۱۳۹۵-۱۲-۲۷

چهارشنبه سوری و محیط زیست

اینهمه آتش و کیفیت بد سوزاندن گر چه یک شب است. اما سرتاسر کشور و همه مردم آتش برپا میکنند.
حجم چوب مورد نیاز خیلی زیاد است.  حجم جنگلها که از بین میرود زیاد است. 
لازم است شهرداریها و مدیران جمعیت ها از میان چوبها زاید (ضایعات هرس درختان شهری و کمدها , مبلها و سایر لوازم ضایعاتی شهری ) چوب مورد نیاز شهروندان را جدا نموده و آنرا در زمان مناسب در دسترس مردم قرار دهند.
خیلی بهتر است که ترفندهایی به کار رود تا بدون آسیب به محیط ریست از بوته ها استفاده گردد.
هزینه ها را نیز میتوان در قبض ها از مردم اخذ نمود.

۱۳۹۵-۱۲-۲۵

شکست پرسپولیس و خوشحالی بعضی از استقلالیها!

روز گذشته یک بازی اسیایی بود که تیم کشورمان پرسپولیس باخت.
جدای از وضعیت فلاکت بار فوتبال کشورمان که هر دل هر صاحب بصیرتی را به درد می آورد ، یک ویژگی ایرانیها خود نمایی کرد !
" از شکست رقیب در مقابل خارجیها خوشحال شدن "
این صفت بسیار ناپسند است . در جنگهای ایران و روس نیز این اتفاق را مشاهده کرده ایم . فرماندهان از شکست همقطاران خوشحال میشدند ! و چه بسا از تلاش برای پیروزی دیگران جلوگیری میکردند ...
باید ریشه این رفتار را شناخت و آنرا اصلاح کرد. 
هیچ ایرانی نباید در مقابل هر اتفاقی عرق وطن را فراموش کند. این عرق وطن نه فقط کشور ایران را در بر میگیرد ، بلکه ایران تمدنی و فرهنگی را نیز شامل میشود. 
اکثر ما عرق مذهبی نیز داریم ، بنابراین پیروزی " محمد علی کلی " در مقابل " جرج فورمن " برای ما خیلی مهم بود .
بعضی صفات هستند که غریبه ها و خارجیان ، میتوانند از آنها بهره برداری کرده و کشور را به یغما ببرند ، این صفت "
​خشنودی از شکست رقیب " یکی از آنها است . جا دارد که اساسی به این رفتار نگاه کنیم و آنرا اصلاح نمائیم .
ضرب المثلی است که میگوید " دشمن شاد نشوید " ایرانیها معنای آنرا به خوبی درک میکنند.

بررسی نسبت در ثروت بیل گیتس در آمریکا و ایران بر اساس تولید ناخالص داخلی


​اذعان میشود 90 درصد ثروت آمریکا در دست یک درصد جمعیت است . این حالت شبیه کشورهایی است که بصورت دولتی اداره میگردند. در چین و بسیاری دیگر از کشورها نیز اینچنین است .

از طرفی اگر ثروت بیل گیتس ( حدود 90 میلیارد دلار ) را با تولید ناخالص ملی آمریکا ( 19377 میلیارد دلار) در نظر بگیریم ، ثروت بیل گیتس کمتر از نیم درصد خواهد شد .

ثروت بیل گیتس با همین نسبت اگر در ایران بود چیزی حدود 7 میلیارد دلار میشد . چیزی بیشتر از 27 هزار میلیارد تومان !

با این حساب ما افرادی بزرگتر از بیل گیتس داریم . نگاهی به لیست ثروتمندان ایران و صاحبان بانکها و بازرگانان بزرگ نشان میدهد که تعداد کسانی که ( به نسبت ) بیش از بیل گیتس در ایران ثروتمند باشند کم نیست .

ملی شدن نفت و سود دو طرف معامله ، ایران و بریتانیا

 
​آنچه در زمان یک رویداد توجه همگان را به خود جلب میکند ، عوامل متعددی دارد از جمله آنچه که ذی نفعان از رویداد نمایش میدهند . اما آنچه که بعد از سالها میتوان از رویدادها دید ، جنبه دیگری خواهد داشت که از جمله جو احساسی هنگام رویداد را در خود ندارد یا نقش احساس در آن کاهش یافته است .

برای تحلیل دقیق رویدادی که از ملی کردن نفت ایران و جدایی شراکت ایران و بریتانیا رخ داد میتوان به سود هر یک از طرفین بعد از جدایی ( سود ناشی از جدا شدن ) توجه کرد . در مقابل سود طرفین در ادامه شراکت .

طبیعی است که در مذاکرات انجام شده آخرین اخبار شامل شراکت 50-50 دو طرف بود . یعنی سهمی معادل بین طرفین . و این میتوانست نقش ایران را در جهان بسیار بزرگ نماید . ( آنچه در خطوط بعدی خواهد آمد که طبیعتا مطلوب طرف مقابل نبود )

با ملی شدن نفت ، ما اجنبی ها را از کشور بیرون کردیم و مالک منابع خود شدیم . از طرفی تا مدتها نتوانستیم نفت خود را بفروشیم . ما روی آمریکا حساب میکردیم که آن کشور علاوه بر تولید نفت بسیار بالا در خود آمریکا در حال تولید نفت در عربستان و همسایگی بحرین ( آنروزها جزو ایران بود ) بود. در نتیجه نه تنها آمریکا انگیزه خرید نفت از ایران نداشت ، بلکه عملا به دنبال تضعیف اقتصادی و سیاسی و نظامی ایران بود تا مشکلی برای منابع نفتی عربستان در همسایگی بحرین پیدا نشود. این انگیزه به حدی قوی بود که در نهایت با حمایت اجانب بحرینی ها رای به جدا شدن از ایران دادند و گوشه دیگری از کشور را کنده و در اختیار اجانب قرار دادند .

اما بر شریک دیگرمان چه گذشت ؟ آیا ضربه سختی خورد یا از قبل آماده این رویداد خوب ( برای طرف غربی ) بود !

انگلیسیها در یک روز با هماهنگی با یکدیگر از پالایشگاه آبادان با کشتی که آماده بود به پالایشگاه بصره رفتند . در واقع از قبل پالایشگاه بصره را آماده کرده بودند و میدانیم که ساخت و آماده سازی یک پالایشگاه که بتواند مانند بزرگترین پالایشکاه جهان ( آن روزگار ) تولید داشته باشد و کشتیهای امپراتوری بریتانیا را تغذیه نماید ، کار یک سال نبوده است .

آنها از مدتها قبل منابع نفتی در عراق پیدا کرده بودند و خود مالک آن بودند . در نتیجه دیگر به نفت ایران نیازی نداشتند . با شراکت ایران ( شرکت نفت ایران و انگلیس ) گر چه سهم برابر به ما نمیداد ، اما ما در همه آن شرکت سهیم بودیم . با جدا شدن از ایران ، آن شرکت به اسم " شرکت نفت انگلیس " یا " بریتیش پترولیوم " تبدیل شد و توانست نقش خود را در جهان به صورت یکی از هفت خواهر نفتی ایفا کند.

در واقع ما از سهامداران بزرگ یکی از هفت خواهران نفتی بودیم که با ملی شدن نفت ایران ، این شرکت از وابستگی به ایران رها شد. در واقع این رویداد برای بریتانیا یک فرصت خیلی خوب بود و طبیعتا باید از آن استقبال میکرد . چیزی که دانشمندان ایرانی از آن غافل بودند ( نقش پیش برنده شرکت نفت ایران و بریتانیا در کل صنعت نفت جهانی – و – میزان وابستگی همه کشورهای جهان به نفت و نقش شرکتهای بزرگ در عرضه نفت به جهان – و – قدرت کنترل بر جابجایی نفت جهانی )

همه این موارد نشان میدهد که در پشت پرده ، بریتانیا ( که در ایران به انگلیس مشهور است ) علاقه مند به ملی شدن نفت ایران بوده و احتمالا در پشت پرده برای این که این اتفاق رخ دهد اقداماتی کرده است . اقداماتی مثل این که به علاقمندان واقعی و ملی ایران کمک کرده که در قدرت بمانند و اقداماتی بر علیه بریتانیا انجام دهند . ممکن است که در مجالس میهمانی آشنایان ، پیغام امکانپذیر بودن ملی شدن نفت ایران به صورت غیر مستقیم مطرح شده باشد و از مزایای آن و امکان استفاده از نفت برای پیشرفت کشور سخن رفته باشد .

هر آنچه گذشت ، این ارکستر سمفونی به نفع غربیها نواخته شد . و این جدای از منفعتی بود که کشور در طی سالهای ملی بودن نفت از آن برده است . 

۱۳۹۵-۱۲-۱۹

تشابه جمشید و سلیمان نبی در این تصویر بسیار زیاد است


​داستان سلیمان نبی که با باد سفر میکرد و دیوان در خدمتش بودند را با این تصویر که جمشید شاه را در حالی که دیوان تخت و بارگاه او را بر دوش گرفته و به آسمان میبرند نگاه کنیم ، آیا تشابه تصادفی است یا سابقه یکسانی را در دو گوشه جهان باستانی میبینیم ؟

اوستا وشاهنامه

گفتیم که معنی دیگر شاه " ولی  " است و به معنای صاحب ولایت آمده است . پس شاهنامه یعنی کتابی که سرگذشت اولیاء  الهی است . از آدم و کشته شدن فرزندش شروع میشود تا انتها .

در این که فردوسی چیزی بر شاهنامه قبلی افزوده و آن شاهنامه را در کتاب خود مخفی نموده شکی نیست . احتمالا قبل از او نیز اصل شاهنامه در میان کتاب دیگران پنهان شده است .

اما اصل شاهنامه چه کتابی بوده است ؟ آیا داستان آدم و کشته شدن فرزندش به دست اهریمن و جنگ آدم و نوه او با نیروهای اهریمنی به کمک لشگر حیوانات ( کنترل حیوانات فقط از خلیفه خداوند ساخته است ) را چه کسی میدانسته که بیان کرده .

چقدر این داستان با داستان بازگو شده توسط یهودیان در کتاب عهد عتیق ( آنچه امروز به تورات مشهور است ) مشابهت دارد ؟

این احتمال زیاد است که این داستان بصورت وحی قبل از این صادر شده باشد . تنها کتاب قبلی مشهور اوستا میباشد . آنچه از اوستا باقی مانده است ، جزء  بسیار کوچکی از اوستای اولیه است .

جا دارد که اهل فن این کتاب زیبا را با توجه به معانی دقیق تاریخی و الهی آن مطالعه و به زبان امروز ترجمه گردد .

با توجه به این که در زمان هخامنشیان نیز سالها از مرگ حضرت زرتشت گذشته بود و پایان دوران ساسانیان نیز هزار سال بعد از آغاز هخامنشیان بوده ، پس طبیعی است که روحانیون زرتشتی کتاب مقدس اوستا را به صورت مناسبی در یک کتاب دیگر پنهان کنند . واقعا چه کسی این کار را کرده شاید امروز نامشخص باشد ، اما به احتمال زیاد دستور الهی بوده است تا این متن و کتاب به آیندگان برسد .

 

در منیت من میگویند که

در منیت من میگویند که
اراده , خواست
اندیشیدن
من است. به دنبال این هستم که ناچیز که مرا ویژه میکند چیست ؟
من در ادامه سیکل حیوانیت,  حیوانی هستم , کمی پیشرفته تر.
حیوانات هم اراده و خواست دارند. آنها هم اندیشه دارند. در ادامه شجره تکامل, من کمی بیشتر .
تازه بعد از آن باید به تفاوت خودم با دیگر انسانها بپردازم!
عالم جالب است. اما دانستن این امر ممکن است. باید بیندیشم
میل و کشش به سوی حق
دو سر دارد. سر حق اول و محکم است
تنها ویژگی انسان و تفاوتش با حیوان شاید در خدا جویی باشد. بقیه صفات در حیوانات هم هست و در انسان کمی قویتر.
ویژگی خدا جویی تنها عاملی است که در حیوانات نیست.
اما حالا تفاوت من با بقیه انسانها, در تجارب پرورشی است. در تفاوت ژنتیکی ناشی از والدین و تغییرات طبیعی ژنها نسبت به والدین ( جهش‌یافتن ژنها ) اما دستور
پندار نیک, گفتار نیک, کردار نیک
به ما میگوید یک تفاوت پنداری, گفتاری, کرداری در بین بشر هست که من را من میکند.
اول پندار , اندیشه من
...
درک و عقل
درک به بودن و چگونه بودن خود, حیوان این درک را ندارد. به چگونگی خود عالم نیست.
....
فلهمهافجورها و تقواها!
من جایگاهی است که خداوند بعضی کارها را روی آن انجام میدهد. این من را ( انسان ) از حیوانات مجزا میکند.
من جایگاه الهام هستم. کاسه‌ای هستم که در آن الهام هم داخل میشود.  ( فاعل خدا است )
گناه آدم و شیطان یکی بود. خواستن
خداوند دستور داده بود. آنها خلاف خواست حق, چیز دیگر خواستند.  این گناه یکسان هر دو بود.
جنس من از مواد مادی نیست, والا با مرگ و خاک شدن جسم, دیگر منی نمیماند.
عجب منی ! تا همین جا: فتبارک الله احسن الخالقین.

پول درآوردن !


​در گذشته برای پول درآوردن به میزان زیاد فعالیت نیاز بود . اما امروز با سرمایه گذاری میتوان صاحب مقادیر زیاد پول شد .

از این دستاورد بشری میتوان برای متمول کردن جامعه استفاده نمود . اما اگر همه مردم به قدر کافی پول داشتند ، آیا انگیزه ای برای کار خواهند داشت ؟

کارهای جامعه را چه کسانی باید انجام دهند ؟

طبیعتا افراد پس از یک دوره کوتاه بیکاری و " ول گشتن " حوصله ایشان سر خواهد رفت . در آنصورت مردم به کارهایی که دوست دارند انجام دهند خواهند پرداخت . باغبانی ، نویسندگی ، انجام کارهای هنری ، فنی و صنعتی از جمله کارهایی است که همیشه برای آنها داوطلب وجود دارد . همینطور تدریس و آموزش این موارد و سایر مطالب نیز داوطلبخواهد داشت .

اما طیف بزرگ کارکن ها میتوانند کسانی باشند که پول بیشتر ( از نیاز ) بخواهند . آنها تلاش برای بیشتر خواهند کرد . عده ای نیز برای مشهور شدن و در مسابقه با اطرافیان فعالیت خواهند نمود . در نتیجه همیشه افراد کارکن برای همه رشته ها خواهیم داشت .

یعنی ثروتمند بودن همه مردم اجتماع ، مانعی برای پیشبرد کارها در جامعه نیست . بخشی از کالاها با واردات تامین خواهد شد ( مثل سایر اجتماع ها ) و برای آنها لازم است که بخشی از ولیدات این اجتماع به خارج صادر گردد. 

این مجموعه اجرایی و قابل پیاده سازی است .

نیاز به مستند سازی مشابه بی بی سی داریم

نیاز به مستند سازی مشابه بی بی سی داریم
برای اصلاح تاریخ و نقل قولها از هالیوود و غیره, لازم است بعد از تحقیق در تاریخ و جغرافیای خودمان , بتوانیم آنرا به جهان عرضه کنیم.
کالایی فرهنگی ما ضمن سودآوری, به توسعه عرق ملی نیز تاثیر میگذارد .
نیاز به برنامه سازانی مانند " شبکه بی بی سی " داریم .
این شبکه باید برنامه های مناسب ذائقه مردم این دوران را تهیه و در شبکه های جهانی به گردش درآورد .



اگر عروج را نزول نبود


​سفر در عوالم دیگر لطف خاص خود را دارد. تصور اینکه آدم چیزهای جدید را ببیند و با ناشناخته‌ها روبرو شود, عامل حرکت مکتشفین عادی نیز هست. مسافران عوالم معنوی نیز از این موهبت برخوردار هستند و در میان ایشان نیز کسانی هستند که در پی دانستن و علم هستند.

بدون قضاوت از مسافران عوالم معنوی, اگر در این سفرها نزول نباشد و به جایگاه عادی خود بازنگردند,  ادامه حیات بر ایشان مشکل می‌شود. در آنصورت آنچه گویند , کسی در نیابد, چون در جاهای دیگر سیر میکنند.
رسول‌الله نیز پس از معراج طی مسیر بازگشت را بیان فرموده‌اند. نظر به اینکه "نماز معراج مومن است " پس از معراج نیز نزول لازم است.
اما مرتبه معراج هر شخص متفاوت , بلکه هر فرد در طی زمان نیز مراحل متفاوت حداکثری برای معراج دارد و این تابع سیر و تلاش او و البته عنایت الهی است.
گر چه وصالش نه به کوشش دهند ,,, در طلبش هر چه توانی بکوش
در عشق مادر و فرزند را بسیار مثل میزنند. مادر و فرزند که از هم جدا افتاده باشند, هر گونه تلاشی میکنند تا به هم برسند, گر چه دست و پا زدن طفل او را به مادر نمی رساند,  اما دست از تلاش بر نمیدارد. این امر در طفل اختیاری نیست. در عاشق نیز اختیاری نیست. که " قدر هر کس به اندازه همت اوست ".
والسلام