وقتی دو نفر در مورد یک موضوع نظرهای مختلفی دارند ، یعنی دیگاه آنها از آن موضوع متفاوت است .
این دیدگاه موقعیت شخص را از لحاظ درک و علم و دانش و روحیات و اعتقادات و خیلی موارد دیگر را در بر می گیرد تا جایگاه فرد را مشخص کند .
افراد مختلف جایگاه های مختلفی در دنیای ادراکی واقعی دارند . بنابراین طبیعی است که از جایگاه های مختلف ، دیدگاه آنها به موضوعات و وقایع متفاوت باشد .
برای راحتی درک موضوع فرض میکنیم جایگاه ادراکی افراد را با جایگاه موقعیت جغرافیایی روی زمین در نظر میگیریم .
حال فرض کنیم در خصوص موضوع قله دماوند صحبت کنیم .
کسی که در اطراف دریاچه قم است با شخصی که در تهران است دیدگاه متفاوت دارند همچنین کسانی که از دریای مازندران به قله نگاه می کنند. حتی در بعضی نقاط نسبتا نزدیک ممکن است قله دیده نشود . یعنی قله پشت یک تپه نسبتا کوچک قرار می گیرد .
دیدگاه های افراد مختلف متفاوت ، اما قابل درک توسط یکدیگر است . اما شخصی که در یال یکی از کوه های نزدیک به قله قرار دارد ، نظرگاه متفاوتی دارد که دیگران درک نمی کنند.
در خصوص موضوعات مختلف مرتبه افراد مختلف می شود ، برای بعضی افراد روی قله گفتن نظرگاه ها گر چه به حقیقت قله دماوند نزدیکتر است ، اما توسط سایرین درک نمی شود . ( در بهترین حالت ) و یا اصلا نفی شده و مستوجب تنبیه قرار می دهند . ( مانند آنچه آقای کلوین با نیوتن کرد )
در نهایت افراد نزدیک به قله ها با جبر محیطی مواجه می شوند که سکوت را بهتر از بیان حقایق میابند .
این می شود که یا با زبان استعاره سخن می گویند که هر کس رسیده باشد درک کند . و یا اصلا بیان نمی کنند. آنها می دانند هرکس برسد ، خواهد دانست !
وقتی موارد ملموس زمینی این چنین است ، موارد ادراکی روحانی و ارتباط بنده با خداوند و موارد از این دست چگونه خواهد بود ؟