گفته شد که تمام عالم بیرون , از زیبایی و علم و عرفان و غیرهم در وجود ما هست و بر اساس زمان و مکان , بعضی از آنها بر ما آشکار میشود .
حال ما که هستیم ؟
تفاوت ما با یکدیگر در چیست؟
حال که همه چیز میدانیم , پس چرا اینجا هستیم ؟
و ....
گفته شد ما یک وجهه حیوانی داریم و بخشی روحانی . همچنین این دانستن در بخش روحانی انسانیت در همه هست . چون کامل است , کم و زیاد نمیتواند بشود . پس ثابت است و امانت , مدتی با ما است و در نهایت به اصل خود بازمیگردد . ( نفخت فیه من روحی (
اما این من حیوانی است که یک درصد متفاوت از بهترین حیوانات است , مدتی با آن من روحانی مجالست خواهد کرد .
کم کم رنگ و بوی او را گرفته و میل زیبا شدن میکند .
این میل عمل در پی دارد . نفس حیوانی خواهان خصلتهای حیوانی است . از خوردن و شهوت و جمع کردن و خشم گرفتن و غیر آنها .
آن میل , حرکتی را باعث است که این نفس فرمان دهنده به حیوانیت را تا نفس روحانی بی خطا تغییر خواهد داد .
مراتب نفس را در تغییر به انواع حالات برشمرده اند .
به اختصار , نفس اماره و لوامه و نفس مطمئنه . ( در طی روز گاه تغییر حالات نفس مشاهده میشود , پس تغییر حالات طبیعی است , اما نفس غالب را مقام گوییم (
در نهایت تربیت نفس , این نفس قابلیت مجالست آن وجهه روحانی را پیدا خواهد نمود . چه در دنیا و چه بعد از آن .
از طرفی حیوانی گری باعث ضربه و پوشاندن وجهه روحانی شده و این کار تا نهایت جدا شدن ( پوشاندن وجهه روحانی ) میتواند پیش رود . در این حالت گویند , شخص انسانیت خود را باطل نموده و حیوان صرف است , بلکه بدتر چون هیچ حیوانی قابلیت رشد خود را باطل ننموده است .
پس تفاوت آدمها در تربیت نفس در طی عمر است . بر اساس این تربیت به شناخت خود و قوای درونی پی برده و در نهایت به لیاقت لقب انسان کامل و دریافت افتخار " یا ایتها النفس المطمئنه ارجعی الی ربک راضیه مرضیه و ادخلی فی عبادی فادخلی جنتی " خواهد رسید .
نکته : (قوه وهمیه ، قوه تصور ساز است ، این قوه کمک میکند که صناعات و اختراعات جدید پدید آید ، آنچه نیست را پیشنهاد میدهد . که فرمود " فلهما فجورها و تقواها " آن نیز از قدرت حق است و به فرمان او ، پس آنچه که او الهام میکند ، از جانب او در ممکنات خلق شده است ، پس در آئینه روحانیت انسان موجود است )
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر