۱۳۹۷-۰۹-۱۷

برای تحول صنعتی و تولید از کجا باید شروع کنیم ؟

از تولید مواد اولیه . به دلیل اینکه تولید هر کالا نیازمند مواد اولیه ای است . بنابراین اگر آن مواد اولیه وارداتی باشد ، هزینه اضافی تولید به کالای ساخته شده تعلق خواهد گرفت . بنابراین برای مواد اولیه باید تحلیل و تولید صورت پذیرد . در گام بعدی یا حتی موازی ، محصولات نهایی ساخته و روانه بازار گردند. در همه شاخه های صنعت. 
در بسیاری صنعت ها میتوان از هر دو بخش آغاز کرد ، هر کدام زودتر به بهره برداری رسید با تجارت خارجی خود را به استاندارهای جهانی برساند و بعد از راه افتادن هر دو بخش ، هر دو با هم به تجارت خارجی رو نمایند .
از سوی دیگر هر دو بخش مواد اولیه و محصولات نیازمند یک بخش طراحی و سیاستگذاری صنعتی آن بخش هستند. آن بخش از اهمیت زیادی برخوردار است . مسئولین آن بخش محققین و دانشمندان باید باشند و نه سیاستمداران . آن بخش نیز بصورت یک واحد تجاری باید فعالیت نماید تا بتواند نقش صحیح خود را ایفا نماید . اگر این بخشهای مادر نتوانند موفق باشند ، شرکتهای مادر دیگر باید راه افتاده و پیشرفت دائمی صنعت را بدوش بکشند.
در هیچ صنعتی  فعالیتها نباید در سکون بماند . تحول از شرایط زیستی هر سازمانی است . 

برداشت ضعیف از یک طرح خوب - سایه بان خورشید

ایجاد مانع بین خورشید و زمین باعث میشود تا میزان کمتری از گرما به زمین برسد ، اینکار در کنار سایر روشهای جلوگیری از مصرف کربن در زمین لازم است.

اولین برداشت ، آزمایشی بود که در ارتفاع بالای جو انجام شد . مقداری آب در آنجا اسپری شد . آن آب یک لایه ابر یخی ایجاد کرد که به تدریج تصعید میشد . اما نشان داد که ایجاد مانع موثر و عملی است . 

هم اکنون در حال بررسی ایجاد حبابهای کربنات کلسیم در جو میباشند . این لایه پایدارتر است . اما متخصصان فن از یخچالهای باستانی ایرانیان بی اطلاع هستند .(1)

خود این لایه ها اثر گلخانه ای ابرها را ایجاد میکند و اجازه نمیدهد تا گرمای زمین به فضا ارسال گردد. خورشید گر چه گرما بخش زمین است ، اما درصد ناچیزی از فضایی را که تبادل دمایی تابشی با زمین دارد را به خود اختصاص میدهد .

ابرهای ارتفاع پایین مانع خروج گرمای زمین نیز میشوند . در واقع این ابرها گرما را روی زمین محبوس میکنند ( مثل زهره ) این ابرهای ارتفاع بالا هستند که میتوانند مانع رسیدن نور خورشید به زمین گردند و از طرفی مانع خروج گرمای زمین نمیگردند. 

ارتفاع این ابرهای مفید چیزی در حدود مدار سنکرون است . چیزی مثل کسوف

(1)این یخچالها بدین ترتیب بود که آب نهرها را در زمین وسیع کنار شهرها میریختند . این آب شبها با فضای بین کهکشانی تبادل دما داشت . طبیعتا آب یخ میبست . برای جلوگیری از اثر گرمای محیط و ارتفاعات اطراف ، گاهی برای این یخچالها دیوار نیز احداث میشد . آب یخ میبست و روز این یخها را با کاه در مخازنی انبار میکردند تا در تابستان یخ داشته باشند .

یخ در بهشت و بستنی از محصولات تابستانه بود که با این تکنولوژی بیش از دو هزار سال است در ایران تولید میگردید.


۱۳۹۷-۰۹-۱۵

مشت

این یادداشت را برای خودم مینویسم.
سالها به ورزش رزمی فکر می کردم بعد از چند سال که به آن می پرداختم .
الان دیدم مشت زدن صحیح را بلد نیستم.
نه فقط مشت , حتی یک ضربه که به دلم بنشیند,  نزدم.

۱۳۹۷-۰۹-۱۴

ما با دوازده امام چه کردیم ؟

 

در خصوص غیبت امام دوازدهم این سوال مطرح میشود که چرا ایشان غیبت کردند . طبیعتا امر الهی بوده و در حد کوچکتر نیست که همه وجوه یک فعل بزرگتر را درک کند. اما به خودمان میتوانیم بپردازیم و رفتار خود را میتوانیم تحلیل کنیم .

" آب دریا را اگر نتوان کشید *** هم به قدر تشنگی باید چشید " . به اندازه درک شخصی میتوان از جنبه های مختلف به موضوع پرداخت .

یکی از موارد قابل توجه این است که ما مدعیان شیعه بودن ایشان ، که هستیم و اگر ایشان را بشناسیم با ایشان چگونه برخورد خواهیم کرد ؟

ببینیم شیعیان زمان ائمه با آنها چه کردند ؟

اما اول ما علی ع و مراتب ایشان فوق قلم و دفتر است . ایشان توسط یکی از شیعیان و خادم حضرت شهید شدند. نقل است که امام به ابن ملجم می فرمودند ، تو مرا بشهادت خواهی رساند و ابن ملجم گریه کرده به دست و پای ایشان می افتاد که قربانت گردم ، لطفا مرا به قتل برسانید تا مرتکب چنین جنایتی نگردم . امام فرموده بودند که " قصاص قبل از جنایت نمیتوان کرد "

امام دوم ما امام حسن مجتبی ع . ایشان وقتی کید معاویه را در شوراندن لشگر کوفه بر علیه خود دیدند با دو هزار شیعه منتخب ( خالص و بهتر از بقیه ) به سمت خوزستان عقب نشینی کردند . در بین راه یکی از محافظان حضرت با شمشیر به ایشان حمله کرد و ایشان را مجروح ساخت . ضربه شمشیر به پای ایشان نشست و طین مانع شد تا شمشیر پا را جدا نمیاد . ایشان از این واقعه جان سالم بدر بردند . اما شهادت ایشان به دست اهل منزل و کسانی محقق شد که ایشان را میشناختند و طبیعتا از عتشقان وجود مبارکش بودند .

امام سوم حسین سید الشهدا ع . این ما بودیم که برای ایشان نامه نوشتیم و وقتی آمد به قتلش شتافتیم . گروهی از ما نیز که برای قتل حرکت نکردند ، در خانه نشستند تا امام بیاید و آنها را نجات دهد . دیدیم آنچه باید و شنیدیم آنچه نباید .

اما امام چهارم زین العباد علی بن الحسن ع ایشان پس از واقعه کربلا و سفر شام در مدینه ساکن شدند و تحت فشار حکومت اموی بودند . این واقعه ادامه داشت تا مطابق آنچه نوشته اند حاکم اموی مدینه ایشان را مسموم کرد .

امام پنجم ما باقر اعلوم حضرت محمد بن علی ع فرمودند منم آن نباء عظیم ...

شهادت ایشان نیز به دستور پادشاه اموی و به روش مسموم کردن اتفاق افتاد. در خصوص روش مسموم کردن نیز داستانهای مطرح شده مختلف است .

امام ششم ما صادق آل محمد جعفر بن محمد ع است . ما خانه ایشان را آتش زدیم و در هنگام زندانی کردن ایشان مانع نشدیم تا به دستور حاکم وقت مسموم و شهید گردید .

حضرت کاظم امام هفتم و معروف است که سالها در حبس بودند . از جمله نقل است سبب سخت گیری خلفا نسبت به ایشان ، به واسطه سعایت خویشاوندان ایشان بوده است .

نقل است که بعد از مسموم کردن ایشان چند نفر شاهد شهادت دادند که ایشان به مرگ طبیعی از دنیا رفته و مسموم نشده اند .

امام هشتم ما امام علی بن موسی الرضا ع  همه میدانند که ایشان به دعوت مامون به خراسان رفته و در نهایت به دست مامون مسموم و به شهادت رسید . اما نقل است که بعضی شبها مامون امام را خواسته و در نهایت با گریه سر بر دامان ایشان گذاشته و درخواست میکرده قبول خلافت کند و مامون را از شقاوت کشتن ایشان نجات دهد . این اتفاق نیفتاد تا شد آنچه شد . مامون نیز از ما بود . و اگر دست دهد ما هم در همان خطر هستیم .

امام نهم ما حضرت محمد بن علی الجواد است . همسرش دختر مامون عباسی مرتب بر علیه ایشان به مامون نامه سعایت مینوشت . بعد از مامون بدستور حاکم وقت ایشان به بغداد احضار و در همانجا مسموم و در کاظمین مدفون گردیدند.

امام دهم ما امام علی بن محمد الهادی النقی ع . چه گفته آید که با امامان خود چه کردیم ؟ در مدح ایشان آنقدر گفتیم که یکی از ما بر خدایی ایشان بیعت میگرفت  که در نهایت به دستور ایشان و توسط جنید بغدادی کشته شد . امام بهشت را به قاتل آن فرد غلو کننده بشارت دادند .

ایشان را نیز مسموم کردند. و در غربت و سامرا مدفون گردید .

امام یازدهم ما حضرت حسن بن علی العسگری ع است . ایشان را در پادگان نظامی در اسارت نگاه میداشتند. نظر به این که بهانه ای برای نگهداری ایشان در پادگان سامرا داشته باشند ، منسب نظامی به ایشان داده شد . نظر به این که مشهور بود آخرین امام ، امام دوازدهم است . لذا مداقبت از ایشان بسیار زیاد بود و در نهایت ایشان نیز مسموم و به شهادت رسیدند .

امام دوازدهم ما حضرت حجت ابن الحسن العسگری است ایشان در سنین پائین به امامت رسیدند و بر پدر بزرگوارشان که 28 سال بیشتر نداشتند نماز خواندند .

شیعیان منتظر بودند ببینند امام بعدی کیست ؟ اما نه فقط در میان دشمنان ، بلکه در میان شیعیان نیز عده ای با دریافت پول ( اله الناس ) بدنبال یافتن ایشان و خبر دادن به دستگاه حکومتی بودند . بعد از نماز ایشان به غیبت صغرا رفتند . در این دوره خواص ایشان به زیارت ایشان مشرف میشند و خدماتی انجام میدادند . چهار نفر وکلای ایشان بودند که وظیفه نامه رسانی داشتند . آنها نامه های شیعیان ( و مسلمین ) را خدمت ایشان رسانده و جواب نامه ها را بر میگردادند .

نفر چهارم ، نامه رسانی بعد از خود معرفی نکرد و از جانب امام پیام داد که ایشان به غیبت کبری رفته اند .

غیبت کبری یعنی بصورت معمول کسی خدمت ایشان نمیتواند برسد . ما شیعیان ایمان داریم که ایشان زنده هستند و جایی در روی زمین زندگی میکنند . طبیعتا مانند سایر انسانها ایشان نیازمندی خوردن و آشامیدن را دارا هستند و سرما و گرما ایشان را مانند سایر ابنا بشر متاثر میکند . بنابراین حتما عده ای در منزل به ایشان خدمت میکنند . این یعنی در همه زمانها افراد معدودی که احتمالا تعداد ایشان در هر زمان به انگشتان دو دست نمیرسید ایشان را به چهره میشناختند . اما به واسطه اینکه فرمودند هر کس بگوید امام را دیده ام دروغگو است ، آنها توان بیان آنچه دیده اند را ندارند. ضمن این که آنها دارای مراتب بالایی هستند و خلاف فرمان امام کاری نمیکنند. ضمن اینکه گفته اند " هر که را اسرار حق آموختند *** مهر کردند و دهانش دوختند "

انتظار ما نیز جای خود دارد . عده ای از ایشان به نام منتقم ام المومنین فاطمه زهرا س نام میبرند . د رحالی که ایشان سیره و شباهت به پیغمبر دارند و پیغمبر رحمت للعالمین بودند . امام دوازدهم ما نیز رحمت للعالمین هستند . در زمان ایشان نیازی به انتقام نیست . دوره ایشان دوره مرحمه است .

خوشا آنان که در زمان ظهور ایشان زندگی میکنند و در زمان حیات ایشان به پیروی ایشان از دنیا میروند .


عسل و ماهی

پرورش عسل و ماهی مقولاتی است که در همه روستاهای کشور قابل انجام است و باعث تولید غذا و افزایش درآمد روستاهای کشور میشود .
پرورش زنبور عسل ، باعث افزایش تولیدات کشاورزی نیز در منطقه میگردد. تنها  موردی که باید کنترل گردد ، زمان سم پاشی است . درایام سم پاشی و بعد از آن زنبورها را باید از مواد شیمیایی محافظت کرد . برای این کار معمولا کندوها را به مناطق دیگری ( دور از مزارع سم خورده ) منتقل میکنند. 
بعد از رفع اثر سم میتوان زنبورها را به روستا برگرداند .
همچنین میتوان از سم های ارگانیک و طبیعی استفاده کرد تا مشکلات زیست محیطی بعدی نیز نداشته باشد . 
اما همه کشاورزان برای کشاورزی به آب نیاز دارند . این آب میتواند قبل از این که در مزرعه به پای گیاهان برسد ، مورد استفاده برای پرورش ماهی قرار گیرد . 
ماهی ها از خود نیترات دفع میکنند که یکی از بهترین کودهای نیتروژنه است ( پتروشیمی ها نیز کودهای مشابه تولید میکنند ) میزان استفاده از آب و مخازن ماهی تابع یک محدودیت آست و آن نیز حداکثر میزان تحمل نیترات توسط ماهی ها است . هر چه این نیترات بیشتر باشد ، برای کشاورزی بهتر است . از سوی دیگر نیترات بیشتر یعنی تعداد بیشتر ماهی ، یک حد اقتصادی و بهینه وجود دارد که بیشترین میزان تولید ماهی را از آب فراهم می آورد .
تولید ماهی و عسل در مقیاس روستایی قابلیت مصرف در محل و فواصل نزدیک را دارد . برای روستاهایی که امکان تولید مقادیر بیشتر ماهی و عسل را داشته باشند ، شبکه های ارسال این محصولات به شهرهای نزدیک بوجود خواهد آمد . 
جا دارد با توصیه و کمک های دولتی و مردمی همه روستاها را تشویق به ایجاد مراکز تولید و پرورش ماهی و عسل نمود.

آیا بکسری بودجه کشورهای جهان میتواند بحرانی اقتصادی و جهانی را شکل دهد ؟

همه دولتهای جهان آموخته اند که میتوانند پولی را که ندارند خرج کنند . اسم این بدهی دولتی است . در واقع منطقی است که از آینده قرض گرفته باشند ، این پول اگر عوامل تولید ثابت باشد باعث تورم میشود.
آنچه مشهود است همه کشورهای جهان این را آموخته و بکار میبرند . تا زمانی که این رویداد جهانی نبود تاثیر آن به کشور مطبوعشان محدود میشد . ( به جز آمریکا علت آن نیز این است که واحد پولی آمریکا پایه مبادلات تجاری جهان است . این یعنی تورم مذکور روی همه کالاهای تجارت خارجی کشورها تقسیم میشود. چون میزان تجارت جهانی بالا است ، بنابراین پولی که سالانه بدون افزایش قیمت آمریکا میتواند چاپ و خرج کند ، برابر افزایش تجارت جهانی به دلار است ! )
تا اینجای کار همه کشورهای جهان یک بدهی و خرج کردن بزرگ دارند . این کار یک تورم جهانی را سبب میگردد. طبیعتا در دوره های تجاری میزان افزایش قیمتها بصورت نوسانی است . این یعنی باید منتظر یک تورم جهانی قیمت ها باشیم .اسم دیگر این رویداد بحران اقتصادی جهانی است . 
در آینده نزدیک باید منتظر اینچنین بحرانهایی باشیم . روشهایی وجود دارد که کشورها را تا حدود زیادی از مشکلات اینگونه بحرانها ایمن نگاه میدارد .

قبیله مرگ بر

در جهان قبیله است که نام آن " مرگ بر " است . افراد این قبیله شعار مرگ بر دیگران را میدهند . در گذشته بوده و در آینده هم خواهند بود . آنها به منطقه جغرافیایی خاصی تعلق ندارند ، بلکه برای زندگی کردن نیاز دارند تا دیگران نباشند ( اینطور فکر میکنند ) 
گر چه به نظر دو دسته میرسند ، اینوری ها و آن وری ها - اما واقعا از یک قبیله هستند . یک گروه میگویند ، هر کس با ما نباشد ، بر علیه ما است . آن دیگر میگوید ، انتقااااام . همه گرفتاری ما از آن وری ها است ! 
پس مرگ بر اون وری ها ...
گر چه تمدن را تعریف می کنند به امکان با هم زیستن آدمیان ، اما این رفتار را در غربی ها - شرقی ها - این وری ها - اون وری ها میبینیم .
تنها کسانی که این وسط حرف ناسزاگار میزدند ، پیغمبران الهی بودند . آنها میگفتند . آن وری ها هم زنده باشند ، در واقع پرچم زنده باد را علم کردند . 
خوب طبیعتا این به گوش این وری ها و اون وری ها سنگین می آمد ، لذا میگفتند مرگ بر اینها ...
کسی 
بالاخره  باید بیاید و پرچم 
زنده باد 
را علم کند .
آنچه خواهد دید بهتر از آنچه پیغمبران دیدند نیست . اما پرچم ، پرچم زنده باد است .
زنده باد این وری ها 
زنده باد اون وری ها 

۱۳۹۷-۰۹-۱۳

وجهه " ان بشر مثلکم " معصومین

معصومین برای ما تقدس خاصی دارند  و سر سلسله معصومین " رسول الله " است . ایشان فرمودند " من هم بشری مثل شما هستم " ( گر چه بر ایشان وحی میشد و جنبه دانسته های وحی ایشان امر دیگری است )
اما در قالب انسانی و بشری ایشان با دیگران تعامل داشتند . مثلا حتما به کسانی گفته اند ، بیا نزدیکتر یا برو دورتر - نان خوب است - آب بخورید - آب نخورید و الی آخر . این که فرمایشات ایشان در هر مورد جنبه عمومی و بیان قانون الهی داشته باشد ، باید مورد بررسی توسط متخصصین قرار گرفته باشد ، در غیر اینصورت هر آنچه هر فرد معمولی ممکن است بیان داشته باشد ، ایشان هم گفته اند . اما منظور اغلب فرمایشات ایشان ، در خصوص همان فرد مقابل بوده است . ( مگر مشخص فرموده باشند ) حتی ممکن است مطالب علمی و موضوعات مهم مذهبی را برای شخص خاص با درک و فهم بالاتر از نرمال بیان نموده باشند که این با بیان همان مطلب برای عموم فرق دارد . از این رو در خصوص پرداختن به فرمایشات معصومین ضمن توجه و احترام احتیاط لازم را مبذول داشت .
نقل است که کسی شخصی را دوست داشت . به هر آنچه به او منصوب میشد ابراز توجه میکرد . میگفت اگر واقعا اتصال داشته باشد که خوب واقعا دوست دارم ، اما اگر نبود نیز احترام اسم را نگه داشته ام . در خصوص " سیادت " نیز اغلب اهل علم رعایت و احترام میکنند ، گر چه منقول است به واسطه کسب درآمد در زمانهای قدیم ، گروهی با ترفندهایی در قالب سید وارد شده و از منافع مدی آن برخوردار بودند . این جدای از افرادی مانند جعفر کذاب است که " پسر امام " و " برادر امام " و " عموی امام " بودند و خلاف جهت ائمه حرکت کردند . در میان همه مردم خوب و بد هست .

الاشتغال به

ایده آل سالک این است که در همه وقت به حق تعالی بپردازد و دائما در حال ذکر خفی باشد. اما برای آنکه به آنجا برسد و خود او در این حال باشد ، باید مراحلی را طی نماید . 
از سوی دیگر نفس سرکش است و اطاعت نمیکند . باید نفس را تربیت کرد . کم کم عادت داد تا وقتی نشسته و مشغول کار است سر به شورش برندارد . راه آن تمرین است . 
از این رو سالک در ابتدا در هر شروع قدری مشغول ذکر و فکر شده و نفس زود خسته میشود . به این سو و آن سو میرود. بعد از مدتی کم کم زمان نشستن نفس بر ذکر بیشتر میگردد تا نهایت امر که نفس عادت کند به ذکر و فکر . از این به بعد نفس مطمئنه میشود . سراغ این سو و آن سو نمیرود .
اما مشکل اوایل کار است و سرکشی نفس . برای این که نفس هر کجا میخواهد نرود ، باید نفس را به چیزی مشغول کرد . آنچه در کذشته مرسوم بود ، ریاضت های دور از جامعه بود . سر به بیابان گذاشتن و از این قبیل . بعضی از مشایخ نیز افراد ( نفس ) را به شغل و کار کردن مشغول مینمودند . این موارد مشغولیت ، باعث میشد نفس عادت به تحمل کند .
از سوی دیگر مربی سلوک ( که گاهی هزاران کیلومتر از سالک دور بوده و با ابزار مادی مرتبت نبوده اند و به طریق معنوی هدایت مینموده است ) برای سالک تغییراتی در شرایط حالی و محیطی پیش می آورده . این حالات و شرایط باعث میشده که سالک پیشرفت نماید .
تا همینجا به این امر بسنده میکنیم . اما 
هادیان جامعه نیز باید مردم را مشغول دارند ( و البته آنها که تصدی امر را دارند این چنین میکنند ، در حالی که اغلب مردم از این فعل و قصد آگاه نیستند ) بهترین مشغولیت مردم آن است که در جهت رشد مادی و معنوی جامعه باشد . در این صورت جامعه به سمت بالا و پیشرفت میرود . برعکس اگر نیروهای جامعه را به امور واهی یا غیر مهم یا پاک کردن نوشته های دیگران و خراب کردن ساخته دیگران بگمارند ، طبیعتا درست است که کاری صورت داده اند اما از مجموع فعالیت ایشان خروجی حاصل نخواهد شد .

تغییرات اقلیمی و بازی بعدی ما

از مدافعان کاهش دی اکسید کربن در جو آقای " آرنولد شوارتزنگر" است . از سوی دیگر ایشان فرماندار ایالت کالیفرنیا بوده اند . 
میتوان ایشان را به ایران دعوت کرد ، اینکار ضمن اینکه باب ارتباط ایران و مردم آمریکا را بهتر میکند ، از سوی دیگر باعث توجه جهان به این نکته میگردد که ما نیز قربانی تییرات اقلیمی و رفتار نامناسب دیگران بوده ایم . 
ایشان میتوانند در سخنرانی ها و مراسمی که برای اینکار برپا میشود به همراه دیگر دعوت شدگان خارجی و داخلی ( سیاستمدار و دانشمند ) در خصوص تغییرات اقلیمی سخنرانی نمایند .
پخش این اخبار و شهرهایی که این مراسم در آن برگزار میشود یک تبلیغ توریستی خوبی نیز میتواند برای کشور باشد . 
نظر به اینکه ایشان ورزشکار هم بوده اند ، طبیعتا ورزشکاران کشور ما نیز علاقمند به ارتباط با ایشان خواهند بود .
میتوان سازمان مشترکی بین کالیفرنیا و مثلا استان آذربایجان شرقی ایجاد نمود تا فعالیتهای محیط زیستی مشترک - تحقیقات مشترک و فعالیتهای مشترک انجام گردد. علاوه بر فعالیتهای محیط زیستی - ممکن است ایشان را بتوان به فعالیت مشترک در ورزش نیز ترقیب کرد . تا بدین وسیله سرمایه گذاری مشترک روی ورزش صورت گیرد.
جا برای کار با افراد مشابه باز و البته زیاد است . باید شرایط فعالیت های اینچنینی باز گردد تا ضمن تحرک فعالیتهای مفید و آینده ساز برای کشور و جهان ، بتوان اشتغال و درآمد برای بخشی از مردم سرزمینمان فراهم آورد .
این قبیل امور بازی دو سر برد است . چیزی که حیف است از دست بدهیم .