۱۳۹۴-۰۶-۱۴

درسی از صرفه جویی هزینه‌ها درشرکت‌های هواپیمایی , عدم صدور بلیط کاغذی

شرکت‌های هواپیمایی ضمن صرفه جویی مالی در اثر عدم صدور بلیط کاغذی , برای حفظ محیط زیست نیز اقدام مهمی انجام داده‌اند .
مناسب است از این تجربه مثبت برای سایر روشهای حمل و نقل نیز استفاده گردد .
کاهش کاغذ مصرفی برای جهان سبز مفید است و این کار برای اقتصاد فعالیتها نیز سودآور است .
در کارهای زیادی میتوان مصرف کاغذ را محدود یا حذف نمود . "چرا که نه "
باید فرآیندها را  اصلاح و مصرف را کاهش داد .

مجوز خوانش

به بعضی از خوانندگان معاصر باید گفت , تا زمانی که در رشته ادبیات دانشگاه تحصیل کنی اجازه خواندن داری .
به قدری متون کم معنی و بدور از درک محیط و حتی رعایت حداقل دستور زبان فارسی را اجرا می‌کنند !
خواندن ادبیات در دانشگاه ( اگر دیپلم داشته باشند ) کمک میکند ضمن کاربرد دستور زبان , از مفاهیم ادبیات فارسی مفاهیم سعدی و خیام دیگر بزرگان ادب فارسی مطلع گردند و اگر فکر می‌کنند حرف جدیدی برای گفتن دارند از دانسته ها و منش بزرگان ادب فارسی تبعیت نمایند .

مدیریت پسماند اتوبوسهای بین راهی

در این اتوبوسها پذیرایی صورت میگیرد . چند کیک و بیسکویت و غیره را درون یک جعبه مقوایی قرار میدهند و برای جمع کردن پسماند از نایلون پلاستیکی استفاده می‌کنند .
اگر آن جعبه مقوایی نیز پلاستیکی می‌بود , همه زباله‌ها از پلاستیک و یکجا قابل بازیافت میشد .( بماند که با طراحی مناسب بسته ، میتوان از همان به عنوان ظرف زباله استفاده نمود و یک قطعه دور انداختنی کم خواهد شد )
با یک دستورالعمل ساده ا, این راه دارندگان این اتوبوسها می‌توانستند از فروش این کیسه ها در مقصد درآمد هم داشته باشند . ضمن این که این اقلام زباله به حساب نمی آمد .

بخشندگی صفت حق است نه فعل او

 بخشندگی صفت حق است نه فعل او
وقتی از خدا طلب بخشش میکنیم در واقع خود را در ذل عنایات او قرار میدهیم .
برای متصف شدن به صفتهای خدا باید این صفت را در خود ایجاد کنیم یا اگر در ما وجود دارد ( که باید باشد ) باید آن را آزاد و رها - هویدا کنیم .
موانع و حجابهای این صفت را پاک کنیم .

چرا جاده چالوس ترافیک دارد ؟

حداقل سرعت مجاز در این جاده " ۴۰ کیلومتر بر ساعت " است . این یعنی بیش از شصت خودرو در دقیقه , اما شاهدیم که معمولا ترافیک موجود تعداد بسیار کمتری از خودرو را عبور میدهد , چرا ؟
چند گلوگاه در این جاده وجود دارد . به غیر از چند دره- پل که برای عبور از آنها باید سرعت خودرو حدود " بیست کیلومتر " باشد و بعضی پیچها مثل پیچهای هزار چم نقاط بسیار بدی مانع عبور خودروها می‌شود .
پل زنگوله - پمپ بنزین و روستای نسا و سیاه بیشه
محلهایی هستند که به دلیل توقف بخش بزرگی از خوردها و شروع دوباره حرکت در آنجا , ترافیک عبوری به شدت کاهش میابد .
با مدیریت توقف در این مکانها ( با طراحی ورودی و خروجی پارکینگ و رفع معارض برای خودروهای عبوری ) تا حدود زیادی تعداد خودروهای عبوری افزایش خواهد یافت .
وقتی میگوییم این مشکل نیاز به کار مهندسی دارد منظور هر مهندسی نیست . در اینجا مهندس متخصص ترافیک باید بیاید و تحلیل کند . نه مهندس ابنیه و راه سازی و یا هر تخصص دیگر .
محلهایی که باعث کاهش سرعت میشوند قابل شناسایی است و هر کدام راه کار خاص خود را برای اصلاح لازم دارند تا مانع عبور خودروها نگردند 

چرا افزایش تولید داخلی باعث افزایش مصرف نمیگردد ؟

دو عامل مانع مصرف است . پس انداز و خروج ثروت . دومی میتواند به دلیل سرمایه‌گذاری خارجی رخ داده باشد ( آنچه قبلا در آن جامعه سرمایه‌گذاری شده باشد یا این جامعه در جای دیگر سرمایه‌گذاری کند ) و اولی از عدم اطمینان به آینده .
پس انداز طولانی مدت  باعث تغییر ارزش واحد پولی می‌گردد .
راهی که آلمان برگزید , بزرگ کردن جامعه پولی بود تا بتواند به پس انداز ادامه دهد . نتیجه آن شد که بعضی در مقابل باید استقراض بزرگ میکردند . این عمل تا ورشکستگی آنها میتوانست ادامه یابد . بحران مالی اروپا از اینجا ناشی شد . اگر در اتحادیه اروپا کشور بدهکار نداشته باشیم , کشور پس انداز کننده نمی‌تواند بدون تغییر ارزش پولی فعالیت نماید .
دز مقابل چین پس انداز کننده ناچار است واحد پولی خود را تغییر دهد . به صورت طبیعی ارزش پول چین باید بالا رود تا تعادل اقتصادی برقرار باشد . حرکت معکوس واحد پولی چین ( با دستور دولتی ) تاثیر مخرب در خارج و داخل خواهد داشت .
چین برای افزایش مصرف داخلی باید این ثروت را در اختیار کل خلق قرار دهد . البته طبیعی است که نسبت افزایش مصرف با افزایش رشد یکسان نباشد , اما رقم آنها یکسان خواهد بود .
برای افزایش رشد بیشتر کشورها باید به سمت نوآوری و ایجاد کالاهای جدید برای تامین نیازهای جدید بروند .
مانند ایجاد خط هوایی مسافرت به مدار زمین ( توریست فضایی ) و از این قبیل موارد که خود باعث شغلها و ابداعات جدید از قبیل هتلداری فضایی , تامین آب و غذا در فضا , ایجاد ساختمانهای مسکونی فضایی و غیره خواهد گردید .

اختیار انسانی با اختیار حیوانی فرق دارد.


فرق آن در این است که انسان توان مخالفت با غریزه را دارد .
اگر از این مخالفت در جهت رشد مراتب انسانی استفاده شود که رشد است .
به واسطه خلافت الهی در وجود خودمان میتوانیم با تمرین کنترل غرایز باعث رشد مراتب معنوی گردید .
و بر عکس اگر این مخالفت غریزه در جهت ضد انسانیت باشد , انسان بدتر از حیوان میشود .
اگر به وجهه نمایندگی خدا در وجود خودمان , مثلا در کسب منافع به حد دزدی برویم یا در دفع ضرر مرتکب قتل شویم , طبیعی است که وجهه انسانی را مخدوش کرده‌ایم .
چون در حرکت در مسیر منفی میتوانیم از اختیار انسانی استفاده کنیم ، پس در حرکت به سوی منفی از حد منفی حیوانی خواهیم گذشت و بسیار پست تر خواهیم شد .

افزایش جمعیت

در همه حیوانات نیروی زایش بیش از حد لازم است , زیرا با از بین رفتن تعداد اضافی , نسل ادامه میابد .
در انسان نیز چنین است . در طول تاریخ دیده‌ایم که جنگها , بیماریها , بلایای طبیعی و غیره جمعیت بشر را کاهش داده است .
در مورد انسان با پیشرفت انسانیت این حدی دارد . در میزان مشخصی از جمعیت و رشد اجتماعی میزان رشد جمعیت کاهش میابد و پس از نوسان در حد معین خواهد ماند .
در طی زمان با پیشرفت دنیوی انسان , جهان توان پذیرش تعداد بیشتر بشر را خواهد یافت و قبل از این بارها شاهد این اضافه شدن جمعیت بوده‌ایم.
اما واقعا زمین وسیع است و تا چند برابر جمعیت فعلی توان رفع نیازهای ما را دارد . مشکل اینجا است که به جای این که " با " طبیعت زندگی کنیم و " در " طبیعت باشیم , تصمیم گرفته‌ایم " به جای " طبیعت باشیم و مسیر جدایی برای خود بسازیم.
هر گاه بشر با مشکلی مواجه میشده , همواره مهاجرت میکرده .جهان جای زندگی است , میتوان بخشهایی از جهان که توان مهاجر پذیری را دارند مشخص کرد . قزاقستان , شرق روسیه , بخشهای بزرگی از آمریکا و استرالیا توان پذیرش جمعیتهای بزرگ مهاجر را دارند .
اگر مسئله امکان مهاجرت مردم ناشی از تغییرات اقلیمی و افزایش جمعیت را عالمانه مدیریت نکنیم , دنیا با عواقب مهاجرت به اروپا و مناطق برخوردار و همینطور جنگ برای کسب امکان حیات ( برای آب و غذا و دیگر نیازها ) روبرو خواهد شد .

۱۳۹۴-۰۶-۱۲

علم ارتباطات و فکر کردن

در علوم ارتباطات بیان می‌گردد که , زمانی که دو نفر ( در ایران ) مقابل یکدیگر قرار می‌گیرند بصورت اتوماتیک شخص خود را با شخص مقابل می‌سنجد .
در این ارزیابی , بالادست - زیردست از جمله مواردی است که شخص آنرا ارزیابی میکند .
مردم در مقابل زیر دست و همطراز بیشتر فکر میکند .
در مقابل مردم در مقابل افراد بالادست تابع هستند و در گفتار ایشان کمتر فکر می‌کنند .
با به چالش کشیدن افراد زیردست میشود مردم را به اندیشیدن وادار کرد .
از طرفی با برنامه‌های آموزشی میتوان به مردم آموخت در آنچه نمیدانند ابراز فضل نفرمایند .
باید دید افرادی که در هیچ زمینه متخصص نیستند چه باید بگویند ؟
این را به دیگران آموخت که در چیزی که تخصص ندارند , چه میزان و چگونه باید گفتگو کنند .

ملت باید فکر کنند

متاسفانه شاهدیم که مردم کمتر فکر می‌کنند . اغلب در ملاقاتها , افراد شنیده‌های خود را بازگو می‌کنند .
گویا در مسابقه شان و مقام شرکت کرده‌اند و هر کس کمتر دانش داشته باشد بازنده است .
دز این رقابت همه مردم در خصوص همه چیز ابراز عقیده " بدون فکر " کرده و اغلب " استنباط احساسی " خود را ابراز نموده و لغتهای " دوست دارم " و یا دوست ندارم جور دیگر فکر کنم از میان گفتارشان آشکار است .
اگر در کشورمان این را یک عیب عمومی بدانیم ( در کنار همه حسن هایی که داریم ) برای درمان " عمومی " آن چه باید کرد ؟
طبیعی است سناریوی آموزشی ما از ابتدا به فکر نکردن و بازگو کردن محفوظات اولین مرحله غلط این سیکل است که باید اصلاح گردد .
در همه مراحل زندگی باید آموزش ( خبرگزاریها - برنامه‌های تلوزیونی و غیره و غیره )
مناسب در جهت فکر کردن داده شود .
جوایز اقتصادی و اجتماعی باید به افرادی که فکر می‌کنند داده شود . نه کسانی که بدون فکر تکرار می‌کنند .
در واقع سیکل رفتارهای اجتماعی باید تغییر کند . وظیفه اصلاح این سیکل ها بعهده کسانی است که قدرت این مار را دارند پ متوکل این کار هستند .
اما هر شخص در هر کجا هست باید بپرسد ; چرا ؟
این لغت " چرا " را باید پشت هر خبر و اطلاعی که دریافت میکنیم قرار دهیم . هر چیز را قبول نکنیم . با اندیشه با همه چیز برخورد نماییم .
اکثر ما مسلمان هستیم و یکی از دستورات مهم قرآن فکر کردن است . حیف است که آموزه های مهم دینی را پشت سر بیندازیم و دنیا ( و البته تا حدود زیادی عاقبت ) خود را به بیگانگان بسپاریم .