چرا میخواهیم بدانیم ؟
هدف حل مشکلی است . دز واقع دانستن وسیله رسیدن به هدف است .( یا لااقل ما اینطور فکر میکنیم )
اگر امکان دانستن نامحدود میداشتیم چه میکردیم ؟
اگر جویای علمی را در کتابخانه بزرگی رها کنیم , آن شخص ساعتها وقت گذاشته و از خواندن کتابها لذت خواهد برد . آنچه او را وادار به خواندن میکند ( بدون نیاز علم ) لذت خواندن و دانستن است . پس لذت هدف است .
گاهی فرار از تنهایی , فرار از گذر زمان , فرار از احساس پوچی و بی هدفی باعث میشود , شخص کاری کند , مثل مطالعه .
اما از لحاظ آموزه های دینی. ما همه چیز را میدانیم . " علم الادم آسماء کلها " اسم و همه چیز کل چیزها را میدانیم ( آدم , مقام آدمیت برای همه قابل حصول است ) آنچه رخ میدهد یادآوری مطالب است .
این یادآوری را کشف و شهود نیز میتوان گفت .
اما آن آدم گر چه با اراده هر چه بخواهد , خواهد دانست . ولیکن به دانستن هر چیز تمایل ندارد .
از طرفی چون خورشید میخواهد دیگران هم از وجودش فیض ببرند . پس شاید از این جهت حضرت علی ع میفرمودند " از من بپرسید قبل از این که از میان شما بروم "
مهم است چه بپرسیم , از علی ع تعداد موهای گوسفندان قبیله های عرب را میپرسیدند !
اگر ما به خدمتشان میرسیدم چه میپرسیدیم؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر