۱۳۹۵-۰۶-۱۳

عواقب خشونت اتحادیه اروپا با یونان و خطر فروپاشی اتحادیه

آنچه در یونان اتفاق افتاد, نشان از ضعف قانون اتحادیه بود. اما اتحادیه خواست درس عبرتی برای سایرین ایجاد نماید.
این نشان میداد که اعضای اتحادیه یونانی ها را از خود ندانستند. در نتیجه کشورها و مردم اتحادیه حس مجزا بودن و حس احتمال تنبیه شدن دارند.
طبیعی است که بخواهند تکلیف خود را خود تعیین کنند.
اتحادیه اروپا باید از این وقایع درس بگیرد و حس یگانه بودن مردم کشورهای مختلف را در بین مردم و کشورها به وجود آورد .
گر چه کمی دیر شده , اما امکان جبران وجود دارد. کافی است طرح فریز بدهی یونان تصویب شود. فشار به یونان متوقف شود و به یونان اجازه داده شود که رشد نمایند . گردشگران آلمانی و روسی میتوانند اقتصاد یونان روبه حرکت درآورند . و اقتصاد یونان میتواند به تدریج بدهی خود را بپردازد. کمک کشورها برای حل مشکلات و استفاده از تجربه ها برای اصلاح قوانین میتواند همگرایی در کشورها را زیاد نماید.

۱۳۹۵-۰۶-۱۲

ناو هواپیمابر زیر دریایی


ناو هواپیمابر مزایای استراتژیک خاص خود را دارد. از طرفی زیردریایی نیز ضمن پنهان بودن قابلت های  حمل موشکهای دریا به ساحل و دریا به دریا را دارد.
تلفیق این دو جنگ افزار, امکان داشتن مزایای هر دو را فراهم میکند.
تا قبل از این امکان ساخت زیردریایی که بتواند درون خود فرودگاه داشته باشد نبود. اما امروزه میتوان زیردریایی ساخت که دارای یک فرودگاه در درون خود باشد.
این زیردریایی میتواند در زمان مناسب به سطح آمده و هواپیماها را از خود خارج کرده و یا هواپیماها را به درون خود ببرد.
خصلت پنهان بودن این ناو هواپیمابر میتواند امتیاز بزرگی برای عملیات تدافعی بازدارنده و یا تهاجمی داشته باشد .
موشکهای دور برد مزایا و مشکلات خاص خود را دارند. اما وجود یک فرودگاه هواپیمای دشمن در کنار سواحل هر کشوری, ضربه بزرگی به آن کشور خواهد بود. برای تدافع این کار کشورها باید سیستم تدافعی را در تمام سواحل خود تدارک ببینند. هم در ساحل و هم در دریا. و هزینه این کار برای کشورها خیلی زیاد خواهد بود و عملا کشورها را برای مدتها مشغول خواهد داشت.
هر سیستم تدافعی نیز سیستمهایی برای مقابله دارد. در نتیجه مبحث جدیدی در دفاع کشورها پیش خواهد آمد . برنده کسی است که گام اول را برداشته باشد و در گام های بعدی نیز پیش خوهد بود.

اگر زمین کمی بزرگتر و یا کوچکتر بود چه موجوداتی روی آن زندگی میکردند ؟


اگر زمین کمی بزرگتر بود, جاذبه بیشتری داشت و طبیعتا موجودات شامل استخوان بندی ما باید کوچکتر می بودند.
همچنین با بزرگتر بودن جاذبه , ارتفاع جو بیشتر بود و فشار هوا در کنار دریا باعث میشد تا آب در دمایی بالای 100 درجه فعلی به جوش بیاید.
این امر کمک میکرد تا دامها معمول سطح زمین , از این که الان هست بالاتر باشد.
ملکول هایی که سبب تولید حیات گردیدند نیز میتوانست سنگینتر باشد. در واقع بدلیل دمای بالا ملکول های عالی ویسکوزیته کمتری ( نسبت به وضعیت فعلی ) می داشتند.  بنابراین گونه‌های حیات دارای شیمی عالی متفاوت با آنچه میشناسیم اتفاق می‌افتاد.
همچنین با توجه به این که فشار و دما بالاتر بود , در میزان مشخص از دما و فشار , امکان حیات با پایه گوگرد و عناصر دیگر فراهم می آمد.
امکان وجود و رقابت بین گونه‌های کربن و گوگردی در شرایطی فراهم بود و در حالت خاصی امکان وجود گونه‌های شامل کربن و گوگرد, تواما فراهم بود.
با افزایش سه دهم واحد در شعاع زمین, جرم زمین دوبرابر و فشار و دما نیز دوبرابر میگردید. حال اگر شعاع زمین 2 برابر میشد, فشار و دما 8 برابر افزوده میشد.
اما اگر زمین کمی کوچکتر بود, اتفاقی که در مریخ افتاد برای زمین رخ میداد. جاذبه کم, امکان نگاهداری جو را نداشت, بخصوص عناصر حیاتی لایه‌های بالای جو زودتر از بقیه خارج می شدند. در واقع اکسیژن و آب از اولین خروجیها بودند و در نهایت گازهایی سنگینی مثل دی اکسید کربن در جو باقی میماند. سرنوشت سیاره بدون آب نیز مشخص است, امکان حیات, اگر در طی شکل‌گیری ممکن بوده باشد, پس از تغییر جو و از دست رفتن آب, غیر ممکن خواهد بود.
در واقع اندازه زمین اندازه حدی حیات به شکلی هست که ما شاهد آن هستیم.
از طرفی فاصله تا خورشید نیز به میزانی است که آب امکان داشتن چرخه کامل مایع, جامد,گاز را داشته باشد.
میتوان خورشیدهای بزرگتری را تصور کرد که در فاصله مناسب سیاره مشابه زمین داشته باشند. اما بزرگی خورشید یعنی سرعت زیاد سوختن آن و این باعث میشود عمر منظومه به قدری کوچک شود که حیات هوشمند نتواند در آن پدیدار گردد.
اما برای خورشیدهای کمی کوچکتر و در فاصله مناسب و وجود سیاره‌ای مشابه زمین, امکان وجود حیات هوشمند وجود دارد . از طرفی بدلیل این که در آن منظومه زمان بیشتری برای برقراری حیات وجود دارد. احتمال پیدا کردن موجودات هوشمند مشابه خودمان وجود دارد.
از طرفی اگر چنین سیاره‌ای پیدا کنیم, احتمال این که موجودات هوشمند آنجا دارای عمر هوشمندی بیشتر از ما باشند وجود دارد. بنابراین آنها بهتر میتوانند ما را بیابند و یا اراده کنند که با ما تماس بگیرند .
در خصوص خطرات سفر به این تمدنها یا انتخاب سکوت و فرار از دست ایشان میتوان حالات زیادی را مطرح نمود .
اما امروز ما در حال آزمایش دانسته های خود و هستیم و فاصله زیادی با یافتن و سفر به سایر سیارات داریم.

دلیل شرعی و علمی بر حرمت سقط جنین


رسول خدا (صلی الله و علیه و آله) در روایت می فرمایند: ...آیا نمی دانید که من در روز قیامت بر سایر امتها افتخار می کنم حتی به جنینی که سقط شده باشد!
این بدان معنا است که فرزند سقط شده ( در هر مقطع از بعد از تشکیل نطفه ) شخصیت و روح خاص خود را دارد. پس سقط جنین مشابه قتل نفس است.
گر چه بعضی چهار ماهگی را زمان ورود روح بر جسم گفته‌اند,  اما تشکیل نطفه و دی ان ای خاص فرزند بلافاصله بعد از لقاح مشخص و از روی آن میتوان شکل سنین مختلف فرزند را رسم نمود.
جنبه حیوانی جنین انسان و حیوان یکسان است. جنبه انسانیت جنین باید از لحظه لقاح در جنین باشد. زیرا هم عالمان قدیم و هم دانشمندان فعلی متفقا اذعان میدارند که " حالات والدین هنگام تشکیل نطفه در جنین موثر است "  و این فقط جسمی نیست. در روحیه انسانی فرزند نیز تاثیر میگذارد.
از این رو حقیقت انسانی از لحظه تشکیل نطفه در سلول اولیه موجود است.
در موارد اضطراری نیز در اکثر موارد میتوان از رحم اجاره‌ای و سایر روشها برای نجات جنین استفاده کرد. اگر والدین جنین توان مالی نداشتن و یا با مشکلات دیگری مواجه بودند, این وظیفه جامعه ( دولت ) است که از جنین های تشکیل شده حفاظت و حمایت نماید.

۱۳۹۵-۰۶-۱۱

در زیارات مشاهد

در زیارات مشاهد

بدانید که زیارات مشاهد را دو رکعت نماز و ذکر فاتحه کفایت کند. اگر مقبره صاحب شفاعت باشد, شفاعت او جزئیه است و صاحب شفاعت کلیه رسول خاتم است .
لذا از آبرو داران , صاحبان شفاعت جزئیه درخواست میکنیم که پیش صاحب شفاعت کلیه از ما شفاعت کنند.
این امر اشکال ندارد و خوب است. اما توجه به گفتار و درخواست و مراتب طی درخواست لازم است. اگر از خود میت یا روح او چیزی بخواهیم غلط است و بوی شرک و کفر از آن به مشام رسد.
اما این در خصوص میت صاحب شفاعت جزئیه است. اکثر مقابر, اصلا صاحب شفاعت نیستند.
اما به واسطه این که مسجد در آنجا هست ( جای نماز خواندن مسلمانان ) و معمولا قبرستان نیز در نزدیک این مقابر هست, لذا زیارت اهل قبور و فاتحه  مستحب است.
چون صاحبان شفاعت جزئیه به خود دعوت نمی کردند و به خدا و رسول دعوت داستند. مطلوب است در مقابر این بزرگان نیز مستقیم از رسول‌الله شفاعت خواسته و خدا را مد نظر داشته باشیم.
گر چه این امری است مربوط به دل و روی توجه باید به سوی یکتای مطلق باشد.

شهدای کربلا امام حسین را یاری کردند, یا امام حسین شهدا را یاری کرد ؟

در خصوص زیارت شهدای کربلا , ائمه بعدی مقبره ایشان را زیارت میکردند و از الفاظی استفاده میکردند که نشان از علو درجات ایشان داشت.
اما این یاران امام سوم ما, اگر نبودند,  در داستان کربلا اتفاق خاصی نمی افتاد, اصل سرور شهیدان بود و آنچه اراده الهی بود.
این نیاز یاران حسین ع بود که توسط امامشان محقق شد . در واقع, امام ایشان را کمک و مددکار بود تا به خواسته قلبی و نیاز فطری ایشان برسند.
خواست فطری ایشان پروانه وجود حسینی بودن بود. لطف امام نیز دستگیر ایشان شد و فخر عالم گردیدند.
رحمه الله علیه اجمعین. به ابی انت و امی.
و صل الله و علیه و آله .
پس این که گویند برای کمک امام برویم ( و ای کاش میرفتم  و ... ) غلط است. اگر تمام مردم دنیا به یاری امام می رفتند,  این امام بود که به ایشان یاری میکرد. امام نیازی به یاری کسی ندارد. اما منتظر است تا صاحب نیازی بیابد تا شربت عشق الهی را به او بدهد. امام عیسی زمان است.  مرده زنده کند. امام حسین ع در صحرای کربلا در میان مرده‌ها می گشت تا کسی را پیدا کند که قابل زنده کردن باشد.
هر آن کس که قابلیت زنده شدن داشت,  به وصال رسید. تا در آخر آن مسیحی که برای بریدن سر مبارک به گودال قتلگاه رفت, زنده بازگشت و افتخار عالم گردید.
خداوند مشتاقان حضرتشان را افزون گرداند و قابلیت داران را زیاد کند. انشاءالله

آفات عدالت در ساختار دربار

دربار اصولا محیط فساد خیز است. منابع مالی و کنترل آن به عهده گروه کوچکی در دربار است. طبیعتا افراد سود جو به دور آن جمع خواهند شد.
اگر سلطان هر لباسی بپوشد, درباری ها نیز همان کنند . چه لباس زهد پوشد و چه لباس حب خاک و چه لباس برقراری عدالت.
اما ضمیر درباری ها در پی کسب منافع شخصی است و طبیعی است برای خود گروه و دسته جمع کنند و سلطان را گاهی در فشار بگذارند و غیر اینها که در تاریخ دیده‌ایم.
در مقابل سلطان لشگری فداکار دارد که با آن با درباری ها مقابله میکرد. خود لشگر نیز چون قدرت یابد, نقش درباری را ایفا خواهد کرد که انسان حریص است بخصوص به آنچه از آن نحی گشته باشد.
از طرفی امور رعایا را به حاکمین محلی میسپارد و قاضی شهر عامل برقراری عدالت. اگر این دو با هم بسازند, دمار روزگار رعایا را برآورند و موجب آفت بلاد گردند.

۱۳۹۵-۰۶-۱۰

کارکرد سیل ها در تمیز کردن و توسعه دلتای رودها


با ساخت سدها کارکرد طبیعی رودخانه‌ها از بین رفت. نمونه تالاب انزلی و سد سفید رود و سایر رودخانه‌ها در سرتاسر دنیا.
قبلا اثبات شده بود که سدها مانع مهاجرت ماهیها در رودخانه میشوند. برای این معضل راههایی اندیشیده شد. گر چه حل کننده مشکل نبود, اما از مزایای سدها و هزینه ساخت آنها نمیتوان چشم پوشی کرد.
از طرفی سدها کنترل سیلاب را ممکن میسازند , نیروی مخربی که باعث آسیب به مزارع و سکونت گاه های انسانی میشد. اما سیلاب ها مزایایی نیز داشتند که با کنترل آنها طبیعت و خودمان را از این مزایا محروم کردیم.
سیلابها, سرزمین های اطراف رودها را آبیاری میکردند و خاک غنی را در سرتاسر دشتی کنار رودخانه‌ها مستقر میکردند. سفره های آب زیرزمینی را پر آب کرده و چشمه های پایین دستی را د برای تمام طول سال پر آب نگاه می داشتند.
در مصب رودخانه‌ها,  جایی که رودخانه به دریا ریخته و یا در دشت ها پخش میشد , ( مثل گاوخونی و جازموریان ) دلتا هایی شکل می گرفت و مرداب و تالاب تشکیل میشد. این محیطها تنوع زیستی را افزایش داده و خود سکونت گاه و منبع تامین غذا برای انسان‌ها است.
در شکل طبیعی این آبراه ها توسط سیلابها پاک شده و محیط طبیعی با رسوبات رودخانه پربار میگردید.
در واقع ساخت سدها کارکرد طبیعی رودخانه‌ها را از بین برده و مضرات زیادی به محیط زیست وارد میکند. جدای از مزایای سدها, استفاده از آب رودخانه‌ها را از منطقه پایین دستی رود به مناطق بالا دستی رودخانه انتقال میدهد. کارکردی که میتوانست با انتقال جمعیت به نقاط پر آب صورت پذیرد . این کار باعث گردید جمعیت‌ها جایی که از,نظر طبیعی توان تامین منابع را نداشت رشد نماید و امروز ما با معضل شهرهای بزرگ در مکانهایی مواجه هستیم که منابع طبیعی مناطق مجاور را جذب کرده و اکوسیستم منطقه وسیع اطراف را نابود نموده است.
برای سدها چه باید کرد, آیا میتوان آنها را به شکل اولیه درآورد ؟
برای کاهش صدمات طبیعی سدها چه اقداماتی میتوان انجام داد؟
آیا شکل نوین سدسازی, مثلا در دره مجاور و انتقال بخشی از آب رودها به این سدها ممکن و اقتصادی است ؟
این امور نیازمند تحقیقات متنوعی است که متخصصین باید به آنها پاسخ دهند.

یونان قبل از هخامنشیان

بیشتر آنچه از تاریخ خود میدانیم,  آن چیزی است که از منابع یونانی به ما رسیده است.
عامل فرهنگ و قدرت اروپا عموما به دو مجموعه روم و یونان نسبت داده میشود. امپراتوری روم که به مرکزیت قسطنطنیه پایه گذاری شد و بعدها عنوان روم شرقی را گرفت,  وارث فرهنگ یونانی میباشد.
اما قدیمترین اندیشمندان یونانی, هم عصر حکومت هخامنشی بوده است . زمانی که امپراتوری هخامنشی توانست آرامش و صلح را در تمام سرزمینهایی که بصورت متصل به یکدیگر شامل جمعیتی بوده پدید آورد.
اما فرهنگ ایرانی خیلی قبل از هخامنشیان,  دارای فرهنگ و تکنولوژی بوده است. و این چیزی است که یونانی ها حرفی برای گفتن ندارند .
در واقع پس از برقراری حکومت نظامی سلوکی در امپراتوری ایران و تجزیه امپراتوری , نوشته‌هایی وجود دارد که مبنایی برای استنباط از وقایع آن زمانها میباشد.
امروزه تمدن جیرفت , سیلک,شهر سوخته , تمدن و فرهنگ ایران را به بیش از هفت هزار سال پیش میبرد. ( به نظر میرسد باید در بازنویسی تاریخ جهان مشارکت فعال داشته باشیم )
تکنولوژی جراحی و ساخت چشم مصنوعی,  چاپ و مهر و خط , نوشتن داستانها و ثبت آن , انجام سفرهای دریایی دور , تکنولوژی سفال و مواد سفالگری , رسم شکلها روی ظروف و تقسیم دایره به بخشهای مساوی برای رسم اشکال و فرمها . و بسیاری موارد دیگر که متخصصین آنها را یافته و یا در آینده کشف خواهند کرد.
وجود فاضلاب و قنات در تخت جمشید نشان میدهد خیلی قبل از سایر تمدنها این تکنولوژیها در ایران شناخته شده بود .
این سطور  این نکته را به ما یادآوری میکند که اگر کسی به تاریخ خود افتخار میکند, ما تاریخ پربارتری داریم.  و باید تلاش بیشتری برای رشد و اعتلا سرزمینمان بکار ببندیم.

۱۳۹۵-۰۶-۰۹

خط تولید کارگر باسواد حتی در دانشگاه امروزه موجب توسعه بیکاری است

انقلاب صنعتی نیاز به کارگر متخصص داشت.  پس خط تولید باسواد کردن راه افتاد.  پس از آن نیازمند دانشمند شد. خط تولید دانشمند نیز راه انداخته شد.
اما در طی زمان تولید تغییر کرد و ثابت نماند.
اما خط تولید کارگر باسواد و دانشمند با سبک و سیاق انقلاب صنعتی متوقف نشد و به کار ادامه میدهد. از این رو بیکاری زیاد شد.
همانطور که اقتصاد آزاد قالب خود را پیدا میکند و با هدایت دست پنهان هدایتگر در مسیر حداکثر سود پیش میرود,  نیروی کار نیز بر اساس یکی از همان دسته‌ای پنهان در جهت حفظ حداکثر اشتغال پیش خواهد رفت. در واقع تخصص مورد نیاز,جامعه در هر زمان باید در دسترس باشد. یعنی دست پنهان بر اساس نیاز فردا اجتماع آموزش داده باشد.
آیا این عجیب است که در طبیعت آماده بودن نیازها را در زمان مطلوب مشاهده کنیم ؟
مثالهایی زیادی در طبیعت میتوان برشمرد که به صورت طبیعی نیازهای مقاطع استثنایی برطرف میشود.
از جمله نسبت جمعیت دختر و پسر جامعه و تغییر نسبت دختر و پسر در مواقع خاص, مثل جنگ و قحطی و موارد مشابه.
راه حل چیست ؟
هدف این نیست که توسعه بیسوادی را تبلیغ کنیم. باید در سواد آموزی , انعطاف بیشتری داشته باشیم.
مشابه اقتصاد آزاد, به آحاد محصلین اجازه دهیم بر اساس سلیقه خود تحصیل کنند. اگر علوم, ادبیات, ریاضی یا داستان و موسیقی بیشتر دوست دارند. خوبه اشکالی,دارد ایشان اجازه داشته باشند بر اساس نیاز وجودی خود این علوم را فرا بگیرند.
طراحی چنین مدارس و دانشگاههایی ساده نخواهد بود. اما نیاز جامعه فردا به فارغ‌التحصیل های جدید لازم است. اگر سیستم آموزشی را نه فقط در جهان سوم, بلکه در همه جهان تغییر ندهیم, با موج بیکاری ادامه دار مواجه خواهیم بود .
از طرفی کسانی که کار میکنند, ثروت می آفرینند. یعنی اشتغال بیکاران, یعنی تولید ثروت بیشتر برای کشور . و عدم استفاده از ظرفیت های موجود,  موجب توسعه فقر و در نهایت توسعه نیافتن خواهد شد.