صحبت ديدن خدا بود و صحبتهاي مرتبط؛خواستم ببينم چند نوع ديدن داريم.
ابتدا رسيدن نور است به چشم ؛ بدون ديدن ؛ اين شد که از جماد شروع کردم.( جماد=غير جاندار) نور که به جماد برسد باعث گرم شدن آن ميشود. در اثر نور واکنشي فيزيکي و يا شيميائي انجام ميشود و اين نهايت اثر نور است بر جماد.
در گياه ؛ حرکت است و غير از ساخت غذا از نور ، رشد است به سمت نور. پس تشخيص و ميل به نور پديد مي آيد.
در حيوان ترکيب نورها ، اشکال را ميسازد و تشخيص اشکال و جذب و دفع و استفاده از ابزار( پرندگان- ميمونها و...) بنابراين مرحله ديدن و فکر کردن و استنباط نور براي حيوانها ديگر است.
در انسان ، علاوه بر مراتب قبل ، انواع ديدن ديگر نيز داريم.
ديدن مادر بر فرزند ، بس متفاوت است.
همچنين است ديدن پير نسبت به جوان ( که آنچه جوان در آئينه بيند پير در خشت خام بيند ) و همچنين استنباط پير از وقايع و...
ديدن معلم نيز متفاوت است. چه او در متعلم چيزي ميبيند که ديگران نه. استعداد متعلم براي او قابل ديدن است ودر نهايت مرتبه استادي ، حد نهائي رشد متعلم بر استاد معلوم است.
اين نوع ديدن ادامه دارد تا در نهايت ميرسيم به
ديدن مشيت الهي توسط افراد بينا
و باز هم بيشتر تا نهايت ديدن ، ديدن است با عين الله
پس زماني که ديدني در لفظ درآيد ، مرتبه نوع ديدن و چشم ديدن متفاوت است با ساير انواع ديدن و چشم ديدن....
اين سخن پايان ندارد اي پسر***اين دو خط کافيست بر اهل بصر
.
سهيل