۱۳۹۵-۱۲-۰۷

تفاوت معیشت و اشتغال


آنچیزی که در مدیریت کشورها مد بسیار مهم است ، حفظ حداقل معیشت برای همه مردم میباشد . از طرفی راه کار مناسب برای برون رفت از مشکلات معیشتی را در اشتغال جستجو میکنند.
اولا باید به این نکته توجه کرد که اشتغال بیشتر لزوما باعث بالا رفتن معیشت نمیشود ، در ثانی طبقاتی از جمعیت که مشکل معیشت دارند گروه خاصی از اشتغال را میتوانند اشغال نمایند.
معیشت افراد را نیز میتوان با موارد غیر اشتغالی فراهم کرد.
برای مثال زنان سرپرست خانوار توان کارکرد کمی دارند . اگر ایشان را در خارج خانه به اشتغال سرگرم کنیم ، توان حفظ و مدیریت و تربیت خانواده دچار مشکل میشود.
همچنین روشهایی مانند داشتن سهام و کسب درآمد - استفاده از امور خیریه برای اداره خانوارهای نیازمند از دیگر مواردی است که میتواند معیشت افراد و خانواده ها را تامین نماید .
ترکیب نیازمندیهای جوامع و اصلاح رفتارهای غلط اجتماعی میتواند باعث رفع معیشت جوامع گردد.
در برخی موارد این کار با تولید اشتغال قابل رفع است و در برخی دیگر از موارد لازم است از امور خیریه استفاده نمود ( مانند بزرگ کردن یتیمان ) در برخی موارد نیز با بخشش سهام به میزان کافی ( غیر قابل انتقال ولی قابل تبدیل به سهامهای دیگر ) افراد میتوانند معیشت خود را تامین نمایند. اگر این موارد ناکافی باشد ، افراد و جوامع با واگذاری این دارایی ها سعی در تامین کوتاه مدت زندگی خواهند گرفت . این اتفاقی است که با کارتهای یارانه در بعضی نقاط دورافتاده دیده شده است .

بستن خیابان ولیعصر و غذا خوری

فرض کنید در ساعاتی از شبانه روز بخشی از خیابان ولیعصر کاملا برای افراد پیاده در نظر گرفته شود و رستورانها بتوانند میزهای پذیرایی را در خیابان قرار دهند . در این حالت دستفروشها نیز در بخشی از خیابان امکان عرضه کالاهای خود را خواهند داشت ( که باید مشخص گردد)
این گونه فضاهای اجتماعی باعث ایجاد فضای تفریحی در شهرها میگردد. چیزی که در شهرهایی مثل تهران کم داریم .
از این گونه موارد در فضاهایی مثل خیابان لاله زار و سایر خیابانهای شهر میتوان در نظر گرفت.
ایجاد فضاهای عرضه کالاهای مختلف مانند بازار هندی ها -بازار چینی ها - بازار خوزستانیها - بازار گرگانیها - بازار مازندرانیها و سایر استانها و نواحی کشور و همسایگان میتواند ضمن گسترش جنبه تفریحی - اقتصادی - فرهنگی جنبه های گردشگری را نیز در برگرفته و از جوانب مختلف قابل توسعه و بررسی است .
این کار را در شهرهای کوچک و بزرگ کشور میتوان به روشهای مختلف ایجاد نمود.

۱۳۹۵-۱۲-۰۴

کریس اندرسون و روش جلوگیری از بیابان زائی در جهان را بر اساس روشهای خود طبیعت طراحی و پیاده سازی کرده است


ایشان گله ها را بزرگ کرده و در زمینها ی علفزار ضعیف گله های بزرگ دام را به حرکت در آوردند . دامها علفها را لگد مال کرده و اجازه رشد مجدد به علف ها دادند. با کوبش علف روی خاک ، خاک توان نگاهداری آب بیشتری را پیدا کرده و بنابراین در سال بعد علف بیشتری تولید کرده . همچنین چرخه نیترات برای رشد گیاهان را به حرکت درآورده است.
متاسفانه درجهان عکس آن اتفاق افتاده و ما دامها را از علفزارها بیرون برده ایم . از طرفی دامها را پراکنده کردیم و اجازه رشد گله های بزرگ را به آنها ندادیم . این کارها بیابان را گسترش میدهد. با بزرگ کردن و حرکت دادن دائمی گله ها میتوان علفزارها را گسترش داد. جلوی برخواستن گرد و غبار را گرفت . غذای دامی بیشتری تولید کرد . اشتغال و غذا تولید نمود.

۱۳۹۵-۱۲-۰۲

اعتراض مردم به شلوغی مترو


در ساعات پر ازدحام میشنویم که عده ای بر خلاف دیگران که تحمل میکنند ، اعتراض میکنند.

حد تحمل این افراد کمتر از سایرین است. در واقع حد تحمل افراد از منحنی نرمال تعیت میکند و در جایی اعتراض شروه میشود . اگر این حد اعتراض به 18 درصد برسد ، اعتراض گروه بزرگتر آغاز میگردد!

در تئوریهایی که برای رفتار انسانی در مورد یک رویداد ( عرضه کالای جدید – الگوی رفتاری خاص و غیره ) بیان میشود ، اذعان میگردد که :

گروهی شروع به رفتار جدید میکنند ( خرید کالای جدید یا اعتراض به وضع موجود – انقلاب و موارد مشابه ) اگر تعداد این افراد بتواند از یک مرحله بگذرد ، گروه بزرگ جمعیتی نزدیک میانگین نرمال به ایشان میپیوندند .در واقع گذشتن جمعیت یک رفتار جدید از یک حد خاص ( بین 12 تا 18 درصد ) باعث شکست و حرکت سیل آسای مردم میگردد.

در اینجا نقش اقلیت را مشاهده میکنیم که اقلیتها میتوانند خیلی سرنوشت زا باشند . در واقع در یک گروه اقلیت ( 18 درصد مورد نظر ) نیز یک اقلیتی داریم ( 18 درصد  از 18 درصد ) که اگر آنها حرکت کنند گروه اقلیت ( 18 درصدی ) به حرکت در خواهند آمد .

با تکرار این القیت در اقلیت مشاهده میکنیم که یک نفر نیز بصورت بالقوه میتواند حرکتهای بزرگی را در جامعه ایجاد نماید . رهبران جوامع ( سیاسی و اقتصادی مثل گاندی و استیو جابز ) را میتوان آن یک نفر دانست . کسانی که تصمیم میگیرند و اقدام میکنند. آنها میتوانند اقلیتها را به حرکت درآورده و در نهایت جامعه را به پیش ببرند.

۱۳۹۵-۱۲-۰۱

اندر احوالات مدیریت به زبان ساده

یک مدیر باید بر شخص یا گروهی مدیریت کند. از این جهت مدیر و گروه ( یا شخص ) را یک تیم در نظر میگیریم . در مقام مقایسه با بدن انسان ، رابطه مدیر و تیم مانند مغز است برای کل بدن . ( بخشی از بدن )
هیچوقت مغز از دست یا پا گله نمیکند که چرا توان کمی دارند. همچنین اگر ظرفی از دست شخصی افتاد، فرد به دست خود ایراد نمیگیرد که چرا ظرف را انداختی ؟
در افتادن ظرف تعدادی عوامل دخیل بودند که از جمله توان کم دست است . اما مغز مسئولیت هر پیروزی و شکستی را در بدن قبول میکند . انتظار از مدیر نیز اینچنین است .
اگر بنا به دلیلی مدیری نیاز به تغییر اعضای تیم داشت ، یعنی از مدیریت این بدن استعفا داده و نیاز به یک بدن دیگر دارد . این یعنی جای خود را از مدیر بدن به طراح بدن تعویض میکند.
گر چه توان هر بدن برای انجام امور در حدی است و برای کار بیشتر باید بدن ورزیده تری داشت . اما غالبا تعویض پرسنل به معنای تعویض دست و پا است . در واقع مشکل در ارتباط بین مغز با اعضا است .
چون اگر دست بار کمتری را حمل کند ، با اضافه شدن ساعت کارکرد آن یا با کمک دست دیگر میتوان ضعف یک دست را جبران کرد . اما ضعف مغز جبران کردنی نیست.
بسیار اتفاق می افتد که مغز برای بی کار نماندن دست ، کارهای عبث تعریف میکند یا آنقدر در حرکت دست و بیکار نماندن یا صحت کارکرد آن غرق میشود که بدن زمین میخورد ( عدم توجه به حرکت پا )
اما مدیریت انسانها با مدیریت اعضا بدن کمی متفاوت است . مدیریت از دید کارکردی شامل وظایفی همچون برنامه ریزی، تصمیم گیری، سازماندهی، نوآوری، هماهنگی، ارتباطات، رهبری، انگیزش و کنترل می‌گردد.
این عمل در بدن بصورت اتوماتیک انجام میشود. در طول میلیاردها سال تکامل موجودات زنده در زمین ، ارتباطات برقرار شده و ساختار بدن شکل گرفته است . مغز نیز با تمرین از کودکی ، توان برنامه ریزی برای انجام کارها ( تکراری و یا جدید ) را پیدا کرده . مغز میتواند امکانات خود را سازماندهی کرده ، با روشهای جدید ( نو آوری ) کارها را انجام دهد و در هر حال هماهنگی بین اعضا را برقرار میکند ( حتی با کند کردن بعضی از اعضا ) تا در نهایت به هدف اجرای کارها برسد .
مغز الگوی خوبی برای تمرین بسیاری از نکات مدیریتی است .

ترافیک

تسهیل تردد در شهرها با افزایش وسایل حمل و نقل عمومی شهری مثل مترو و اتوبوس باعث کاهش ترافیک نمیشود .
اتفاقا بر عکس درخواست تردد در شهرها را اضافه میکند.
با سهولت دسترسی به نقاط مختلف شهر ( و عموما مرکز شهر ) تراکم دفترهای تجاری ( و اداری دولتی ) در مرکز شهرها بیشتر میگردد.
اگر تردد هزینه زا باشد ، مسکن کارکنان این مراکز از نقاط نزدیک محل کارها خواهند بود. با ارزان شدن سفر در شهرها ( و البته حومه شهرها ) کارکنان برای اسکان خود به نقاط با هوای بهتر و شرایط زندگی بهتر خواهند رفت . بر عکس محل کسب و تجارت را در نقاط پر تردد و شلوغ انتخاب خواهند کرد . کارکنان ارزان نیز وضع مشابه دارند . آنها نیز از مناطق حومه ارزان شهرها به داخل شهر تردد خواهند نمود.
این وضع با دسترسی تردد و سهولت رفت و آمد تشدید میگردد و بر عکس تصور مدیران شهری (در خصوص ساخت اتوبان و مترو و افزایش اتوبوس و موارد مشابه ) ترافیک حل نشده ، بلکه تشدید میگردد .
راه حل مناسب ریشه در اقتصاد دارد. همانطور که با ارزانتر شدن حمل و نقل و سفر درون شهری ، مردم تا چند ساعت در روز را برای رسیدن یا بازگشت به محل کار اختصاص میدهند ( در واقع زمان رفت و آمد جزو زمان کارکرد آنها حساب شده و درآمد اصلی که بر اساس زمان صرف شده است ، کمتر از حداقل حقوق تصویبی دولتی خواهد بود )  برای جلوگیری از این رفت و آمد غیر ضروری ( دفاتر کاری میتواند به نزدیکی محل اسکان مردم انتقال یابد ) کافی است هزینه حمل و نقل را بالا ببریم .
با اخذ مالیات بر تردد میتوان جلوی تردد غیر ضروری را گرفت . بدون توجه به این که افراد دارای چه سمت و تخصصی هستند . با تعیین مناطق هزینه ترددی در داخل شهرها میتوان نسبت به کاهش حجم ترافیک در محدوده ها و مناطق شهری و حتی بین شهری اقدام نمود.
نمونه ضعیف این روش در بخش مرکزی لندن اتخاذ شده و تا حدود زیادی ترافیک مرکز لندن را کاهش داده است .
با توجه به دسترسی اطلاعاتی امروز جامعه ( رادیو تلوزیون – موبایل و اینترنت ) میتوان عدالت اجتماعی را فارغ از فاصله منزل یا محل کار افراد با مرکز مدیریتی جامعه نیز محقق نمود.
کاهش هزینه تردد در اجتماع ( پرداختی توسط بخش عمومی یا مستقیم از جیب مردم ) میتواند در بخشهای رفاهی جامعه انجام گیرد و کیفیت زندگی مردم را بالا ببرد.

کلونی انسان روی زمین



در دراز مدت این کلونی انسانی روی زمین چه مشخصاتی را ایجاد کرده است .
از داخل که به این کلونی نگاه کنیم – فواصل و تفاوت من و تو – بیگانه و خودی را ملاحظه میکنیم . از این جهت جنگها و کشتارها و تغییر حدود مرزها صورت گرفته است. از طرف دیگر انواع دزدی ها در قالب کشور گشایی و جنگ صلیبی و دزدی دریایی و استعمار سایر کشورها در کنار برده داری را شاهد بوده ایم .
در کنار فجایع بزرگ و کوچک ، دستاوردهایی در قالب تمدن امروزی بشر را نیز داشته ایم . رشد و توسعه شهر نشینی و تکنولوژیهای مرتبط و غیر مرتبط از جمله موفقیتها عنوان میشود.
اما از دید ناظر خارجی ، از همه مهمتر رشد کمی و کیفی خود کلونی است .
رشد اندازه جمعیت بشر و هماهنگی صورت گرفته میان خود جمعیت - جمعیت و محیط اطراف از موارد مهمی است که ناظر خارجی مشاهده میکند. گر چه در مقیاس های بزرگ ، رخدادهای زیر هزار سال قابل صرفه نظر کردن هستند. یعنی تغییرات چند صد ساله نابودی سایر گونه ها و تغییرات اقلیمی بصورت چشم بر هم زدنی به نظر میرسد. تغییرات اقلیمی پدیدار شده و اصلاح جمعیتی را سبب میگردند و بعد از مدتی شرایط به صورت پایدار با جمعیت انسانی قرار خواهد گرفت .
اگر به رشد کمی و کیفی جمعیت بشری بپردازیم و همانطور که برای هر فرد یک فطرت و غریزه را متصور هستیم ، برای کلونی بشری نیز قائل باشیم ، میبینم که بشریت در جهت رشد و اعطلای خود پیش رفته است .
درک جامعه از زمان فرائنه مصر ( زمان موسی ع ) تا زمان اواخر امپراتوری ساسانی ( ظهور اسلام ) به نوعی تغییر کرد که به جای فراموشی و تبدیل تاریخ توسط مردم زمان فرائنه ( تحریف تاریخ ) به جایی رسیدیم که پیام آخرین پیامبر توان ماندن برای ابدیت بشر را داشت . یعنی دیگر نیازی به تکرار نمودن پیام پیامبران نبود.
این رشد کیفی ( و البته بصورت کمی ) تا امروز و آینده نیز ادامه دارد . بشریت در هزار سال پیش نسبت به امروز از وسایل ارتباطی ضعیف تری استفاده میکرد . طبیعتا در آینده روشهای ارتباطی گسترش خواهد یافت و علوم و دانش و شناخت بشریت توسعه خواهد یافت.
این امر نه  فقط در علوم طبیعی که در علوم غیر طبیعی نیز رشد خواهد داشت و عوام انسانها به مسائلی پی خواهند برد که بعضی از خواص گذشتگان از آن اطلاع داشته اند.
همه این مسیرها انسان را به شناخت بهتر خود و نیازهای فطری و غایت توان رشد انسانیت رهنمون خواهد کرد . تا چه کسی حرکت کرده و به غایت خود برسد .

۱۳۹۵-۱۱-۳۰

کمک برای یافتن هویت جوانان

یکی از مواردی که سالها وقت جوانها را گرفته و آنها را وادار میکند که کارهای خطرناک و بعضی وقتها نامربوط انجام دهند ، هویت یابی میباشد.
جوانها بدنبال این هستند که خویشتن را شناخته و خود را به دیگران اثبات کنند. از طرفی میخواهند جای خود را در اجتماع یافته و بهترین ها را برای خویش بسازند.
این ویژگی طبیعی انسانها باعث رشد فرد و جوامع میگردد ، اما از طرفی امکان خطا و ضایع شدن عمر جوانان میرود. در جوامع سنتی بزرگترها به جوانان کمک میکردند و از طرفی حق انتخاب جوانان بسیار کمتر از امروز بود . این امر جا افتادن و شناختن خود را برای جوانان گذشته آسانتر میکرد.
امروزه باید به جوانها کمک کرد و این وظیفه از خانواده خارج است . اجتماع باید این امر را عهده دار گردد و به کمک خانواده بیاید.
شناخت استعدادهای فردی و اجتماعی جوانان بسیار مهم میباشد . هر جوانی مانند یک ثروت برای جامعه است . با شناخت استعدادها و علائق افراد میتوان آنها را با توجه به امکانات به سوی علائق ایشان هدایت و راهنمایی کرد.
مشاوران میتوانند آینده و مسیر زندگی رشد و اعتلای هر استعدادی را به جوانان نشان دهند.
گر چه میتوان تا حدود زیادی استعدادها را شناسائی کرد. اما تفاوتها و میزان سعی و تلاش افراد آنها را از یکدیگر متمایز میکند. این یعنی هر فرد در نهایت از طیف علائق خود باید راه آینده را انخاب نماید .
نمایش افق هر یک از علائق و وجود امکان رشد و قرار گرفتن در هر موقعیتی را میتوان به جوانان نشان داد و مشکلات زیادی را از ایشان حل نمود.

پیروان مسیح ( مسیحیان و مسلمانان )


واقعیت این است که مسلمانان نیز مانند مسیحیان به مسیح اعتقاد دارند و دستورات ایشان را (با راهنمایی پیغمبر خاتم ) انجام میدهند.
در قرآن به انتخاب دوست از مسیحیان سفارش شده , در حالی که در مورد سایر ادیان اینچنین بیان نفرموده است.
اگر پیروان مسیح با یکدیگر متحد شوند و مشترکات خود را که محبت به خلق خدا و رعایت بندگان خدا است را به اجرا در آورند و تبلیغ کنند , بسیاری از مشکلات انسانی و اجتماعی در جهان حل خواهد شد.
البته طبیعی است که دشمنان مسیح مخالفت آشکار و پنهان بکار برند. اما در نهایت این اتحاد اتفاق خواهد افتاد.

کلونی انسان روی زمین



در دراز مدت این کلونی انسانی روی زمین چه مشخصاتی را ایجاد کرده است .
از داخل که به این کلونی نگاه کنیم – فواصل و تفاوت من و تو – بیگانه و خودی را ملاحظه میکنیم . از این جهت جنگها و کشتارها و تغییر حدود مرزها صورت گرفته است. از طرف دیگر انواع دزدی ها در قالب کشور گشایی و جنگ صلیبی و دزدی دریایی و استعمار سایر کشورها در کنار برده داری را شاهد بوده ایم .
در کنار فجایع بزرگ و کوچک ، دستاوردهایی در قالب تمدن امروزی بشر را نیز داشته ایم . رشد و توسعه شهر نشینی و تکنولوژیهای مرتبط و غیر مرتبط از جمله موفقیتها عنوان میشود.
اما از دید ناظر خارجی ، از همه مهمتر رشد کمی و کیفی خود کلونی است .
رشد اندازه جمعیت بشر و هماهنگی صورت گرفته میان خود جمعیت - جمعیت و محیط اطراف از موارد مهمی است که ناظر خارجی مشاهده میکند. گر چه در مقیاس های بزرگ ، رخدادهای زیر هزار سال قابل صرفه نظر کردن هستند. یعنی تغییرات چند صد ساله نابودی سایر گونه ها و تغییرات اقلیمی بصورت چشم بر هم زدنی به نظر میرسد. تغییرات اقلیمی پدیدار شده و اصلاح جمعیتی را سبب میگردند و بعد از مدتی شرایط به صورت پایدار با جمعیت انسانی قرار خواهد گرفت .
اگر به رشد کمی و کیفی جمعیت بشری بپردازیم و همانطور که برای هر فرد یک فطرت و غریزه را متصور هستیم ، برای کلونی بشری نیز قائل باشیم ، میبینم که بشریت در جهت رشد و اعطلای خود پیش رفته است .
درک جامعه از زمان فرائنه مصر ( زمان موسی ع ) تا زمان اواخر امپراتوری ساسانی ( ظهور اسلام ) به نوعی تغییر کرد که به جای فراموشی و تبدیل تاریخ توسط مردم زمان فرائنه ( تحریف تاریخ ) به جایی رسیدیم که پیام آخرین پیامبر توان ماندن برای ابدیت بشر را داشت . یعنی دیگر نیازی به تکرار نمودن پیام پیامبران نبود.
این رشد کیفی ( و البته بصورت کمی ) تا امروز و آینده نیز ادامه دارد . بشریت در هزار سال پیش نسبت به امروز از وسایل ارتباطی ضعیف تری استفاده میکرد . طبیعتا در آینده روشهای ارتباطی گسترش خواهد یافت و علوم و دانش و شناخت بشریت توسعه خواهد یافت.
این امر نه  فقط در علوم طبیعی که در علوم غیر طبیعی نیز رشد خواهد داشت و عوام انسانها به مسائلی پی خواهند برد که بعضی از خواص گذشتگان از آن اطلاع داشته اند.
همه این مسیرها انسان را به شناخت بهتر خود و نیازهای فطری و غایت توان رشد انسانیت رهنمون خواهد کرد . تا چه کسی حرکت کرده و به غایت خود برسد .