دنیاهایی که مجزا و با هم دنیای ما را ساخته اند

اول دنیا دنیای دایمنشن یا ابعاد است . این دنیا می تواند مستقل باشد. بدون دنیا های دیگر

 دنیای دیگر دنیای قوانین است .  قوانین فیزیکی شیمیایی منطقی و غیره . 

هر کدام از این دنیا ها و بقیه دنیاهایی که میتوانند وجود داشته باشند ، به طور دائم می توانند بزرگ شوند و یا کوچک گردند .در واقع این دنیاها به طور مرتب تغییر و تحول می توانند داشته باشند.

 چگونه بدون آمادگی دنیای مادی ما میتواند توی دنیای ابعادی یا دنیای قوانین قرار داشته باشد؟

دنیای بعدی دنیای ارواح جان است. حیات آن چیزی که برای این مفهوم ما حس میکنیم .

میدانیم این همه  وجود داره و چیز متفاوتی است و نیاز به ماده ندارد . نیازی به ابعادی که ما می شناسیم ندارد .ممکن است دایمنشن های خاص خودش  را داشته باشد و غیره

 تا اینجا چند تا دنیا رو شمردیم نمیدانیم چند تا دنیا دیگه وجود دارد اما این هم نمیتونه بی نهایت باشد باید حدی داشته باشد.

مفهوم بی حدی فقط در یک جا معنا دارد و آن هم سازنده این مجموعه است . وقتی در خصوص مکانیزم صحبت می کنیم ( هر یک از این جهان ها یا اشتراک همه آنها ) محدودیت را با خود دارد . اما این مجموعه خود به خود به وجود نمی آید و ما که در این مجموعه هستیم ، از آن آگاه نیستیم . به این ترتیب آن به وجود آورنده برای ما بی نهایت خواهد بود و دست نیافتنی . زیرا هر چه دست یافتنی باشد در این مجموعه ها است .

آن هم عالم دیگر و دنیای دیگری است. و باید منحصر به فرد باشد . والا بی نظمی پدید می آمد در حالی که مشاهدات ما نظم است . پس یکی است .

کمک های نظامی آمریکا به اوکراین به جیب چه کسانی میرود؟

اذعان می شود که آمریکا در روزهای جاری بیش از 700 میلیون دلار کمک نظامی به اوکرابن به صورت گلوله توپ های مختلف ( پیشرفته و غیره ) به اوکراین کمک می کند .

این کمک نظامی باعث می شود که شرکتهای فروشنده فروشهای بزرگی بخصوص در حالتی که این کمک انجام نمی شد ، ریافت کنند.

در واقع بیشتر از اوکراین این شرکتها هستند که منتفع می شوند .سایر هزینه های نظامی آمریکا نیز این چنین است . بخش بزرگی از هزینه های نظامی آمریکا در عراق و سوریه و افغانستان به شرکتها و افراد آمریکایی ( نظامیان و مستشاران ) می رسید . 

این کارهای آمریکا باعث رشد اشتغال در آمریکا می شود و میزان تولید ناخالص داخلی آمریکا را بیش از ارقام خرج شده اضافه خواهد کرد .

اخراج روسیه از سازمان ملل متحد !

با  الحاق بخشی از خاک اوکراین به قلمرو روسیه ، عملا روسیه منشور ملل متحد را زیر پا گذاشته است . روسیه عملا خود از این سازمان بیرون رفته است . جا دارد سایر کشورهای عضو با بیرون کردن روسیه از سازمان ملل متحد ، اعتراض خود را به رفتار روسیه نشان دهند .

باید دید چگونه می شود این کشور را به میزان کافی متنبه کرد .

شکایت حقوقی از شرکت یا سازمان آب های ترکیه برای خشکاندن بین النهرین

سدهای ترکیه به بهانه تولید انرژی شروع به ساخت شد . اما در واقع آبهای دجله و فرات را ذخیره و برای کشاورزان ترکیه مورد مصرف قرار گرفت . 

استفاده از آب دو رود در بالادست ، باعث کاهش آب در پایین دست رودخانه شده و زیست بوم منطقه را تغییر داده است . این آسیب به زیست بوم روی زندگی مردم کشور ما نیز تاثیر داشته و جا دارد به محاکم بین المللی شکایت نماییم .

گام اول اثبات تاثیر آبگیری سدهای ترکیه و کاهش کشاورزی و فضای سبز منطقه ( از سوریه تا عراق و ایران ) داشته است .

این کاهش فضای سبز در درجه اول باعث افزایش ریزگردها و تاثیر های سلامتی و صنعتی و غیره می باشد . این ریزگردها در زمان هایی تا تهران نیز رسیده اند . باعث افزایش مرگ و میر به دلیل مشکلات تنفسی و غیره شده اند و همه اینها قابل اثبات و تبدیل به ارقام ریالی است .

کاهش فضای سبز باعث بالا رفتن دما در منطقه و از جمله ایران شده و این باعث ضررهای پولی به شبکه تولید و توزیع برق و سایر موارد تا مصارف خانوارهای عمومی مردم می گردد .اضافه شدن هزینه های همه عوامل قابل محاسبه و می توان آن را از مسبب مربوطه در محاکم بین المللی درخواست نمود.

سایر موارد  شامل ایجاد مشکلات اجتماعی در کشور خودمان و تاثیر آن بر سایر مردم مناطق ایران ، تاثیر مشکلات ایجاد شده در کشورهای همسایه و تاثیر آن بر کشور ما می تواند به صورت هزینه محاسبه و در محاکم بین المللی مطرح گرد.

کاهش آب ورودی به خلیج فارس و تاثیرات اکولوژیکی آن هم یکی دیگر از مواردی است که باید بررسی گردد و پس از محاسبه از مسبب آن گرفته شود .

از دید دیگر دو گونه هزینه داریم . اول هزینه های اعمال شده و اتفاق افتاده است . ضررهایی که به مردم و به کشور ما تا این تاریخ وارد آمده است .

دوم هزینه های سالانه ای که وجود این سدها برای ما ایجاد می کند . این را هزینه جاری وجود این سدها می توان نامید . 

هر دو این هزینه ها را می شود از کشور ترکیه در محاکم بین المللی  طلب کرد . 

داشتن این سدها مشکلی نیست . اما مصرف آبهای یک رودخانه در بالا دست به معنی بهم ریختن اکو سیستم هزاران ساله ای است که تمدن بشری در این منطقه شکل گرفته است . 
ترکیه باید هزینه مصرف آب را بپردازد . این آب ها برای ترکیه مجانی نیستند . همانطور که برای سایر کشورها هم مجانی نیستند .

رشد و توسعه در دیگر کشورها مشکلی برای ایران ندارد و آرزوی همه انسانهای جهان است . اما تعریف رشد و توسعه با آسیب به محیط زیست . آن هم محیط زیستی که مدیریت آن به عهده کشورهای دیگر است با هیچ منطقی قابل قبول نیست .

کولوسئوم رم رو می‌شود با آشویتس مقایسه کرد

یکی از مظاهر تمدن غربی تئاتر کولوسئوم می باشد . در این محل اسیران را به خورد حیوانات وحشی می دادند .

اگر این اسیران توان رزمی داشتند ، با وادار نمودن آنها به نبرد با یکدیگر موجبات تفریح حضار را فراهم می کردند . در این میان مسیحیان بودند که کافران رومی با شدیدترین توان آنها را به قتل می رساندند تا آنها را بترسانند . اما همه این اقدامات نتیجه معکوس می داد تا اینکه خود امپراتوران رومی لقب پاپ به خود دادند و کلیسای کاتولیک را بنیان نهادند . 

شاید بتوان گفت این محل توسط امپراتوران رومی برای ترساندن مردم دوست و دشمن بکار می رفت . این رفتاری است که کمابیش استعمار گران در تمام مستعمرات خود انجام می دانند . (ترساندن فرودستان)

این کارها خیلی بدتر از کارهایی است که آلمانها در آشویتس انجام داده اند . 

اگر آلمان هم پیروز جنگ می شد ، ممکن است آشویتس نیز مانند کولوسئوم مظهر تمدن اروپا می شد . 

تکلیف مردم روسیه در مقابل ظلم سران کشور

سران کشورها ممکن است ظالم باشند . در این صورت از دست مردم عادی کشور چه بر می آید.

برای مثال مردم روسیه می دانند که حمله به اوکراین ظالمانه است. اما کاری از دستشان بر نمی آید.

این صحیح نیست. کاری می توانند بکنند .

در آموزه‌های دینی ما داستان معروفی است 

صفوان بن مَهران شتران زیادی داشت که از کرایه دادن آنها، معیشت و زندگی خود را می گذراند و از همین جهت به او جمّال می گفتند. 

 نقل می کند که؛ روزی خدمت حضرت امام موسی کاظم(ع) رسیدم. آن حضرت(ع) به من فرمود:   «صَفْوَانُ کُلُّ شَیْ ءٍ مِنْکَ حَسَنٌ جَمِیلٌ مَا خَلَا شَیْئاً وَاحِداً» ای صفوان همه چیزِ تو خوب و نیکو است جز یک چیز

  سؤال کردم: فدایت شوم آن چیست؟ امام(ع) فرمود:   «إِکْرَاؤُکَ جِمَالَکَ مِنْ هَذَا الرَّجُلِ یَعْنِی هَارُونَ » اینکه شتران خود را به این مرد (یعنی هارون خلیفه وقت) کرایه می دهی  

عرض کردم:   《وَ اللَّهِ مَا أَکْرَیْتُهُ أَشَراً وَ لَا بَطَراً وَ لَا لِلصَّیْدِ وَ لَا لِلَّهْوِ وَ لَکِنِّی أَکْرَیْتُهُ لِهَذَا الطَّرِیقِ(یَعْنِی طَرِیقَ مَکَّةَ) وَ لَا أَتَوَلَّاهُ بِنَفْسِی وَ لَکِنِّی أَبْعَثُ مَعَهُ غِلْمَانِی》  به خدا سوگند من از روی حرص و سیری و لهو چنین کاری نمی کنم.  چون او به راه حج می رود، شتران خود را به او کرایه می دهم. خودم هم خدمت او را نمی کنم و همراهش نمی روم، بلکه غلام خود را همراه او می فرستم. 

 امام(ع) فرمود:  «یَا صَفْوَانُ أَ یَقَعُ کِرَاؤُکَ عَلَیْهِمْ؟ »   آیا از او کرایه طلب داری؟ گفتم: فدایت شوم. آری  امام(ع) فرمود: «أَ تُحِبُّ بَقَاءَهُمْ حَتَّی یَخْرُجَ کِرَاؤُکَ؟»   آیا دوست داری او باقی باشد تا باقی کرایه ات را به تو برسد؟ گفتم: آری 

 امام(ع) فرمود:   مَنْ أَحَبَّ بَقَاءَهُمْ فَهُوَ مِنْهُمْ وَ مَنْ کَانَ مِنْهُمْ کَانَ وَرَدَ النَّارَ   کسی که دوست داشته باشد بقای آنها را، از آنان خواهد بود و هر کس از آنان (دشمنان خدا) باشد، جایگاهش جهنم خواهد بود.  

صفوان می گوید:   فَذَهَبْتُ فَبِعْتُ جِمَالِی عَنْ آخِرِهَا   بعد از این گفتگو با امام کاظم (ع)، تمامی شتران خود را فروختم.

از این رو مردم روسیه نباید به حاکم ظالم خدمات ارائه دهند . آن کسی که هر گونه خدماتی به حاکم ظالم ارائه کند از آنها خواهد بود و در جهنم مونث آنها خواهد شد .

نظر به اینکه می دانیم تصویری از جهنم آخرت در دنیا هم هست . آن فرد ظالم و این افراد پیرو او در این دنیا نیز دچار صدمات خواهند شد .

با کسانی که با مرگ مهسا امینی دخالت داشتند چه باید کرد ؟

قانون و اسلام ، حکم قصاص را معتبر میشناسد ، اما آیا این کافی است ؟

این در حالی است که هنوز گزارش پزشک قانونی در این مورد منتشر نشده است.

معمولاً فردی غیر نفر اصلی متهم می شود و بعد از محکومیت حبس طولانی می گیرد تا خانواده مقتول رضایت دهند . اجرای حکم هم نه تنها داغ مادر مقتول را رفع نمی کند ، هیچ میزان قتل و کشتار و شکنجه و تنبیه ، درد مادر بیچاره را تسکین نمی دهد.

پس عمل تنبیهی برای افراد داغدار نیست. برای جامعه است. این جامعه است که با تنبیه مجرم ، کاری می کند که احتمال وقوع جرم مشابه گرفته شود .

تصمیم بعهده قاضی است.

ملکه الیزابت دوم

درگذشت هر انسانی به میزان زیادی روی نزدیکانش تاثیر می گذارد.

معمولاً به آنها تسلیت گفته می شود. اما در طی زمان آنها با سوگواری با این فقدان کنار می آیند .

علاوه بر نقش خانوادگی ، بعضی ها نقش اجتماعی نیز دارند . نبود آنها در اجتماع احساس می شود و آن اجتماع را تغییر می دهد. این زن نقش مهمی در جهان داشت. گوشه ای از آن رهبری چند کشور بریتانیا ، استرالیا ، نیوزیلند و کانادا است.

امروز جانشین ایشان ، چارلز سوم این مسئولیت را به عهده دارد . احتمالا در سالهای گذشته بخشی از وظایف ملکه به دوش ایشان بوده ، بنابراین احتمال تغییرات چشمگیر کم است.

در مقام انسانی باید به خانواده و نزدیکان ایشان تسلیت گفت.

در مقام اجتماعی باید به همه کشورها که تحت رهبری ایشان بودند تسلیت گفت.

آنچه واضح است این است که ایشان در دوره سختی عهده‌دار رهبری پادشاهی شدند . و تصمیم های مهمی در طی حیات خود گرفتند .

در دروس اخلاق می خوانیم که به بزرگان دیگران احترام بگذارید.

بنابراین با احترام از ایشان یاد می کنیم.

و برای همه در گذشتگان طلب مغفرت داریم . خداوند رحمتش کند .

من عاریتی و تشکر بابت تسلیت

سلام

از دست دادن پدر دردی است که تا کسی حس نکرده باشه نمی داند چگونه است 

به کسی هم نمیشه گفت : انشاءالله حس نکنی 

مردم تسلیت می گویند . متشکرم . اما آنها که حس کرده اند یه جور دیگری نگاه می کنند آدم را ....

امروز فکر کردم که چرا اینقدر ناراحتم . آن جوهره چیه که اینجوری ناراحت می کند 

آدم را

دیدم 

پدر جزیی از من بود . --- حالا دیگه نیست . من دیگه من قبلی نیست . یه چیزش کم شد . 

این درس است . برای من و بقیه 

که این تصورت از من -- عاریتی است . مال کس دیگری است . 

همین تن و بدن هم عاریتی است . یه روز می گذاری می روی - مثل پدر را که جبر زمانه جدا کرد 

از این من عاریتی 

خودت را بشناس - آهای من 

سلام

می خواستم تشکر کنم از همه بزرگوارانی که محبت کردند . در تسلی بازماندگان.

زبان قاصر است از تشکر محبت بی آلایش دوستان

 و غریبه ها

 غریبه های آشنا 

سپاس

یاد پدرم بخیر و همه پدران ... و مادران

هدف در مقابل تعادل در اداره دولت

«هدف» (ویژگی تعیین‌کننده و معرف پیامبر) همراه با کلمه دیگر، یعنی «تعادل» (دغدغه هدایتگر دولتمرد)،

رهبر یک جامعه تمرکز بر هدف دارد و سعی در هدایت و رسیدن به آن دارد . در حالی که یک دولتمرد دنبال تعادل است .تعادلی که وضعیت را به ثبات برساند و آنرا حفظ کند.

بنابراین رهبر لازم دارد که تعادل دولتمرد را بر هم زند . تا حرکت از وضعیت فعلی به هدف ممکن گردد.

دولتمرد سعی در تعادل دارد و سعی می کند جلوی تغییر را بگیرد . از اینجا فعالیتهای این دو گروه متفاوت می شود.