در چین , زمانی که سرزمینی را به امپراطوری ملحق میکردند , تمام مردم و سرزمین را مانند سرزمین اصلی آباد کرده و مردم نیز با مردم سرزمین اصلی ترکیب شده و فرهنگ جدید ( مختلط , بسته به غالب بودن اجزاء فرهنگی ) شکل می‌گرفت .
اما رومیها سرزمین تصرف شده را مانند گاو شیرده , معدن طلا و از این قبیل نگاه میکردند .
برای همین همیشه سرزمینهای دیگر , با روم ترکیب نشد و در زمان جدا شدن ( به دلیل دموکراسی که هر قومی میتوانست برای خود تصمیم بگیرد ) این اقوام تا حد ممکن از شیردوشان ( خون آشامها ) جدا شده و دور میشدند .
متاسفانه این روشی بود که بازماندگان امپراطوری روم نیز در پیش گرفتند .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر