۱۳۹۴-۰۲-۲۲

استاندارد زبان فارسی

هر ملتی برای نوشتن و گفتار با یکدیگر نیازمند زبان مشترک ( ملی ) میباشند .
بخصوص در کشوری که زبانها و لهجه های متعد دارد رعایت استاندارد زبان اهمیت ویژه‌ای خواهد داشت .
اما خود زبان نیز در طی زمان دچار تغییر و تحول , گاه نامطلوب میگردد .
مناسب است یک استانداردی برای زبان تعریف گردد تا از تعدد سلیقه های ممکن جلوگیری گردد .
برای ما که زبان فارسی زبان ملی ما است , بهترین استاندارد ممکن , آثار استاد سخن سعدی شیرازی است .
آثار سعدی نه تنها در سرزمینهای فارسی زبان , بلکه در سرتاسر جهان معروف اهل معرفت است .

صبر جمیل

 

در سوره یوسف آیه 18 آمده است :

وَجَآؤُوا عَلَى قَمِيصِهِ بِدَمٍ كَذِبٍ قَالَ بَلْ سَوَّلَتْ لَكُمْ أَنفُسُكُمْ أَمْرًا فَصَبْرٌ جَمِيلٌ وَاللّهُ الْمُسْتَعَانُ عَلَى مَا تَصِفُونَ ﴿۱۸﴾

و پيراهنش را [آغشته] به خونى دروغين آوردند [يعقوب] گفت [نه] بلكه نفس شما كارى [بد] را براى شما آراسته است اينك صبرى نيكو [براى من بهتر است] و بر آنچه توصيف مى‏كنيد خدا يارى‏ده است (۱۸)

در معنی صبر جمیل مطالب زیادی ذکر گردیده است . از جمله صبر بر از دست دادن فرزند برای یعقوب را صبر زیبا گفته اند .

گویند که یعقوب در فراق فرزند ، یوسف ، یوسف میگفت . ندا آمد اگر یکبار دیگر نام او را بر زبان آوری از پیامبری عزل میشوی.

از آن به بعد نگفت  تا زمانی که پیراهن یوسف را آورده برای روشنائی چشمان ، بر روی او انداختند . در آن زمان آه کشید . ندا آمد : یوسف نگفتی ، اما این آه تو همان یوسف بود . برخیز که زمان مفارقت به انتها رسید و ...

اما در معنی صبر : بردباری – شکیبائی است بر چه ؟ بر سختی که بر شخص وارد شده است .

پس صبر بر سختی کم هم میتواند زیبا و زشت داشته باشد . اما زشتی و زیبائی صبر کدام است ؟

نه تنها صبر ، بلکه هر اتفاق خوب و بدی را میتوان با حال تشکر و رضای حق پذیرا شد ، یا با حال ناسپاسی ونارضایتی ...

آن صبری زیبا است که با حال رضا و شکر بر خداوند باشد .

داستان معروف لقمان در خوردن خربزه تلخ از دست صاحب خود ( زمانی که برده بود ) معروف است . این خربزه را برای ارباب آورده بودند و او لقمان را خیلی دوست میداشت . خواست خود بخورد ، گفت اولین تکه را به لقمان بدهد ، لقمان آن اولین لقمه را با چنان گشاده روئی و امتنان خورد که ارباب لذت برد و تکه دیگری به لقمان داد و همینطور تا جائی که یک تکه باقی ماند .

ارباب آن تکه را خود در دهان گذاشت و دید از شدت تلخی نمیتواند آن را فرو دهد .

از لقمان پرسید تو چطور خربزه به این تلخی را با چنین روی گشاده و لذت خوردی ؟

لقمان پاسخ داد : هر روز این همه خیر و خوبی از شما به من میرسد ، روا ندانستم به اندک تلخی ، روی خود را در برابر شما بگردانم . لذا به پاس آنهمه خوبی شما این اندک تلخی را به جان پذیرا شدم .

این صبر جمیل است .

میفرمایند : که اگر در سختی ها چهره باز نگه دارید ، نیکو است و البته خداوند بر حال بنده آگاه است . اگر لبخند نیز بزنید ، خداوند بیشتر دوست میدارد و البته اجر بنده نزد خداوند محفوظ است و خداوند آن حال و آن " لبخند برای رضای خدا " را در نظر خواهد داشت .

استفاده از کتری و سماور

 

میدانیم که آب با ظرفیت گرمائی 4200 ژول بر کیلوگرم ( لیتر ) برای هر درجه سانتی گرادمیباشد . در مقابل  آهن 450 ژول بر کیلوگرم برای هر درجه سانتی گراد .

ملاحظه میکنیم که بنا به ساختار آب ، گرم کردن آب ( هر یک درجه ) حدود ده برابر آهن ( و در همین حدود سایر مواد جامد ) انرژی مصرف میکند .

این در حالی است که همه ( تقریبا )مردم بشر هر روز نیاز به جوش آوردن آب دارند . معمولا ما به اندازه یک یا دو لیوان آب جوش نیاز داریم ، اما یک کتری یا سماور حاوی چندین برابر این مقدار آب را به جوش می آوریم . برای گرم نگه داشتن این وقدار آب برای مدت نامعلوم ، معمولا دائم انرژی مصرف میکنیم .

میزان هدر رفت انرژی برای گرم کردن آب روزانه همه مردم ، مقدار وحشتناکی است که با روشهای مناسب قابل پیشگیری است .

ظرفها را باید به گونه دیگری ساخت . از انرژی الکتریکی ( یا خورشیدی ) برای جوش اوردن آب میتوان استفاده نمود . دسترسی همه مردم به انرژی ارزان گاز در خانه ها ، نه تنها رفاه بیشتر نمی آورد ، بلکه باعث اتلاف انرژی و در نهایت افزایش گازهای گلخانه ای خواهد شد . برای اصلاح روش مصرف مردم ، ضمن تبلیغ و اطلاع رسانی ، کالاهای مناسب نیز باید در دسترس مردم قرار گیرد .

 

راسخون فی العلم

 

در قرآن دو جا از" راسخون العلم " نام برده شده است .  یکی از مسلمین و دیگری از سایر ادیان

آیه 7 ، سوره آل عمران

هو الذي انزل عليك الكتاب منه آيات محكمات هن ام الكتاب واخر متشابهات فاما الذين في قلوبهم زيغ فيتبعون ما تشابه منه ابتغاء الفتنه وابتغاء تاويله وما يعلم تاويله الا الله والراسخون في العلم يقولون آمنا به كل من عند ربنا وما يذكر الا اولو الالباب

اوست كسى كه اين كتاب [=قرآن] را بر تو فرو فرستاد پاره‏اى از آن آيات محكم [=صريح و روشن] است آنها اساس كتابند و [پاره‏اى] ديگر متشابهاتند [كه تاويل‏پذيرند] اما كسانى كه در دلهايشان انحراف است براى فتنه‏جويى و طلب تاويل آن [به دلخواه خود] از متشابه آن پيروى مى‏كنند با آنكه تاويلش را جز خدا و ريشه‏داران در دانش كسى نمى‏داند [آنان كه] مى‏گويند ما بدان ايمان آورديم همه [چه محكم و چه متشابه] از جانب پروردگار ماست و جز خردمندان كسى متذكر نمى‏شود (۷)

 

 

آیه 162 سوره نساء

لكن الراسخون في العلم منهم والمومنون يومنون بما انزل اليك وما انزل من قبلك والمقيمين الصلاه والموتون الزكاه والمومنون بالله واليوم الآخر اوليك سنوتيهم اجرا عظيما

ليكن راسخان آنان در دانش و مؤمنان به آنچه بر تو نازل شده و به آنچه پيش از تو نازل گرديده ايمان دارند و خوشا بر نمازگزاران و زكات‏دهندگان و ايمان‏آورندگان به خدا و روز بازپسين كه به زودى به آنان پاداشى بزرگ خواهيم داد (۱۶۲)

در خصوص راسخون فی العلم مفسرین بسیار نوشته اند . که اول خود حضرت رسول الله است و بعد از ایشان دوازده امام  و بعضی از خواص پیروان ایشان .

 

راسخون ، یعنی کسی که رسوخ میکند ، مثل رسوخ آب در زمین شنزار . راسخون فی العلم ، یعنی کسانی که در علم رسوخ میکنند .

اما در اینجا از زاویه دید دیگری به مسئله مینگریم .

 پیغمبر فرمود : " ان مدینه العلم و علی بابها " آن شهر علم خود حضرت رسول الله است . پس راسخن در وجود مبارک حضرت رسول الله رسوخ میکنند . این امر برای هر کس مقدور نمیباشد ، چرا که کسی میتواند به شهر وارد شود که از درب آن وارد شود . این شهر حصار دارد و هر کسی را اجازه ورود نمیدهند . دربان این شهر نیز علی ع است .

پس آنکس که به راهنمائی دربان شهر علم و از درب مخصوص به شهر علم ( وجود پاک مصطفی ) قدم بگذارد ، جزو راسخون فی العلم است .

این افراد که در شهر علم وارد شده اند . این امکان را دارند که به هر محله بروند و هر آنچه را که بخواهند بدانند .

اما در آیه دوم میینیم که قرآن به " راسخون العلم از آنها و مومنین يومنون بما انزل اليك " اشاره میکند .

این یعنی در دین های دیگر هم راسخون العلم داشته ایم . ( چه اشکالی دارد )

گفته شد که اول مخلوق نور وجود مصطفی بود . و از نور ایشان ، نور سایر انبیاء و اولیاء و غیرهم . پس شهر علم اول مخلوق الهی است . بر اساس این شهر هر اسم پدید آمد و داستان

" انما قولنا لشيء اذا اردناه ان نقول له كن فيكون "

ما وقتى چيزى را اراده كنيم همين قدر به آن مى‏گوييم باش بى‏درنگ موجود مى‏شود (۴۰)

پدید آمدن اراده حق به بودن چیزی ، لازم دارد که قبلا از آن " اسم " آن چیز بوده باشد . و " علم " آن چیز بوده باشد . که آن شهر علم است که اول مخلوق حق تعالی است .

تمام رسولان الهی ، پیروان را به اندازه فهم و درک ایشان آموزش میدادند . چنانچه در میان شاگردان کسانی را به مرحله ورود به شهر علم می یافتند ، به فرمان الهی آن شخص را به دربان شهر میرساندند و معمولا دربان نیز اجازه ورود میدادند .

پس راسخون العلم از سایر ادیان ، " شاگردان امتحان پس داده راه الهی " بوده اند .

طبیعی است زمانی که آنها به خدمت حضرت رسول برسند ، خیلی زود با رسوخ در علم بر حقانیت حضرت پی برده و به پیروی ایشان مفتخر شده اند . ( رحمت الله الیه )

یادمان باشد که هر مدعی وارد شهر علم نشده این امر نیز مانند سایر مراتب مذهبی توسط افراد بالاتر قابل تشخیص است که معمولا مرتبه افراد را بیان نمیکنند .

پس با توجه به ادعای مدعیان ، بهتر است که از ادعای آنها بگذریم . اما وجود این مرتبه ، همه را تشویق میکند که به این مرتبه برسند . ( که امری است ممکن )

انشاءالله خداوند افتخار ورود به شهر علم را قبل از موت به همه ما عنایت فرماید .

افزایش شمار افراد پیر اجتماع

 

چگونه این تحدید را میتوان به یک فرصت تبدیل نمود ؟ در جنگ ایران و عراق شاهد استفاده گسترده از نیروی کار پیرزنها در اجتماع بودیم . آنها بصورت گروه های " ان جی او " در هر محله و شهر نسبت به خدمت رسانی به جنگ اقدام میکردند .

این کار توسط گروه های دولتی تشویق میشد و مصرف کننده این خدمات ، نیروهای رزمنده " دولتی " بودند .

امروز نیز میتوان افراد مسن داوطلب را گرد هم جمع کرده و از خدمات مشابه آنها برای " توسعه – فقر زدائی و غیره  " کشور استفاده نمود .

اولین خدمات مورد نیاز جامعه که آنها میتوانند به آن بپردازند ، رسیدگی به افرادی است که در محله ها نیاز به خدمات کمکی دارند . افراد مسن و کودکان کار و غیره . شناسائی نیازمندان توسط افراد هر محله بهتر از سایر روشها است . خدماتی از قبیل خرید نیازمندیها از فروشگاه محله تا کمکهای پرستاری برای نیازمندان ، را میتوان توسط این افراد سازماندهی نمود .

باید تبلیغات و گرد آوردن آنها در مساجد ( و کلیساها ) و مراکز دیگر را مشابه آنچه در جنگ رخ داد ، سازماندهی کرد . این افراد امکان تولید کالاهای صنایع دستی و غیره را نیز خواهند داشت . کارهای بسته بندی و فعالیتهای پاسخگوئی تلفنی و غیره از کارهائی است که آنها میتوانند انجام دهند . امروز خدمات حیوانات خانگی نیز در محلات علاقه مندان خاص خود را دارد .

 با جمع شدن افراد برای موضوعهای مورد علاقه مشترک ، امکان استفاده جامعه از خدمات افراد مسن نامحدود خواهد بود .

 

محیط زیست و کربن

 

محیط زیست و کربن

در گذشته های بدون تکنولوژی تغییرات اقلیمی بزرگ زمانی اتفاق می افتاد که آتشفشانها حجم زیادی از گازهای گلخانه ای را وارد جو میکردند .

اما در سالهای اخیر با استفاده بشر از انرژیهای فسیلی ، اتفاقی افتاد که برای رویداد مشابه آن آتشفشانهای بزرگ جهان را میشد مسئول دانست . در طی دویست سال گذشته ، حجم زیادی از کربن و سایر گازهای گلخانه ای وارد جو گردیده است .

ذغال سنگ – نفت و گاز طی این دویست سالی که از زمان استفاده از ماشینهای بخار میگذرد استخراج و سوزانده شده و حتی آنچه نشد کرده و اسراف گردیده ، همه و همه وارد سیکل گردش کربن جهانی شده اند .

گردش کربن در گیاهان کوتاه مدت است ، اما گیاهان و درختان نیز در این سالها به شدت این افزایش کربن در جو افزوده اند .(  با از بین بردن جنگلها و سوزانیدن گیاهان ، برای پاک کردن زمینهای کشاورزی و مراتع یا به عنوان سوخت برای بشر )

تنها دریاها بیشتر از طریق جذب شیمیائی کربن در مواد معدنی دریاها ، تا حدودی سعی در کاهش و حفظ میزان کربن داشته اند ، که این امر کافی نبوده و ساختار شیمیائی بسیاری از دریاها را نیز تغییر داده است . افزایش فتوسنتز دریایی نیز وجود داشته است .

اما بیلان افزایش کربن در جو ، در بیست سال گذشته باعث افزایش " شش دهم درجه " گرمای جهانی شده است !

اگر خوش بین باشیم ، این افزایش دما بصورت صاعدی اضافه خواهد شد .

امروز در بهترین سیاستهائی که بزرگان جهان از آن صحبت میکنند ، جایگزینی گاز به جای نفت و ذغال سنگ مد نظر است !

آیا خود را گول نمیزنیم ؟ باید تدابیری اندیشیده شود که از ورود کربن به جو جلوگیری شود . زمان برای مالیات بر کربن گذشته است . شاید صد یا پنجاه سال پیش تدبیر خوبی بود ، اما امروز اگر مصرف کربن را به صفر برسانیم نیز ، متوقف نمودن سرعت تغییرات به سمت بدتر شدن ، سالها طول خواهد کشید . یادمان باشد که چرخه های طبیعی به راحتی ایجاد نمیشوند . و وقتی ایجاد شدند ، به راحتی متوقف نمیگردند .

تدابیر افرایش مصرف انرژی و به خصوص گاز های حامل کربن در جهان بسیار بزرگ است . در ایالات متحده خطوط جدید نفت و گاز در مناطق حفاظت شده در حال اجرا است . گاز سیبری قرار است ، بخشی از تشنگی چین به انرژی را رفع نماید و احتمالا گاز خاورمیانه و آسیای میانه باید ضمانت رشد هندوستان را تضمین کند !

با این ترفندها ، بیلان تراز کربن در جو به کدام سو خواهد رفت ؟ درست است که جهان برای رشد – افزایش ثروت – تهیه غذا و کار نیاز به انرژی بیشتر و بیشتر دارد ، اما ایجاد یک تغییر اقلیمی جهانی توجیه پذیر است ؟ چه زمانی باید به توسعه انرژیهای غیر کربنی روی بیاوریم ؟ 

به مناسبت پنجاه به در !

مردم قزوین پنجاهمین روز سال را در طبیعت می‌گذرانند .
مشابه سیزده بدر .
چه خوب است که در هر ماه یک روز را در دل طبیعت بگذرانیم .

اثر گفتار صاحب اجازه

برای همه ما پیش آمده که دردی داشته و در میان دوستان از آن صحبت کرده ایم . ممکن است هر کس چیزی گفته باشد و حتی پاسخ مناسب درد ، در میان گفتار دوستان باشد .

نظر به این که آنها را صاحب اجازه نمیدانیم ( و واقعا نیستند ) به حرفهای ایشان اهمیت نمیدهیم .

اما اگر همان سخن را یک طبیب حاذق بگوید ، داستان چیز دیگری است . آن سخن را با گوش دل شنیده و دستور را همواره پیش چشم داشته و به کار میبندیم .

طبیبان اجازه دارند و اساتید این طبیبان میتوانند این اجازه را به طبیبان دیگر نیز بدهند .

گروهی طبیب نمایان نیز برای نفع مادی به طبابت اشتغال یافته اند . اما آن تاثیر روحی سخن در گفتار آنها نیست !

چرا ؟

دانستن شرط تعلیم نیست . دانستن باعث پذیرش مسئولیت شده و اجرای دانش را سبب میگردد . کسی که میداند ، اول خود باید بکار بندد تا با همه وجوه اجرا و مشکلات آن در عمل آشنا شود .

هیچ جراح قلبی ، تنها با مطالعه کتب پزشکی ، جراح نمیشود . جراح باید در جراحیهای زیادی بصورت وردست و در مراتب بالاتر ، زیر نظر پزشک استاد جراحی نماید تا نهایتا اجازه جراحی بدون بزرگتر به او داده شود و حتی بالاتر ، بتواند به دیگران جراحی را آموزش دهد .

دانش نیز چنین است . از اینرو آن " امر به معروف " که بر همه واجب است ، اجرای آن معروف است . برای گفتن آن معروف شرایط بیشتری مطرح شده که از این بحث خارج است .

پس بعد از دانستن بی عمل ، باید با عمل به دانش ، از آن استفاده کرد ، تا اولا از مزایای دانش بهره برده باشیم ، ثانیا به همه وجوه آن مطلع گردیم . هر امری استادی دارد . طبیعی است ، زمانی که استاد ببیند شاگردی ماهرانه کاری را در حد استاد انجام میدهد ، به او اجازه تعلیم نیز خواهد داد .

پس میزان دانش هر شخص در اجرای مطالبی است که انجام میدهد . نه آنچه از کتاب که در حافظه دارد . امروزه حجم بسیار زیاد کتابها را میتوان در کامپیوترهای همراه به هر کجا برد .

 

۱۳۹۴-۰۲-۲۱

زیبایی در آیینه ۲

گفته شد که تمام عالم بیرون , از زیبایی و علم و عرفان و غیرهم در وجود ما هست و بر اساس زمان و مکان , بعضی از آنها بر ما آشکار می‌شود .
حال ما که هستیم ؟
تفاوت ما با یکدیگر در چیست؟
حال که همه چیز میدانیم , پس چرا اینجا هستیم ؟
و ....
گفته شد ما یک وجهه حیوانی داریم و بخشی روحانی . همچنین این دانستن در بخش روحانی انسانیت در همه هست . چون کامل است , کم و زیاد نمی‌تواند بشود . پس ثابت است و امانت , مدتی با ما است و در نهایت به اصل خود بازمیگردد . ( نفخت فیه من روحی  (
اما این من حیوانی است که یک درصد متفاوت از بهترین حیوانات است , مدتی با آن من روحانی مجالست خواهد کرد .
کم کم رنگ و بوی او را گرفته و میل زیبا شدن میکند .
این میل عمل در پی دارد . نفس حیوانی خواهان خصلتهای حیوانی است . از خوردن و شهوت و جمع کردن و خشم گرفتن و غیر آنها .
آن میل , حرکتی را باعث است که این نفس فرمان دهنده به حیوانیت را تا نفس روحانی بی خطا تغییر خواهد داد .
مراتب نفس را در تغییر به انواع حالات برشمرده اند .
به اختصار , نفس اماره و لوامه و نفس مطمئنه . ( در طی روز گاه تغییر حالات نفس مشاهده می‌شود , پس تغییر حالات طبیعی است , اما نفس غالب را مقام گوییم  (
در نهایت تربیت نفس , این نفس قابلیت مجالست آن وجهه روحانی را پیدا خواهد نمود . چه در دنیا و چه بعد از آن .
از طرفی حیوانی گری باعث ضربه و پوشاندن وجهه روحانی شده و این کار تا نهایت جدا شدن ( پوشاندن وجهه روحانی ) میتواند پیش رود . در این حالت گویند , شخص انسانیت خود را باطل نموده و حیوان صرف است , بلکه بدتر چون هیچ حیوانی قابلیت رشد خود را باطل ننموده است .
پس تفاوت آدمها در تربیت نفس در طی عمر است . بر اساس این تربیت به شناخت خود و قوای درونی پی برده و در نهایت به لیاقت لقب انسان کامل و دریافت افتخار "  یا ایتها النفس المطمئنه ارجعی الی ربک راضیه مرضیه و ادخلی فی عبادی فادخلی جنتی " خواهد رسید .

 نکته : (قوه وهمیه ، قوه تصور ساز است ، این قوه کمک میکند که صناعات و اختراعات جدید پدید آید ، آنچه نیست را پیشنهاد میدهد . که فرمود " فلهما فجورها و تقواها " آن نیز از قدرت حق است و به فرمان او ، پس آنچه که او الهام میکند ، از جانب او در ممکنات خلق شده است ، پس در آئینه روحانیت انسان موجود است  )

۱۳۹۴-۰۲-۱۹

زیبائی در آئینه


زمانی که چیزی میشنویم " یک گل سرخ " تجربه ای از گل سرخ در درون ما است ، در غیر اینصورت نمی فهمیم گوینده چه میگوید .
گوجه فرنگی – اگر ندیده باشیم ، نمیدانیم چه میگوید .
این امور بدیهی است ، اما زیبائی !!!
باید در درون ما هم زیبائی وجود داشته باشد ، تا زیبائی را بفهمیم.
از این جهت درک مردم از یک مفهوم  متفاوت است . زیرا میزانی که آنها در درون خود از آن دارند متفاوت است .
زیبائی چیز دیگری است (خوبی – شادی – رضایت از خدا – راست ( ضد دروغ ) - حتی مزه ها و بوها )
یک سری مفاهیم داریم که در یک دسته قرار میگیرند و اگر ما اینها را درون خود نداشته باشیم آنها را درک نمیکنیم .
زیبائی – علم – عرفان
زمانی که دو نفر به یک تابلوی زیبا – یا حتی یک منظره نگاه میکنند ، میزان متفاوتی از زیبائی را در آن میبینند . چرا ؟ چون این تابلو یا منظره به آئینه وجودی شخص میرسد . آن میزانی منعکس شده ، یا قابلیت جذب دارد که بصورت معادل و مساوی گیره های قابل جذب آن موجود باشد .( در علم پزشکی از این گیره ها در جابجایی ملکولهای شیمیائی سلولی و حتی از بین بردن ویروسها و خیلی موارد دیگر استفاده میشود . وجود فوق مادی ما نیز برای دریافت یک سیگنال خاص باید گیرنده خاص آنرا داشته باشد . یعنی از قبل معادل آن چیز در وجود ما باید باشد – که هست . همه چیزها در وجود ما هست )

علم نیز چنین است . علم آن پله های منطقی نیست که ما در ذهن میسازیم و به مفهومی میرسیم . علم آن چیز بیرونی است که وجود دارد . ما آن را مشاهده کرده و سپس ، کارکرد آن را درک کرده و آن قانونی که بر آن مترتب است بیان میکنیم .
اما مگر میشود چیزی که در ما نیست از ما بیرون بیاید ؟ آیا ما آن را ساخته ایم ؟
اما قبلا آن چیز بیرون بوده ، پس ما نساخته ایم . آیا کپی آنرا درون خود ساخته ایم ؟ خیر ، زیرا در مواردی که همه آنرا ندیده ایم ، نیز جاهای خالی را میتوانیم پر کنیم . این را از کجا آورده ایم ؟ چیزی که بیرون هست و ما ندیده ایم ؟
 پس آنرا در درون خود داشته ایم . در واقع علم برای هر کس ، روشن شدن بخشی از کل دانشی است که در وجود ما موجود است .
همچنین عرفان نیز چنین است .
عجب موجودی هستیم ما . موجودی که همه عالم را در وجود دارد و از آن زیبا تر ، "به این امر شعور دارد ".
گفته شد که در مقام حیوانی ما یک درصد از میمونهای با هوش ، متفاوتیم . اما از نظر روحی چیزی کاملا متفاوتیم .
بدیهی است که این مرکز همه چیز عالم ( زیبائی – علم – عرفان ) در آن یک درصد نمیگنجد . در چیزی که با موجودات دیگر متفاوت است نهفته است . آن تفاوت روحی که با سایر حیوانات داریم .