در معنی استغفار

چون انسان کاری کند که مطلوب فطرت نباشد , از این کار دو اثر بر آید . اول امری درونی که نقشی بر دل و روح پدید آید و دوم اثری بیرونی که در نظم جهان اثر گذارد .
طلب استغفار , برای زدودن هر دو عیب است .
خصوصا آن زنگاری که بر دل نشسته باشد .
اما زنگار را با سوهان پاک کنند .
در واقع ما درخواست میکنیم که خدایا این اشتباه شده است . تو با سوهان این زشتی را پاک کن .
سوهان این زنگار نیز شداید و بلاهای دنیوی است . در سختی ها این زنگار فرو خواهد ریخت .
پس درخواست بلا میکنیم .
چه بهتر که گناه مرتکب نشویم و درخواست بلا نکنیم . اما اگر گناهی از انسان جایز الخطا سر زد , راه توبه ( بازگشت ) و استغفار ( بلا ) باز است .
البته رحمت حق افضل است از حالات و درخواست بنده , آنچه خیر بنده باشد پیش خواهد آورد . انشاالله

دانستن برای دانستن نیست

چرا می‌خواهیم بدانیم ؟
هدف حل مشکلی است . دز واقع دانستن وسیله رسیدن به هدف است .( یا لااقل ما اینطور فکر میکنیم )
اگر امکان دانستن نامحدود میداشتیم چه میکردیم ؟
اگر جویای علمی را در کتابخانه بزرگی رها کنیم , آن شخص ساعتها وقت گذاشته و از خواندن کتابها لذت خواهد برد . آنچه او را وادار به خواندن میکند ( بدون نیاز علم ) لذت خواندن و دانستن است . پس لذت هدف است .
گاهی فرار از تنهایی , فرار از گذر زمان , فرار از احساس پوچی و بی هدفی باعث میشود , شخص کاری کند , مثل مطالعه .
اما از لحاظ آموزه های دینی. ما همه چیز را میدانیم . " علم الادم آسماء کلها " اسم و همه چیز کل چیزها را میدانیم ( آدم , مقام آدمیت برای همه قابل حصول است ) آنچه رخ میدهد یادآوری مطالب است .
این یادآوری را کشف و شهود نیز میتوان گفت .
اما آن آدم گر چه با اراده هر چه بخواهد , خواهد دانست . ولیکن به دانستن هر چیز تمایل ندارد .
از طرفی چون خورشید میخواهد دیگران هم از وجودش فیض ببرند . پس شاید از این جهت حضرت علی ع می‌فرمودند " از من بپرسید قبل از این که از میان شما بروم "
مهم است چه بپرسیم , از علی ع تعداد موهای گوسفندان قبیله های عرب را می‌پرسیدند !
اگر ما به خدمتشان می‌رسیدم چه می‌پرسیدیم؟

دید سیستمی و مفاهیم کار و زمان از مواردی است که باید به همه آهاد جامعه آموزش داد

در مدارس میتوان به این مقولات پرداخت . کارکرد سیستمها به فرزندان ما کمک میکند تا دید بهتری از جهان پیرامون خود داشته باشند . بدانند که در جهان تنها نیستند و عضوی از جامعه هستند . این که باید جایگاه خود را در این سیستم پیدا کنند .

دانستن این که بعضی ها از قوانین سیستم تبعیت نمیکنند ( دروغ میگویند – دزدی میکنند ) و برای همین بدست آوردن نفع حداکثری برای هر شخص مطلوب نیست ( آنها را تشویق به اقدامات خارج از قوانین سیستم میکند ) و باید نفع سیسم را مد نظر قرار داد . خانواده – مدرسه – همکلاسی ها و بعدها در محیط کار این اندیشه کمک میکند تا افراد موفقیت بیشتری کسب کنند .

بچه های ما باید بدانند ، آنچه افراد بدنبال آن هستند ( لذت – رفاه – آسایش – تایید شدن و غیره ) در جامعه و در سیستم تحقق میابد ، نه با کسب سهم بیشتری از دارائیهای اجتماع . بنابراین مردم به دنبال مطلوبیتهای خود از طریق منتفع نمودن اجتماع اقدام خواهند نمود . این حرکت ها سینرژی دارد . یعنی یک هم افزائی مثبت در آن رخ میدهد و همه نه تنها مطلوبیت بیشتری کسب میکنند ، بلکه دارائی های بیشتری نیز خواهند داشت .

مورد دوم مفهوم کار و زمان است . زمانی که افراد در خانه حرکت میکنند ( از سوئی به سوی دیگر میروند ) اگر چیزی سر جایش نیست و در مسیر آنهاست ، میتوانند آن را حمل نموده و در جایش بگذارند . بدین ترتیب با حرکت افراد در خانه ، خانه جمع و مرتب میگردد . تصور کنید این مورد در جامعه ( شهر – کشور ) اجرا گردد . هر کس در مسیر زندگی خود هر کار مفیدی برای اجتماع میتواند انجام دهد را اجرا نماید . سرعت بهبود شرایط زندگی در چنین جامعه ای بسیار زیاد خواهد بود . همچنین مفاهیم آماده سازی ( setup  ) و معطلی آن و در نظر گرفتن اتفاقات پیش بینی نشده و امکان فعالیت دو دست برای انجام یک کار ، انجام کارهای مشترک ، پیش نیاز چند کار و غیره .

به مردم کمک میکند تا با صرف انرژی کمتر( هزینه نقدی و زمانی اجتماع ) کارهای مشخص را اجرا کنند . یا با صرف همان میزان انرژی بتوانند کارهای بیشتری را اجرا کنند . این یعنی افزایش بهره وری اجتماع و نفع بیشتر تک تک مردم . هر کس بیشتر فعالیت کند و از روشهای بیان شده بیشتر استفاده نماید  ( و بهره ور تر باشد ) سود بیشتری را نصیب خود کرده است .

وقتی از کودکان شروع شود ، کم کم  این روشها عادت رفتاری ایشان خواهد شد و با روش دیگر کارها را انجام نخواهند داد . این یعنی خیلی زود یک جامعه بهره ور خواهیم داشت . 

کاهش مشکل ترافیک تونل توحید

محدودیت سرعت د. تونل ۶۰ کیلومتر در ساعت است . با توجه به خطر افزایش سرعت , خودروها از ترمز استفاده کرده و میانگین سرعت آنها در داخل تونل خیلی کمتر از آنچه با سرعت ۶۰ کیلومتر محاسبه شده میباشد .
با افزایش ترافیک , سرعت میانگین خودروها داخل تونل کاهش خواهد یافت و سیکل معیوب افزایش ترافیک در داخل تونل رخ خواهد داد .
پ این فارغ از میزان ترافیک در خروجیهای تونل است .
راه کار ساده است .
سه محدودیت سرعت در محدوده تونل قابل اجرا است .
اول تونل ۶۰ کیلومتر
وسط تونل ۶۵ کیلومتر
انتهای تونل ۷۰ کیلومتر
با مشخص کردن این سه بخش برای رانندگان , ضمن کاهش سرعت تردد خودروها در تونل , جلوی آنها همیشه باز بوده و کاهش میزان ترافیک در داخل تونل رخ نخواهد داد .

جای خالی ورزش چوب بازی در المپیک

ورزش چوب بازی در سرتاسر دنیا از ژاپن تا اروپا و آفریقا سابقه طولانی دارد . اصولا اولین سلاحی که برای دفاع از آن استفاده گردید یک شاخه چوب است .

این ورزش در انواع مختلف چوب بلند و کوتاه و متوسط و سایز ضخیم چوب توسعه یافته است .

جای این ورزش در مسابقات بین المللی ( و داخلی ) خالی است .

زمانی ما ایرانی ها هم عرب بودیم ( با استانداردهای امروزی)

لفظ عرب امروزه به دلایل مختلف مالی و غیره زیاد به کار برده میشود . این توهم که عربیت با اسلام ارتباط دارد خود یکی از دلایلی است که باعث شد تا رشد زبان عربی در میان مردم مسلمان رشد یابد .

زمانی بود که ما ایرانی ها نیز به زبان عری مینوشتیم . آیا در آن دوره ما عرب بودیم ؟

بسیاری از بزرگان آن دوران و زمانهای بعد اسامی عربی را بر خود یا فرزندانشان میگذاشتند . آیا آنها عرب بودند ؟

امروزه مردم مالزی نیز اسامی عربی دارند ولی مشخصا عرب نیستند .

عرب قوم کوچکی در میانه صحرای عربستان بود . مردم یمن و عمان فعلی و سواحل خلیج فارس و سوریه و اردن که این اعراب را در میان میگرفتند ، همه غیر عرب بودند و هستند . به تدریج زبان عربی رشد و توسعه یافت و آن به این دلیل بود که عربی زبان قرآن است . زبان رسول الله است . لذا زبان عربی در میان مردم رشد و اعتلا یافت .

امروز نه تنها سعی میشود که برای اعراب تاریخ جعل گردد ( تاریج سایر بلاد سوریه و اردن را به شبه جزیره عربستان و از آن طریق به اعراب منصوب میکنند ) مناطق جغرافیایی را نیز به اسم آنها نامگذاری میکنند ( دریای عرب ! )

این اتفاقات تا زمانی که پول نفت و اهمیت مناطق جغرافیایی عرب زمان مهم است ، توسط رسانه های جهانی تبلیغ میگردد .

اما با کم یا حذف شدن این مسائل جریان زندگی واقعی مردم این نامها و تاریخ و جغرافیای جعلی را به مسیر طبیعی خود خواهد برد .

در گذشته نامهای مناطق جغرافیایی ایران را به یونانی مینامیدند و مینوشتند . بعدها به عربی و مغولی  خوانده میشد . با افول نیروهای غیر طبیعی ، جریان فرهنگ به مسیر اصلی خود بازخواهد گشت .

نظر به افزایش سرعت  تغییرات ، امیدواریم که این تغییرات به زودی حاصل گردد .

 

نقش درخت در خیابانهای تهران

زمانی که درباره نقش درخت صحبت میشود , مواردی مثل تلطیف هوا و جذب ریزگردها و کاهش آلودگی صوتی و غیره به ذهن میرسد . خوب همه گونه درختی چنین خصوصیاتی دارد .
اما شهروندان کمی قدیمی تر یاد درهم تنیدگی شاخ و برگ درختان خیابان ولیعصر را مجسم می‌کنند .
اصولا در مناطق گرمسیر , داشتن سایه اولویت تردد دز کوچه و برزن می‌باشد و اصولا معماری سنتی ایرانی که بر اساس اقلیم این سرزمین رشد و توسعه یافته موید این امر می‌باشد . و این امر سلیقه بردار نیست .
اما مسئولین امور درختها در تهران , سعی در کپه نمودن شاخ و برگ درختان دارند . همیشه شاخ و برگی که امکان ایجاد سایه در خیابان را دارد به بهانه " در دسترس بودن " کوتاه می‌کنند و انگیزه وجودی ایجاد سایه را از طبیعت می‌گیرند .
جالب اینجا است که این امر بدیهی نه متوکلین امر را به فکر واداشته و نه بزرگترهای شهری و بالاتر را .
ظاهرا انگیزه و مسولیت فعالیت و تفکر آنها چیز دیگر است .
اگر این امور به صاحبان اصلی که مردم ساکن در خیابانهای شهر هستند واگذار میشد , نتیجه بسیار بهتری بدست می آمد .

تصادف بنز با پیکان !

چند روز قبل یک پیکان نسبتا تمیز به پشت یک بنز ( از مدلهای روز) رخورد نمود و نیمی از کاپوت پیکان جمع شد . خوشبختانه روی سپر بنز فقط چند خط کوچک افتاد . مردمی که برای این تصادف عجیب جمع شده بودند ، میگفتند که اگر پیکان کل خودروی خود را بدهد هزینه آن چند خط روی سپر بنز نخواهد بود !

آیا با این تفاوت قیمتی خودروها باید با هم به عنوان یک خوردوی برابر با دیگری در خیابان تردد کنند ؟

آیااین ظلمی است که به بخش ضعیف جامعه میشود ؟ وقتی آنها با خودروئی که به زحمت با اقساط خریده اند و احتمالا با مسافر کشی هزینه زندگی خانواده خود را تامین میکنند ، آیا وجود یک خودروی گران قیمت که بصورت آماری احتمال تصادف با آن هم وجود دارد ، عدالت است ؟

واضح است که خیر . اصولا تفاوت زیاد در جامعه با اشتراک منابع عدالت نیست . در طبیعت آنجا که فیلها تردد میکنند ، سایر حیوانات کوچکتر جای را خالی میکنند . اگر با فیلها حرکت کنند ، صد در صد صدمه خواهند دید ! پس چرا ما این اصل طبیعی را رعایت نمیکنیم ؟

باید قانونی تصویب گردد که در هر شهر  قدیمی ترین خودروی قابل تردد را مشخص نماید . مثلا در تهران حداکثر تردد خودروهای پنج یا ده ساله مجاز باشد ، اینطوری دیگر شاهد تصادف خودروهای قدیمی ( و ارزان قیمت ) با خودروهای به روز نخواهیم بود .

همچنین مشکلات آلودگی هوا ناشی از بد کار کردن خودروها و کنترل اخذ معاینه فنی خود به خود حل خواهند گردید .

 

یک درس از کاپیتالیسم

امروزه مشاهده میگردد که یک درصدی از جامعه آمریکا نودونه درصد درآمد جامعه را کسب مبکنند . طبیعی است که این امر مطابق قانون اتفاق افتاده است . پس ملاحظه میگردد قانون نتوانسته هدف خود را که رشد همه آهاد جامعه است بدست آورد . اصولا امر نامبارکی که از قانون حاصل شده باشد ، قابل دفاع نیست . حتی صحت قانون را نیز زیر سوال میبرد .

حجم زیاد قانون را در آمریکا شاهد هستیم و میبینیم که آمریکا یکی از پر زندانی دار ترین کشورهای جهان است ! چرا این قوانین نتوانستند جلوی جرم و جنایت را بگیرند ؟ قوانین ناکارامد هستند .

گر چه رشد طبقات پائین جامعه هدف دولتها باید باشد و نه کم کردن ثروت ثروتمندان ، اما این درس به ما گوشزد میکند که ثروتمندان امکان استفاده بیشتر از همه امکانات جامعه حتی قوانین را دارند .

سیکل ثروتمند شدن ساده است و سالها است که بشر به آن دست یافته است .

پس انداز

سرمایه گذاری و کسب سود

تکرار دو مرحله بالا

برای استفاده از این فعالیت اقتصادی ، متخصصین حداکثر یست درصد سود را مجاز دانسته اند .

متاسفانه این فرمول ساده به مردم آموزش داده نشده و ثرتمندانی که بصورت استثنائی در جامعه بوجود آمده اند به چشم عموم نمایش داده شده و به همه القا میگردد که شما نمیتوانید استثنا باشید پس نمیتوانید ثروتمند باشید .

افرادی مثل بزرگان "ماکروسافت" و "اپل" و "دل" و "گوگل " و غیره .

یکی از کاربرد گردش مالی همه مردم این است که برای ثروتمندان کار کنند . بر این اساس ، دادن وام گسترده ( برای مسکن یا کردیت کارت و غیره ) در این جوامع عرف شده است  . در واقع همه برای پرداخت اقساط و فیش های هزینه ای کار میکنند . در واقع آینده کاری مردم از قبل واگذار شده .

مردم آینده مالی و کاری خود را فروخته اند !

طراحان اقتصادی جامعه باید از این درسها استفاده نموده و اقتصاد جامعه را با کمترین معضلات ممکن طراحی نمایند . شاید برای غربیها نیز فرصت باشد که مشکلات جمع شده قوانین خود را اصلاح نمایند .

 

 

دشمن اصلی هر ملتی جهل است

اگر ملت با این جهل مبارزه نکند ، آن بلاهائی که قبلا به آن دچار شده یا بدتر از آن دوباره اتفاق خواهد افتاد . بنابراین باید با جهل مبارزه کرد . یکی از سلاحهای مورد نیاز برای مبارزه با جهل ثروت است . پس باید به این سلاح نیز متصف شد.

برای برطرف نمودن جهل و افزایش دانش همه آهاد جامعه طرحها و مطالب بسیاری مطرح گردیده است .

نظر به این که جامعه را نخبگان اداره میکنند ، و آنها نیز به آموزش ویژه نیاز دارند ، باید امکان دادن آموزش های ویژه به همه افرادی که بالقوه میتوانند در گروه نخبگان قرار گیرند ، فراهم گردد . هر چه تعداد این افراد بیشتر باشد به نفع جامعه است .

متاسفانه همه آهاد جامعه علاقه و وقت دریافت این آموزش را ندارند . اگر میشد همه جامعه را مانند نخبگان آموزش داد ، درصد نخبگان جامعه افزایش چشمگیر میافت و جامعه به ایده آلهای بشری نزدیکتر میشد .