در قرآن دو جا از" راسخون العلم " نام برده شده است . یکی از مسلمین و دیگری از سایر ادیان
آیه 7 ، سوره آل عمران
هو الذي انزل عليك الكتاب منه آيات محكمات هن ام الكتاب واخر متشابهات فاما الذين في قلوبهم زيغ فيتبعون ما تشابه منه ابتغاء الفتنه وابتغاء تاويله وما يعلم تاويله الا الله والراسخون في العلم يقولون آمنا به كل من عند ربنا وما يذكر الا اولو الالباب
اوست كسى كه اين كتاب [=قرآن] را بر تو فرو فرستاد پارهاى از آن آيات محكم [=صريح و روشن] است آنها اساس كتابند و [پارهاى] ديگر متشابهاتند [كه تاويلپذيرند] اما كسانى كه در دلهايشان انحراف است براى فتنهجويى و طلب تاويل آن [به دلخواه خود] از متشابه آن پيروى مىكنند با آنكه تاويلش را جز خدا و ريشهداران در دانش كسى نمىداند [آنان كه] مىگويند ما بدان ايمان آورديم همه [چه محكم و چه متشابه] از جانب پروردگار ماست و جز خردمندان كسى متذكر نمىشود (۷)
آیه 162 سوره نساء
لكن الراسخون في العلم منهم والمومنون يومنون بما انزل اليك وما انزل من قبلك والمقيمين الصلاه والموتون الزكاه والمومنون بالله واليوم الآخر اوليك سنوتيهم اجرا عظيما
ليكن راسخان آنان در دانش و مؤمنان به آنچه بر تو نازل شده و به آنچه پيش از تو نازل گرديده ايمان دارند و خوشا بر نمازگزاران و زكاتدهندگان و ايمانآورندگان به خدا و روز بازپسين كه به زودى به آنان پاداشى بزرگ خواهيم داد (۱۶۲)
در خصوص راسخون فی العلم مفسرین بسیار نوشته اند . که اول خود حضرت رسول الله است و بعد از ایشان دوازده امام و بعضی از خواص پیروان ایشان .
راسخون ، یعنی کسی که رسوخ میکند ، مثل رسوخ آب در زمین شنزار . راسخون فی العلم ، یعنی کسانی که در علم رسوخ میکنند .
اما در اینجا از زاویه دید دیگری به مسئله مینگریم .
پیغمبر فرمود : " ان مدینه العلم و علی بابها " آن شهر علم خود حضرت رسول الله است . پس راسخن در وجود مبارک حضرت رسول الله رسوخ میکنند . این امر برای هر کس مقدور نمیباشد ، چرا که کسی میتواند به شهر وارد شود که از درب آن وارد شود . این شهر حصار دارد و هر کسی را اجازه ورود نمیدهند . دربان این شهر نیز علی ع است .
پس آنکس که به راهنمائی دربان شهر علم و از درب مخصوص به شهر علم ( وجود پاک مصطفی ) قدم بگذارد ، جزو راسخون فی العلم است .
این افراد که در شهر علم وارد شده اند . این امکان را دارند که به هر محله بروند و هر آنچه را که بخواهند بدانند .
اما در آیه دوم میینیم که قرآن به " راسخون العلم از آنها و مومنین يومنون بما انزل اليك " اشاره میکند .
این یعنی در دین های دیگر هم راسخون العلم داشته ایم . ( چه اشکالی دارد )
گفته شد که اول مخلوق نور وجود مصطفی بود . و از نور ایشان ، نور سایر انبیاء و اولیاء و غیرهم . پس شهر علم اول مخلوق الهی است . بر اساس این شهر هر اسم پدید آمد و داستان
" انما قولنا لشيء اذا اردناه ان نقول له كن فيكون "
ما وقتى چيزى را اراده كنيم همين قدر به آن مىگوييم باش بىدرنگ موجود مىشود (۴۰)
پدید آمدن اراده حق به بودن چیزی ، لازم دارد که قبلا از آن " اسم " آن چیز بوده باشد . و " علم " آن چیز بوده باشد . که آن شهر علم است که اول مخلوق حق تعالی است .
تمام رسولان الهی ، پیروان را به اندازه فهم و درک ایشان آموزش میدادند . چنانچه در میان شاگردان کسانی را به مرحله ورود به شهر علم می یافتند ، به فرمان الهی آن شخص را به دربان شهر میرساندند و معمولا دربان نیز اجازه ورود میدادند .
پس راسخون العلم از سایر ادیان ، " شاگردان امتحان پس داده راه الهی " بوده اند .
طبیعی است زمانی که آنها به خدمت حضرت رسول برسند ، خیلی زود با رسوخ در علم بر حقانیت حضرت پی برده و به پیروی ایشان مفتخر شده اند . ( رحمت الله الیه )
یادمان باشد که هر مدعی وارد شهر علم نشده این امر نیز مانند سایر مراتب مذهبی توسط افراد بالاتر قابل تشخیص است که معمولا مرتبه افراد را بیان نمیکنند .
پس با توجه به ادعای مدعیان ، بهتر است که از ادعای آنها بگذریم . اما وجود این مرتبه ، همه را تشویق میکند که به این مرتبه برسند . ( که امری است ممکن )
انشاءالله خداوند افتخار ورود به شهر علم را قبل از موت به همه ما عنایت فرماید .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر