سالهای بعد از انقلاب و در اوایل تشکیل جهاد سازندگی با اصطلاح اسلامی احیای موات مواجه شدم. این لغت بدان معنی است که مکانهایی که قبلا کشت نمیشد و از آن غذا برای بشر بدست نمی آمد تبدیل به فضایی گردد که در آن کشت شده و غذا تولید گشته یا کاربردهای دیگر مثل خانه و کارخانه و انبار در آنها احداث گردد.
اما امروز که این کارها را کرده ایم ، میبینیم که با مصرف بی رویه آب سرزمینمان را خشک کرده ایم و این همه داستان نیست . امروز درک کرده ایم که حق استفاده این همه از منابع طبیعی را نداشتیم . باید بخش بیشتری از امکانات موجود را برای طبیعت باقی میگذاشتیم .
آبهایی که به ظن ما اسراف میشد ، در دریاچه های شور کشور جمع گشته و مانع تغییرات دمایی در اطراف خود میشد و همچنین نبود آن آب در دریاچه های شور باعث پراکندگی نمک به سرزمینهای اطراف شده و فجایع زیست محیطی به وجود می آورد.
گر چه امروز باید بخشی مهمی از همه آبها و خاکهایی را که تصرف کرده ایم ، آزاد کنیم ، باید به مفهوم احیای موات با دید عالمانه نگاه کنیم . مفاهیم آن با دانش امروز تغییر خواهد یافت . دیگر بیابان موات نیست و مزرعه احیا نیست . خیلی جاها بر عکس است .
در این گونه موارد باید عالمان و عالم نمایان از یکدیگر جدا گشته و میان ایشان خط کشیده شود. در معنای مفاهیم و علوم باید به اهل آن مراجعه کرد. وگر نه هر کسی در هر موضوعی نظری دارد . عاقد در خلقت کهکشان چیزی میگوید و دعا نویس در درمان بیماری اظهار نظر کرده و دارو تجویز میکند. متخصص بیولوژی در اقتصاد نظر میدهد و دکترای حمل و نقل در موارد حقوقی دخالت میکند . دنیای آشفته ای داریم که روزی باید سرو سامان یابد .