۱۳۹۷-۰۶-۰۶

ربات نانو سد خراب کن

ترکیه روی دجله و فرات سد ساخته است . دیگر کشورها نیز میتوانند روی رودخانه های مشترک سد بسازند . توافق و موارد مشابه سیاسی نیز جواب نمیدهد . چه میزان اعتبار سیاسی و هزینه دلاری و غیره صرف شده تا آن سد ها روی دجله و فرات ساخته شوند ؟

واقعا تصور اینکه آن سدها را بتوان با مذاکره از میان برداشت ، امری احمقانه است . اما آن سدها واقعا زندگی ملیونها نفر را عراق و سوریه تغییر خواهند داد. از سوی دیگر اقلیم منطقه را نیز دگرگون میکند ، که این امر روی زمدگی مردم ایران تاثیر منفی میگذارد . آیا یک کشور حق چنین کاری را دارد ؟

نبرد نظامی آیا راه کار مناسبی است ؟ مسلما خیر . اما در صورت عدم اقدام نیز ملیونها نفر در سرزمینهای فرو دست از بیماری و کم غذایی خواهند مرد !

بهترین کار استفاده از ابزاری است که مشکل را حل نماید ، به نحوی که کسی متوجه مبدا رویداد نگردد. آن سد باید برداشته شود ، اگر با زبان خوش امکان پذیر نباشد  ( که به دلایل هزینه های سیاسی و مالی امکانپذیر نیست ) باید به نحوی برداشته شود که نیروهای دو طرف را درگیر نبرد نکند .

بهترین راه کار استفاده از روباتهای نانو است . میتوان به دانشمندان روباتهای نانو سفارش داد تا ظرف یک سال ( و به تدریج ) سد را سوراخ کرده و جریان آب را به صورت طبیعی در رودخانه راه بیندازد.

امروزه دانشمندان میدانند ، حتی سیلابهای موقتی نیز برای حیات رودخانه مهم است و حذف سیلابها تنوع زیستی منطقه را تغییر خواهد داد .

برای ذخیره آب باید روشهای دیگری در نظر گرفته شود و کارکرد سنتی افزایش زمین های کشاورزی دیگر پاسخگوی نیاز بشر نیست . به نحو دیگری باید برای انسانها غذا تولید کرد .

ماهیت طبیعت و کارکرد طبیعی طبیعت را نباید بیش از این دستکاری نمود .

دانستن اینکه چنین روباتهایی هستند ، خود به خود جلوی اقدامات مشابه دیگر کشورها را در موارد این چنین خواهد گرفت .


نسل کشی میانمار

در سالهای اخیر شاهد نسل کشی های زیادی بودیم. مواردی مثل آنچه آلمان نازی مرتکب شد , در بوسنی اتفاق افتاد و اخیرا آنچه که در میانمار شاهد هستیم.
اگر قوانین بازدارنده بین‌المللی داشتیم , این وقایع امکان وقوع نداشتند.
اخیرا در اخبار شاهد زنانی از کره جنوبی بودیم که در زمان اشغال ژاپنی ها بصورت برده جنسی مورد استفاده قرار گرفته بودند . و این در حالی است که دولتی های ژاپنی این موضوع را انکار می‌کنند!
دادگاهی که برای بوسنی یا آلمان نازی برگزار شد کافی نبود . چند نفر را محبوس کردند یا اعدام نمودند. چه چیز میتواند تمام عمر و بردگی آن پیرزن کره جنوبی را جبران کند. یا چه چیز میتواند جبران وقایع بوسنی باشد , واقعا هیچ چیزی جبران کننده وجود ندارد. حتی اگر تمام مردم صربستان را قتل عام کنند , جبران وقایع بوسنی نیست.
آنچه که میتواند از این وقایع جلوگیری کند , از بین بردن هدف قاتلین و مرتکبین آن وقایع است.
آنها به اسم این که ما و آنها , مال ما و مال آنها این کارها را کردند. این را باید از ایشان گرفت.
باید آنها را جریمه کرد ( همه صرب ها , همه ژاپنی ها و غیره ) مردم صربستان باید خسارت جنگ را بپردازند. همینطور مردم ژاپن.
در این صورت اگر دوباره مثلا دولت میانمار نسل کشی راه انداخت , باید همه مردم برمه پرداخت خسارت کنند و سختی بکشند. در این صورت هیچ رهبر برمه ای توان به راه انداختن گروهی شبه انسان را برای قتل دیگر انسانها نخواهد داشت.
از 2 ملیون و اندی مسلمان میانمار 700 هزار نفر به بنگلادش رفته‌اند.  بقیه چه شدند ؟
دولت میانمار باید پاسخگو باشد . تحویل دادن عاملیت قتل ها هم دردی را دوا نمیکند . همه مردم میانمار که در این کار شرکت کردند , یا شاهد بودند و یا اطلاع داشتند و ممانعت نکردند ( به طور ضمنی موافقت کردند ) در این امر شریک هستند و باید نه تنها ضرر و زیان کسانی که مورد ظلم واقع شدند بپردازند , بلکه باید صندوقی که برای جلوگیری از این وقایع است را پر کنند. در تمام طول نسل مردم حاضر باید نیمی از درآمد همه مردم میانمار به این کار اختصاص یابد .
با این کار هیچکس دیگری فکر انجام وقایع مشابه را نخواهد داشت .


۱۳۹۷-۰۶-۰۵

کنترل پروژه

پارامترهای " ارزش کسب شده " و " زمان کسب شده " که امروزه برای اندازه گیری و قضاوت روی پروژه ها استفاده میشوند ، روشهایی کارفرمایی هستند . این کارفرماها هستند که علاقمند هستند بدانند پروژه جلوتر است یا عقب تر ، چقدر عقب تر یا چقدر جلوتر است . این موارد کمتر توسط خود مجریان پروژه مورد توجه و استفاده قرار میگیرند .

"در اینجا روشی پیشنهاد میگردد که توسط پیمانکار و کارفرما قابل استفاده است "

دو گروه فعالیت وجود دارد . روی مسیر بحرانی و بقیه ( که اگر با تاخیر مواجه شوند ممکن است در مسیر بحرانی قرار گیرند )

" اس کرو " برای فعالیتهای مسیر بحرانی ( فقط ) میتواند به ما اعلام نماید که مطابق برنامه پیش میرویم و یا عقب هستیم .

این نمودار اس به تنهایی کافی نیست. ما گزارشی میخواهیم تا بدانیم که در چه میزان خطایی قرار داریم یا چقدر وقت داریم تا فعالیتی به مسیر بحرانی اضافه شود و یا مسیر بحرانی را تغییر دهد . این آیتم نیز از اهمیت برخوردار است .

منحنی زمان بحرانی تا فعالیتی به مسیر بحرانی اضافه شود ، نیز میتواند پیشرفت فعالیتهای غیر بحرانی را نمایش دهد. ( همیشه یک یا چند فعالیت هستند که کمترین فاصله را از مسیر بحرانی دارند . با تاخیر فعالیتها و کاهش شناوری آنها این فاصله زمانی کاهش خواهد یافت و خطر تغییر مسیر بحرانی ممکن است اتفاق بیفتد . هدف از کنترل اجرای سایر فعالیها این است که جلوی تاخیر بیش از اندازه فعالیتهای دیگر گرفته شود )

تا اینجا دو منحنی " اس کرو " مسیر بحرانی " و منحنی خطر تغییر مسیر بحرانی را داریم . با این دو منحنی میتوان پروژه را با اطمینان کنترل کرد . ( در هر پریود زمانی میزان پیشرفت در برنامه وارد میشود و انطباق پیشرفت مسیر بحرانی را با برنامه میتوان استخراج نمود. از سوی دیگر میزان حداقل شناوری فعالیتها را نیز میتوان مشاهده و برداشت نمود)

گر چه کنترل پروژه روی فعالیتهای اجرا شده است ، ولی میخواهیم پیش بینی آینده را داشته باشیم ، هر دو سیستم متداول " ارزش کسب شده " و " زمان کسب شده " روی گذشته صحبت میکنند ( چقدر کار انجام داده ایم و چقدر عقب افتاده ایم ). در حالی که سیستم پیشنهادی روی کنترل آینده بر اساس فعالیتهای گذشته تمرکز دارد . تاخیر روی مسیر بحرانی زمان پایان واقعی را مستقیما نشان خواهد داد. در اینجا گزارش "فعالیت مبنا" مد نظر قرار گرفته و نه " ارزش مبنا "( پولی یا زمانی )

به زبان دیگر در اینجا آنچه انجام نشده سنجیده میشود . نه آنچه انجام شده است . بر اساس آنچه انجام نشده ( نسبت به برنامه ) میتوان تاخیر پروژه را محاسبه نمود.

در نمودار دوم تاخیر فعالیتهای غیر بحرانی مجاز شمرده میشود ( یعنی فعالیتها میتوانند از شناوری استفاده نمایند ). تا جایی که به نزدیکی مسیر بحرانی نرسند.

معمولا دستور کار بر اساس برنامه مصوب به کارگاه میرود و مدیر پروژه و کارفرما با این دو گزارش میتوانند کنترل نمایند تا پروژه مطابق برنامه پیش خواهد رفت یا نه .  با این کار سیگنالهای هشدار را قبل از وقوع میتوانند دریافت نمایند .

گزارش مالی پروژه علاقه مندی دیگری است که به اتمام به موقع پروژه مستقیما ربط پیدا نمیکند . ( سایر فعالیتها میتوانند عقب یا جلوتر از برنامه باشند به نحوی که برای پروژه مشکلی پیش نیاید ) کنترل این دو آیتم باعث میشود تا هزینه ها تفاوت فاحش از برنامه نداشته باشند.


چرا سیاستمداران به مشاوره های اقتصاد دانان کمتر توجه میکنند ؟

 زیرا آنها همه چیز را نمیدانند و با دید همه جانبه نظرات اقتصادی نمیدهند. چقدر خوب بود اگر اقتصاد دانان از جایگاه خود خارج میشدند و بعضی چیزهای مهم دیگر را نیز به عنوان ورودی تئوریهای اقتصادی مد نظر میگرفتند و سپس توصیه های اقتصادی میدادند .

سیاستمداران بیشتر به سخنان کارشناسان استراتژیست و امنیتی ( داخلی و خارجی ) توجه میکنند تا اقتصاد دانان . همه میدانند باید نرخ ارز در بازار مشخص شود . یا تورم ناشی از چاپ پول توسط دولت است و غیره . اما سیاستمداران که این کارها را نمیکنند دلیل دارد .

بدترین دلیل آن این است که میخواهند سیستم ناکارآمد کار کند یا خود را در جامعه مطرح کنند و از خود اسم نیکو بگذارند ( که نجات بخش فلان بود و امثال این )  . اگر خواسته ها و دلایل سیاستمداران را میدانستند بر اساس محدودیتهای موجود ، پیشنهادات عملی اقتصادی میتوانستند ارائه نمایند و بالطبع سیاستمداران آن را بکار میبستند .

از سوی دیگر وقتی اقتصاد دانان میبینند که سیاستمداران موارد بدیهی را اجرا نمیکنند ، آیا نباید مسیری را پیش ببرند که منتج به اجرای کار درست اقتصادی باشد ؟

برای این کار ابزارهایی را در اختیار دارند . مثلا لابی گری در هیئات دولت و مجلس میتواند مفید باشد . چاپ مقالت غیر تخصصی که توسط مردم عادی قابل فهم باشد ، برای روشنگری عمومی و حتی انتقال موضوع به بدنه افراد امنیتی کشور ( تا آنجا که توان دارند . چون برای آنها امر غیر تخصصی است ، با زبان ساده به نحوی که برای شنونده جا بیفتد )

متخصصان ما که اینگونه با موارد بدیهی اقتصادی روبرو میشوند ، وای به حال غیر متخصصان جامعه ، از غیر متخصصان چه میتوان انتظار داشت ؟


۱۳۹۷-۰۶-۰۴

مترسک

وقتی ظالمان به قدرت را به دست گیرند و البته هوشمند هم باشند ، نگران شورش مردم خواهند شد . برای همین یک حرف منطقی را مطرح میکنند. اگر بر ظالم بشورید و او را از میان بردارید ، چه کسی جای او خواهد نشست ؟ چه میزان از مردم کشته شده و صدمه خواهند دید ؟ چه برنامه ای برای این که آن فرد جدید ظالم نباشد دارید ؟

مردم متخصص این امور نیستند . آنها درگیر معیشتی هستند که شرایط ظلم برایشان باز گذاشته است . در قوانین و و ضعیت فعلی تلاش زیاد و کسب منافع کم فرصت تفکر و اندیشه را از اکثریت میگیرد . بدین ترتیب اکثریت کاری نمیتوانند بکنند. 

اما از جانب اقلیت همیشه خطر وجود دارد . راه درست این است که رهبزان اقلیت ها را کشته یا در بند کنند . بدین ترتیب رهبران اقلیت بصورت گروگان در دست ظالمان خواهند بود . 

اما افراد جدا از همه چیز چه ؟ همیشه امکان دارد یک نفر استثنا پیدا شود و ظالم را ( ترور ) نابود کند.

بهترین روش داشتن مترسک است . یک مترسک میتواند توجه را به خود جلب کند . در صورت پیدا شدن یک " میرزا رضای کرمانی " ( که ناصرالدین شاه را کشت ) برای نابود کردن مترسک ، ظالم واقعی میتواند به خونخواهی  مترسک خونریزی نماید و دشمن های بالقوه و هر آن کس را که خواهد نابود نماید .

این چرخه کارایی دارد . از حکومتهای بنی امیه و بنی عباس در دوران هزاره بعد از اسلام و در دودمان ساسانی نیز شاهد این ماجراها بودیم . شاید قبل از آن نیز وقایع مشابه با پادشاهان قبلی داشته باشیم . اما همه این سیستمها با رویدادهایی نابود گردیده اند . آنچه ما خواست خداوند و مشیت الهی مینامیم .


طرح چند مرحله ای چین برای رشد قدرت جهانی چین

در سالهای گذشته مشاهده کردیم که چین در انزوا رشد کرده و هوشمندانه به چین امروزی تبدیل شده است . احتیاط شدید این کشور در بازیهای جهانی مثال زدنی است . این کشور به اتفاقات بیرونی بسیار بد بین است و همواره بدترین حالتها را میسنجد و از ریسک تا آنجا که امکان داشته باشد پرهیز میکند.
وقتی یک کشور با همه کشورهای جهان بازی میکند ( در فلسفه چینی یک داخل داریم و بقیه خارج هستند ) باید کم کم پیش برود .
در این زمان آمریکا به عنوان قدرت بزرگ جهانی ترجیح میدهد نقش های محدودی به چین به عنوان یک کنشگر بزرگ جهانی بدهد ، امری که چین حق خود میداند و بدست آوردن آن یکی از مراحل رشد توانمندی چین است .
به وضوح چین در مسیر اخذ قدرت مطلقه جهانی پیش میرود و در این مسیر آمریکا از برخورد مستقیم با آن خود را کنار میکشد . ظاهرا منافع آمریکا از دو حالت برخورد و یا تحمل و دادن امتیاز محدود ، حالت دوم را در بر دارد.
طبیعی است چین نیز این را میداند و بنابراین یک مرحله جدید برای خود تعریف میکند ، مرحله میانی آنجایی است که حد نهایی عقب نشینی آمریکا باشد .
از آنجا به بعد چین متوقف نخواهد شد و مسیر دیگری را خواهد پیمود. مسلما این انتخاب برخورد نظامی نیست . اما در آن روز توانمندیهای طرفین به گونه دیگری خواهد بود . 
اهمیت سایر کشورها در جهان دموکراسی و حق رای معنا و مفهوم پیدا میکند و این دموکراسی امری غربی است . برای چین و چینی ها مخالفت تعدادی مهم نیست . گر چه کشورهای نزدیک به چین با یک " اخم چین طب خواهند کرد "
آنها اصلا در مقابل خواسته های چین مطرح نیستند . ارتباط تجاری شدید آنها با چین به راحتی میتواند آنها را به زانو درآورد. مشابه آن زمانی که همه این کشورها با آمریکا ارتباط تجاری داشتند و آمریکا میتوانست به ایشان فشار وارد کند.
امروز آمریکا عقب نشسته و چین به نوع دیگر در حال پر کردن جای آمریکا است .نقش چین در سیستم های بین المللی در حال پر رنگ شدن است . از سوی دیگر آنجا که نهادهای بین المللی به چین امکان قدرت گیری را ندهند ، چین نهادهای موازی ایجاد میکند ( این امر طبیعی است ) 
 روز به روز کشورهای جهان به طرق گوناگون بیشتر به چین وابسته میشوند . همچنین هیچ کشوری نمیخواهد چین قدرت برتر جهان باشد . اما کشورهای جهان در بازی بین المللی که چین آغاز کرده چه میتوانند بکنند ؟


۱۳۹۷-۰۶-۰۳

مزیت نسبی ایران در تجارت در جهان

کشورهای دنیا هر یک در زمینه ای که در آن از مزیت نسبی برخوردارند ، توسعه یافته اند و با آن زمینه ها وارد بازی تجارت بین المللی شده اند . ما نیز باید بر اساس مزیت های نسبی خود با دیگر کشورها وارد بازی تجارت شویم .

آنچه امروز ما برای عرضه داریم انرژی سوختهای فسیلی است . میتوانیم در سایر انواع انرژی نیز رشد کنیم و حرفهایی برای گفتن داشته باشیم .

این زمینه ای است که جا برای توسعه در آن بسیار زیاد است و باعث توسعه صنعت های مختلفی خواهد شد .

از توسعه دانش مواد و فلزات تا تولید نیمه هادی ها و علوم جوی و سیالات و علوم دریایی و ستاره شناسی و بسیاری علوم نظری و کاربردی دیگر که هم اکنون دانش آن در کشور موجود است . اما به هر دلیل این توان بصورت بالقوه در نیامده است . میتوان توانهای بالقوه را بصورت بالفعل در آورد و تا حدود زیادی نه تنها در زمینه های سنتی تولید و صادرات انرژی اقدام نمود ، بلکه در زمینه های انرژی های پاک نیز فعالیت نمود و کالا و خدمات مرتبط با آن را به جهانیان عرضه داشت .


رویکرد آینده اقتصاد ایران


در آینده ایران تجارت خود با بسیاری کشورها را توسعه خواهد داد. این توسعه به نحوی خواهد بود که علاوه بر منافع مستقیم اقتصادی ، یک حوزه امنیت اقتصادی برای طرفین فراهم آید .

از سوی دیگر قدرتمندان تجارت آینده ، یعنی چین و هند ، در همسایگی ما هستند . باید به نحوی با این اقتصادها تعامل داشته باشیم که چنانچه با یکی از ایشان دچار تضاد منافع شدیم ، پایه های اقتصادی کشور متزلزل نگردد.

اقتصاد بزرگ دیگر همسایه ، روسیه است . به راحتی میتوان ارتباطات قوی بین تجار طرفین ایجاد نمود ، به نحوی که هزینه جدا شدن اقتصادی برای طرفین زیاد باشد . از سوی دیگر قدرت نظامی و اقتصادی روسیه رو به کاهش است ( نسبت به بقیه بازیگران اقتصادی و نظامی جهان ) . در این راستا روسیه برای ایران خطر نیست .

کشورهای غربی گر چه در طول تاریخ چند صد ساله مشکلات بزرگی برای کشور ما ایجاد نموده اند ، اما در اینده به عنوان پشتوانه ایران خواهند بود . علت آن نیز خطر بالقوه ای است که از سایر کشورهای بزرگ آسیایی اروپا و غرب را تحدید میکند.

از منظر اقتصادی فعالیتهای توسعه ای در زمینه انرژی در همه کشورهای رنگی برای دو طرف منافع کوتاه و بلند مدت خواهد داشت . رنگ نشدن سایر کشورهای اروپایی به منزله عدم ارتباط نیست ، بلکه کشورهای رنگی معرف تجارت با حجم بالا بین طرفین است .

ایجاد بستری در کشور که توان ارائه کالا و خدمات به حجم و میزان گسترده را برای همه این کشورها ایجاد کند ، از اهمیت بالائی برخوردار است . لذا باید با سرمایه گذاری داخلی و خارجی ، زمینه های رشد تکنولوژی های نو و بیزنس های جدید را در کشور ایجاد نمود .

 

خط ویژه اتوبوسرانی یا مسیر خلوت خواص!

یکی از ویژگیهای خط ویژه اتوبوسرانی این است که خودروهای امداد نیز از آن استفاده می‌کنند.  ( که امر خوبی است ) اما سوءاستفاده یا شاید دلیل ایجاد مسیر خلوت در دل ترافیک پایتخت این است که گروهی خواص برای تردد از آن استفاده می کنند! 
با توجه به مشاهدات آقازاده‌ها و حواشی ایشان, استنباط فوق دور از ذهن نیست. 
لازم است جلوی سوءاستفاده های اینچنینی گرفته شود , حتی خودروهای امداد در زمان غیر ماموریت نباید در مسیر اتوبوس ها تردد کنند . این امر باید کنترل و خاطی به اشد مجازات برسد .  


ای گروه عاشقان چه کنیم بهتر باشد؟

فرض کنیم گروهی عاشق کنار یکدیگر باشند و هر کار بتوانند بکنند , بهتر است چه کنند ؟
با یکدیگر بنشینند و آنچه باید انجام دهند لیست کنند و هر کس سهم خود را پیش برد .

موارد بسیار زیادی در زمینه های مختلف وجود دارد که باید در کشور اصلاح شود .

در گذشته های دور گروهی به نام " اخوان الصفا " دور هم جمع شدند و تمام دانش آن روز را در مجلدهایی گرد آوری نمودند . این افراد از خود اسمی باقی نگذاشتند و نویسندگان کتب را با " اخوان الصفا" امضاء میکردند.

این فرصت برای ایرانیان نیز ممکن است بوجود آید که فرصت اصلاح همه چیز در اختیار مردم ایران زمین فراهم آید . از کجا باید شروع کرد و چه مواردی باید مورد اصلاح قرار گیرد.

بزرگمهر میفرماید " همه چیز را همه کس دانند " بنابراین همه مردم ایران هستند که میدانند باید چه کنند. اما همگی دور یکدیگر نمیتوانند جمع شوند.( خواص میتوانند دور هم جمع شوند )

جا دارد در بستر رسانه های اجتماعی محیطی فراهم آید تا مواردی که باید اصلاح شود مشخص گردد و هر کسی که توان آن را دارد که در بخشی فعالیت نماید ، اعلام آمادگی کرده و بصورت گروه های غیر دولتی فعالیت در آن زمینه ها را شروع نمایند .