دولتها و حکومتها

در هر جای دنیا ، پس از مدتی کشمکش داخلی ، گروهی قدرت را بدست میگیرند و حکومت تشکیل میدهند . 

این گروه غالب از همه ابزار ممکن ( مشروع و غیر مشروع ) برای حفظ این قدرت و غالب بودن بهره میبرد. 

اما این گروه هر ایده و تفکری که داشته باشند ، نمیتوانند دیدگاه های خود را ( حتی اگر خیرخواهانه صرف باشد ) عریان برای عموم جامعه مطرح کنند. نه تنها مردم عادی ممکن است سوء برداشت از مطالب داشته باشند ، بلکه هر گروهی بر اساس منافع خود سعی در زیر سوال بردن دیدگاه ها و پیش بردن امیال خود خواهد داشت . مبارزه با همه گروه ها یکجا در مقابل جامعه نه تنها توان و انرژی دولت را کاهش میدهد ، بلکه باعث تضعیف دولت و افراد مهم دولت نیز میگردد.

این دولت هر کجای دنیا که باشد با این موارد دست به گریبان است . آلمان و بریتانیا و آمریکا از سوی جوامع غربی گرفته تا چین و روسیه و هندوستان از این سوی دنیا. و حتی مصر و عربستان و کویت و عمان و تقریبا هر کشوری که در پهنه نقشه جهان بتوان نشان داد با این موارد دست به گریبان است .

راه کار نمایش جنبه دیگری است برای مشاهده جهان خارج . یعنی سایر افراد خارج از حلقه قدرت ، وجهه نمایشی گروه غالب را میبینند. گاه این وجهه خشن و گاه مهربان خواهد بود . بسته به شرایط این وجهه انعطاف پذیرفته و برای پیشبرد اهداف گروه غالب تغییر خواهد کرد. 

تا اینجا این دو وجهه ، یکی اصل ذات و خواست قلبی گروه غالب و دیگری وجهه نمایشی و ظاهری دولتها مطرح گردیده است . 

اما اکثریت جامعه نیز یک ایده آل و خواسته ای دارند. گروه غالب برای موجه شدن باید خود را طرفدار و نماینده آن خواسته جامعه نمایش دهد . 

اگر در جامعه دموکراسی این سناریو اتفاق بیفتد ، رای مردم مهم شده و افرادی به عنوان خارج از سیستم دولت ( دولت به مفهوم اداره کننده کشور - نه فقط قوه مجریه ) و با دیدگاه مردمی ( که معمولا از میان گروه دولتیان خارج میشوند ) نمایان میشوند . 

انتخابات آمریکا و فرانسه در همین اواخر شاهد این مدعا است . شخصی برای نجات جامعه پرچم به دست میگیرد و نه فقط مشابه " کاوه آهنگر " بلکه به مصداق " فریدون " و " رستم " و " نادر " یعنی سردار یک تنه به جنگ پلیدی رفتن . خود را نشان میدهد و مورد تشویق جامعه قرار میگیرد و بقیه ماجرا .

هیئت حاکمه به کار خود ادامه میدهد و در بعضی موارد بسته به شرایط محیطی ( داخلی و یا خارجی ) بعضی از جنبه های وجهه خارجی خود را تغییر میدهد .

حمایت ترامپ از استخراج ذغال سنگ ( در حالی که امروز آمریکا به صادر کننده نفت و گاز ارزان جهان مبدل شده ) از جمله تغییر این ظواهر است .

مثال از این بازی بزرگ هئیت های غالب زیاد میتوان مطرح کرد . اما با دانستن این سه وجهه " خواست قلبی هئیت حاکم - وجهه نمایشی هئیت حاکم - خواست قلبی اکثریت جامعه " 

• میتوان بسیاری از اتفاقات و رویدادهای جهان را با این آگاهی پایه تحلیل کرد.
• رفتار دولت ونزوئلا 
• رفتار دولت برزیل 
• رفتار دولت کره جنوبی 
• رفتار دولت میانمار
• رفتار دولت روسیه 
• رفتار دولت عربستان 
• رفتار دولت مصر 
• رفتار دولت ترکیه 
• رفتار دولتهای اروپایی
• رفتار دولت اسرائیل
• رفتار دولت آمریکا
• رفتار دولت کانادا
• رفتار دولت استرالیا
• و ...
• 
  ​
  ​
  

مریم میرزاخانی

از شنیدن خبر سفر آخر خانم میرزاخانی غم خاصی بر دل مینشیند. جدای از تالم لحظات و روزهای اول ، یاد مرده پرستی ایرانیان زنده میشود. 

مگر در زمان زنده بودنش چه کردیم ؟ چقدر قدرش را دانستیم ؟

اما این زن فقط یک دانشمند و یک زن دانشمند نبود. او نماینده مغزهای سفرکرده ایرانیان بود. علاوه بر اینها او " افتخار " ایرانیان در جهان امروز بود.

باز این همه آنچه مریم برای ما ایرانیان است ، نیست . او فرزند و خواهر همه ما است که در پس ناملایمات ، متاسفانه با یک تصمیم صحیح از کشور خارج شد. اگر میماند چه سرنوشتی داشت ؟ حداکثر کرسی تدریس در دانشگاه آزاد و بقیه اش مهم نیست.

با مرگ او ، این کشور یکی از فرزندان خوبش را از دست داد. نمونه موفقیت در جهت سعی و کوشش ایرانی ،غرور هوشمندی ایرانی . 

هر چه دیگران بگویند مردم ایران کم هوشتر از سایر ملل هستند ، ما که باور نداریم . هر کجا مردم ایرانی ( فلات قاره ایران) به خارج رفته و در محیط مناسب قرار گرفته اند ، مدارج ترقی را سریع پیموده اند. 

نیازی به ذکر آمار و منابع نیست . چیزی است که میدانیم و میدانند. 

حیف شد.

جایش خالی است . 

نه فقط در آمریکا و در بین محققان دانشمند.

بلکه جایش در خانه ایران خالی است .

روحش شاد ( و همه فرزندان این آب و خاک که در قربت رفته اند ) 

و یادش گرامی.

​

داشتن بانک خارج از کشور برای تامین سرمایه‌گذاری در کشورهای دیگر

طرحهای زیادی است که میتوان در خارج از کشور اجرا کرد و با نرخ پایین ارزهای خارجی این فعالیتها توجیح پذیر بوده و قابلیت برگشت سرمایه ( و البته سود آوری ) را خواهد داشت .

برای استفاده از این امکانات جهانی ( سرمایه ) میتوان نسبت به خرید یک بانک خارجی در مکانی که مشکل ارزی نداشته باشد ( مثل سنگاپور ) اقدام نمود. 

با این بانک میتوان برای پروژه های خارجی ( پروژه هایی که در آسیا یا آفریقا تعریف خواهد گردید ) تامین منابع مالی نمود. طبیعی است که مجری این پروژه ها شرکت های داخلی ( اکثر فعالیتهای اجرایی ) خواهند بود . و این کار برای شرکتهای داخلی نیز سود آوری خواهد داشت و به نوعی صدور خدمات مهندسی خواهد بود .

امکان تجارت خارج از مرزها نیز با این بانک قابل اجرا است . خرید از یک کشور و صدور کالا در کشور ثالث ، امکانی است که با کمک این بانک قابل اجرا است .

این بانک میتواند اطلاعات به روز بانکی ( مثل اطلاعات امنیت شبکه های بانکی ) روشهای بانکداری - اطلاعات بالابردن راندمان فعالیتها و روشهای نوین بانکداری جهانی را به بانکهای داخلی انتقال دهد .

​

مشکل آدمهای تک سرنشین

در مورد ترافیک به ما گفتند که مشکل خودروهای تک سرنشین هستند و غیره . اما از وقتی متروهای زیر زمینی شلوغ شده ، مشکل افرادی که مترو سوار میشوند ، خودرو تک سرنشین نیست!

در اینجا حرف از کمبود واگن میزنند . اما در توکیو نیز مشکل مشابه داریم و متروها وحشتناک شلوغ میشود .

مترو مشکل " آدم تک سرنشین " را دارد . یعنی آدمهایی که هر یک دنبال کار خود میروند . اگر هر نفر بدنبال کار دو سه نفر میرفت متروها هم خلوت میشند .

اما آیا این ممکن است ؟ مسلما خیر

اما صورت مسئله را میتوان به گونه دیگری بیان نمود که کمک در حل مسئله بنماید ؟ 

مثلا : ترافیک عبارت است از سفر بلند فاصله . آیا میشود سفر بلند فاصله را کاهش داد و آنرا به سفر کم فاصله تبدیل نمود ؟ ( که با پیاده روی قابل اجرا باشد و نیازی به وسیله نقلیه نداشته باشد )

جواب این سوال بلی است . رفع نیاز جوامع بشری در نزدیکی محل اسکان عملی است . امروزه تکنولوژس این کار را داریم . 

هر گونه ارزان سازی سفرهای بلند مدت ( تولید خودرو و همگانی کردن آن - افزایش ناوگان حمل و نقل عمومی - روی زمینی و زیر زمینی ) باعث میشود که فواصل کوتاه تبدیل به فواصل طولانی گردد. 

در واقع ارزان سازی سفرهای طولانی کار غلطی است . این کار به معنای ایجاد سفرهای طولانی به میزان نمایی است . 

هر بخشی از جمعیت هر محله که مستعد سفر درون شهری است را در نظر بگیریم . با ارزان سازی سفر ، این افراد مبادرت به سفر خواهند کرد ( و در محله خود نخواهند ماند . زیرا از محلات دیگر برای کارهای محله آنها خواهند آمد ) هر چه این ارزان سازی بیشتر شود ، مسافت سفر طولانی تر شده و تداخل سفرها بیشتر میگردد. این یعنی ترافیک .چه روی زمین و چه زیر زمین . چه با وسیله نقلیه شخصی و چه با وسیله نقلیه عمومی .

راه کار مناسب در کنار دسترسی و سهولت سفر درون شهری به تخصیص هزینه برای سفرهای درون شهری است تا سطح درخواست سفر دروون شهری کنترل گردد.

​

چگونه در تلوزیون منزل 3D Hologram داشته باشیم ؟

این کار عملی است اما چگونه ؟

هنر کار در این است که ما چهار تصویر روی هم روی چهار سطح شفاف خواهیم داشت . 

هنر کار انتقال این تصاویر روی هم و روی یک سطح نازک تلوزیونی است .

آیا این کار عملی خواهد شد ؟

در آن صورت ما تلوزیون سه بعدی و بعدها مونیتور سه بعدی خواهیم داشت .

سینمای سه بعدی و نمایشگاه های سه بعدی نیز در آینده پدید خواهند آمد.

داشتم دیوارهای با تصاویر متحرک سه بعدی ، میتواند ما را در دل طبیعت قرار دهد . هر روز در یک کجای دنیا. 

کاربرد این تکنولوژی بسیار زیاد خواهد بود .

عدسی تلسکوپ دمیدنی!

یک پوسته نازک قابل انعطاف را در نظر بگیریم. وقتی با یک فن به آن دمیده شود ، شکل قوس مانند گرفته و انحنای مناسب یک عدسی را پیدا میکند.

در شرایط بی وزنی ، اثر وزن خود پوسته نیز از بین میرود و شکل عدسی حاصله یکنواخت خواهد بود . ( قابل آزمایش در هواپیمای ایجاد کننده شرایط بی وزنی ناسا )

حال یک قاب بزرگ ( با قابلیت سایه نمودن عدسی ) و یک پوسته نازک قابل انعکاس در آنرا در نظر بگیریم . یک دمنده هوا به آن میتواند شکل عدسی را در آن ایجاد نماید . با ریختن یک چسب روان در پشت سطح ، میتوان سطح قابل انعطاف را صلب نمود ( در حالی که شکل عدسی دارد . )  چون در شرایط بی وزنی است ، امکان بسیار بزرگ ساختن آن فراهم است و وزن و ابعاد آن روی انحنای عدسی تاثیری نمیگذارد . با صلب شدن سطح پشت عدسی میتوان این صلبیت را افزایش داد ( بدون تغییر شکل عدسی ) و آین صلبیت را به اندازه کافی تقویت کرد ( تا در اثر مانور تلسکوپ مشکلی برای عدسی اتفاق نیفتد. )

به این ترتیب میتوان با ارسال مجموعه با ابعاد و وزن کم به فضا ، تلسکوپ بسیار بزرگی در مدار زمین داشت .

ابعاد این تلسکوپ میتواند تا چند صد متر و بیشتر نیز باشد.

​

بازرسي و پرهيز از فساد

هر كجا امكان بازرسي وجود داشته باشد و اين بازرسان بتوانند موارد خلاف قانون را گزارش كنند ، امكان وجود فساد نيز ميرود.

واقعا همه مردم بازرس هستند و ممكن است كه موارد خلاف قانون را مشاهده كنند.

اگر به همه مردم آموزش داده شود كه در صورت مشاهده خلاف قانون گزارش در شبكه هاي اجتماعي بدهند  و ...

و مردم به عنوان گزارش خلاف محكوم نشوند .

و مردم به اتهام تحمت محكوم نشوند .

واصولا هيچ كسي به دليل مشاهده خلاف قانون ( چه اثبات شود و چه نشود ) محكوم نگردد .

بدين ترتيب هزينه گزارش دادن مردمي كاهش خواهد يافت و هر گونه خلافي به سرعت مشاهده و گزارش آن به دست مسئولين قضايي خواهد افتاد.

در مرحله بعد اگر مدارك محكمه پسند موجود نباشد ، امكان بازرسي نا محسوس وجود خواهد داشت و مدارك براي واحد قضايي فراهم خواهد گرديد و قضات ( بيش از يك قاضي كه يكديگر را نشناسند و با استفاده از شبكه هاي كامپيوتري امكان تباني حذف گردد ) روي خلاف قانون حكم داده و نيروهاي انتظامي مسئول اجراي احكام خواهند بود.

​

بعد از تصرف جزاير مورد مناقشه ، اقدام خارج از مرزهاي چين چه خواهد بود ؟

فعاليتهاي حومه اي چين بايد از جايي شروع ميشد . دست اندازي به جزاير مورد مناقشه و تصرف يكطرفه آنها اولين اقدام چين از اين گونه فعاليتها است . ظاهرا چين موفق هم شده و كشورهاي ذي نفع يا اقدامي انجام نداده اند و يا خيلي دير اقدام كرده اند. امروز ارتش چين در اين جزاير مستقر است و هر گونه اقدام ضد اين ارتش ، عكس العمل كل ارتش چين را در بر خواهد داشت .

يعني در اين مسير گام به عقب وجود ندارد .

بعد از تصرف جزاير و احتمالا تحمل كمي ناملايمات گاليور با آدم كوچولوها  ( تفاوت اندازه چين با همسايگانش تقريبا برابر اندازه گاليور با آدم كوچولوهاي لي لي پوت است ) گامهاي ديگري نيز امكان وقوع خواهند داشت . تصرف تايوان بدون ارتش ممكن است و در بلند مدت اين جزيره به چين ملحق خواهد شد. همه افراد ذي نفع چه در تايوان و چه در چين ( و همچنين دنياي غرب ) اين را ميدانند . مسلما چين و تايوان خواهان اين اتصال هستند و تنها خواهان هزينه كمتر اين رويداد و حفظ منافع اقتصادي بيشتر در اين رويداد بزرگ خواهند بود. يعني درگيري اقتصادي و در حد چانه زني بين چين و تايوان روي خواهد داد. در اين ميان كشورهاي غربي حداكثر به عنوان ميانجي و يا حتي مانع مدت زمان زيادي نميتوانند در اين بازي اثر گذار باشند.

منطقه مورد مناقشه بعدي در چين ، منطقه مورد اختلاف با هندوستان است .

داستان چين با كل شبه جزيره كره ، مانند رفتار چين با كره شمالي خواهد بود . يك كشور بدون خطر زير سايه چين با ارتباط اقتصادي گسترده با آسيا و به عبارتي چين .

ساير كشورهاي آسياي جنوبي نيز حتي امروز وابسته اقتصادي به چين هستند . اين وابستگي بدلايل اقتصادي بيشتر خواهد شد . در واقع همه اين كشورها از لحاظ اقتصادي بصورت كشورهاي اقماري چين در خواهند آمد .

زياد دور نيست كه شاهد چيني باشيم كه بر كل آسياي شرقي مديريت خواهد داشت . حتي كشورهاي جزيره اي مثل ژاپن و فيليپين  نيز به ميزان زيادي وابسته اقتصادي به چين خواهند بود.

ژاپن وابسته به صادرات ، هدايتگر بخشي از جغرافياي جهان نخواهد بود . ايشان جهان بيني و مديريت مربوطه را ندارند. حداكثر بصورت يك كشور وابسته اقتصادي به غرب يا چين ادامه حيات خواهند داد. گر چه كشش اقتصادي ايشان به چين بيشتر از آمريكا است ، اما قدرت و خطر چين را نيز درك ميكنند و بدنبال حامي غربي حركت خواهند نمود.

اما چين با روسيه مشكلي نخواهد داشت . منطقه مرزي اين دو كشور فاقد جمعيت موثر است . منافع دو طرف سكوت در مرزها و حفظ وضع موجود را تداوم خواهد بخشيد.

بعد از حل و فصل مناطق مورد مناقشه با هندوستان ، چين به كدام سو نظر خواهد انداخت . اين نظر انداختن شايد بعد از 2060 اتفاق بيفتد.

دور نگري و پيش بيني آينده ممكن و خطرهايي كه ملتها و كشورها را تحديد ميكند لازم و مهم براي تصميم گيران كشورها است .شايد براي بعضي مسائل در كوتاه مدت پاسخي نتوانيم بيابيم ، اما طرح مسئله و اجازه انديشه دادن به دانشمندان ، در بلند مدت راه كارهاي جديد با بازي برد برد را فراهم خواهد ساخت .

​

سریال برنامه پیامبران قبل از اسلام

نشان دادن اتصال پيغمبران و اين كه همه گفتار واحدي داشته اند بسيار مهم است . بعضي از مسيحيان تصور ميكنند كه اسلام حرفي تازه و بدعت است.

وقتي به ايشان نشان داده شود كه مسيح ع همان گفته ساير پيغمبران قبلي را زده است و آمدن و رفتن پيغمبران به هم متصل و سلسه وار است و همچين همه آنها يك سخن گفته اند " كه اي بندگان خدا - بندگي كنيد " 

نمايش تلوزيوني و تصويري اين حقيقت كمك به در دسترس بودن و سهولت درك واقعيتها ميگردد.

يكپارچگي مجموعه انسانها و يكي بودن دين هاي الهي حقايقي هستند كه باعث ميشوند تا حدود زيادي من و تو ودوست و دشمن از ميان جوامع خارج شود .

تقسيم انسانها به خودي و بيگانه ، مجوز ظلم و ستم و قتل و نابرابري را به افراد و دولتها ( و گروه هاي جمعيتي )‌ميدهد. اين در حالي است كه عالمان جوامع آگاه هستند كه اينطور نيست.

توسعه دانش به همه بخشهاي جامعه بخصوص آگاهي دادن به كودكان كه سازندگان فرداي جوامع هستند ، لازم و بلكه واجب است . اين مهم نه فقط در يك سرزمين ، بلكه در همه كره خاكي بايد انجام شود .

نشان دادن سلسله پيامبران در اول برنامه و رجوع به ميانه سلسله پيامبران و شرح زندگي و تاريخ ها و درسهاي ديني و مادي هر پيامبر مجموعه اي خواهد شد كه سالها قابل استفاده بوده و همه مردم دنيا به آن علاقه مند خواهند شد .

براي استخراج داستانها و فيلمنامه نويسي آن و ترجمه و تدوين برنامه و حتي تركيب كارتون و جلوه هاي ويژه با بازي بازيگران  مواردي است كه كارها را هنرمندانه و قابل قبوا ميكند. 

ترجمه برنامه به همه زبانهاي دنيا و تلاش براي يافتن نمايندگان الهي در همه سرزمينهاي دور ( پرو- چين و ژاپن و غيره ) كمك ميكند تا همه مردم خود را غريبه ندانسته و خود را جزيي از جامعه بشري ببينند.

اين كه خداوند به همه افراد بشري با يك چشم نگاه كرده و براي همه مردم پيامبراني از خود ايشان فرستاده است واقعيتي است كه اطلاع از آن مردم را به پيروي از پيامبران و دين الهي تشويق ميكند.

جدا كردن مناسبات ديني مثل عبادت و بندگي و ازدواج با رسم الهي و غيره از ثبت هاي قانوني كمك ميكند تا بشري كه بر اساس فطرت رفتار ميكند ، رفتار فطري خود را منطبق با فرامين الهي ببيند و خود به خود درك اعتدال در فطرت كرده و دچار افراط و تفريط نگردد.

با فاصله از افراط و تفريط ، جوامع از آسيبهاي آن در امان مانده و جوامع در صلح و ايمني و خوشبختي روزگار خواهند گذراند.

​

نیاز به تغییر ساختار ارتش و نیروهای نظامی برای دنیای فردا

دنياي نظامي سالها است كه تغيير يافته است . ساختار ارتشها تقريبا از جنگ دوم جهاني تغيير محسوسي نداشته است. جا دارد براي جنگهاي فردا ساختار ارتش را بر اساس نيازهاي تكنولوژيك و سخت افزاري و نرم افزاري تدارك ديد .

به نظر نميرسد كه در آينده از سرباز خط مقدم جبهه بتوان بينياز بود . اما حجم بزرگي از فعاليتهاي ايشان را ماشين آلات اتومات انجام خواهند داد. 

همينطور هواپيماهاي بدون سرنشين ( اتومات و يا با كنترل از راه دور ) و تجهيرات مشابه ( تانكها و دريا گردها ) نبرد اصلي را صورت خواهند داد.

برخورد هزاران و ميليونها هواپيماي اتومات بدون سرنشين در شروع جنگها طبيعي به نظر ميرسد . در نهايت گروه باقيمانده ( برنده ) توان نابودي تجهيزات و افراد دشمن را بدون مقاومت جدي خواهند داشت . 

مشابه فيلمهاي علمي تخيلي بخش مهم جنگها به عهده روباتها خواهد بود . عاقلانه است كه در صورت نابودي روباتها ، مغلوبين تسليم شده و از كشته شدن خود داري كنند. در واقع ميدانيم كه در مبارزه انسان و ماشين ، هزينه كشته شدن افراد قابل قبول نبوده و توان ماشن آلات براي نابودي انسان بسيار بالا است .

بر اساس اين روشهاي جنگي حمله هاي سايبري نيز بخش مهمي از جنگهاي آينده است و اين گونه نبردها نيز بخشي از عمليات جنگي است .( در اين بخش نيروهاي نظامي انساني ميتوانند فعاليت موثر داشته باشند ) 

ساير نيازمنديها و امكانات جنگهاي آينده به همراه حفظ بخشهاي قابل استفاده تجربه جنگهاي سنتي ساختار جديدي را ايجاد ميكند كه بايد توسط متخصصان طراحي و پياده سازي گردد.

​