سازمانهای محیط زیست یک ابزار برای تاثیر گذاری بر دولتها

همیشه روشهای جدید برای مشکلات انسانی به نظر مردم میرسد . یکی از موارد مهم سالهای اخیر مشکل " آلودگی محیط زیست " در همه جوانب آن هستیم . در سرتاسر جهان گروه ها و سازمانهای عمدتا مردم نهاد تشکیل شده که برای بهبود محیط زیست مردم تلاش میکنند .

این سازمانها در سطح جهانی دارای توانائی بزرگی هستند که از دید صاحبان قدرت جهانی مخفی نمانده است .

چگونه از این سازمانها میتوان استفاده کرد ؟ گرایشات این مردم محیط زیست است . پس چنانچه بخواهیم در جائی از جهان به دولت یا افراد ( تصمیم گیران شرکتها و غیره ) فشار وارد کنیم ، به راحتی میتوان از این نیرو نیز استفاده نمود .

طبیعی است که هر " گروه و دسته ای " به عنوان یک " سلاح بالقوه " در دست آن " افرادی که بتوانند از آن استفاده کنند " خواهد بود .

لازم به نظر میرسد که قوانین کنترل محلی این سازمانها ( و هر سازمان دیگری ) به نحو مناسب تدوین گردد . این کار نه به دلیل دیکتاتوری ، بلکه برای فعالیت و اثر بخشی  " گروه ها و سازمانها " در محدوده " هدف " آنها باید باشد .

به راحتی میتوان تعدادی ( مثلا دانشجو ) طرفدار محیط زیست را یافت که مخالف آلودگی باشند و  برای این کار حاضر به عملیات تروریستی گردند .

اگر موجودات فضائی وجود داشته باشند

 

این که آنها وجود داشته باشند برای ما مهم نیست . آنچه مهم است تماس آنها با ما است ( یا به زمین آمده باشند و یا با ما تبادل اطلاعات کرده باشند – یا بکنند )

این خیلی میتواند مهم باشد . حداقل میدانیم که توان علمی امروز ما اجازه این کار را نمیدهد . پس آنها باید خیلی از ما پیشرفته تر باشند .

حالا این سوال پیش میاید که اگر یکی از ما پیشرفته تر وجود داشته باشد . ایا ممکن نیست که یکی از آنها خیلی پیشرفته تر وجود داشته باشد .

البته ممکن است . آیا آن گروه خیلی پیشرفته که با گروه پیشرفته ( تر از ما ) برخورد کرده ( این برخورد خیلی سال قبل اتفاق افتاده ) چه بلائی سر گروه پیشرفته آورده ( وسطی )

ما هستیم ( گروه اول ) – یک گروه پیشرفته ( دوم ) و یک گروه خیلی پیشرفته ( گروه سوم )

طبیعی است که در طول این همه سال گروه سوم ، دانش خود را به گروه دوم داده باشد و گروه دوم و سوم از نظر دانش و تجربه با هم ادغام شده و یک گروه خیلی پیشرفته را ساخته باشند .

یعنی این اتفاقی است که در جهان خواهد افتاد . گروه های خیلی پیشرفته با تماس با گروه های کم دانشتر ، اطلاعات و دانش را انتقال داده و این کار تا یکسان شدن دانش ادامه خواهد یافت . این اتفاق میتواند باعث بوجود آمدن ابرگروه های خیلی پیشرفته شده باشد . این گروه بزرگ به همه گونه های درحال رشد ، تماس گرفته و دانش را انتقال میدهند .

یکی از گونه های جهان ما هستیم . آیا شاهد این اتفاق هستیم ؟ نه – چند درصد از دانش ما از موجودات فضایی به ما رسیده است . دقیقا صفر ( اگر ادعای مدعیان را قبولل هم کنیم – تقریبا صفر )

بنابراین ملاحظه میکنیم که این اتفاق نیفتاده است . یعنی امکان تبادل اطلاعات بین گروه های جمعیتی جهان هستی وجود ندارد . این آنچیزی است که منطق و تجربه ما اثبات میکند .

طرفداران ارتباط موجودات فرازمینی بخشی یا همه وظیفه خداوند ( در ادیان توحیدی ) را به این موجودات فرا زمینی نسبت میدهند . مثلا هدایت و رشد – از آموزش آتش تا موارد خیلی پیشرفته تر .

الگوریتم فوق نشان داد که اگر یکی وجود داشته باشد ، میتواند تعداد بیشتری نیز باشد . و آنها به یک فرهنگ و قدرت خیلی بالا منتهی میگردد .

وجود یک قدرت خیلی بالا و با هوش عالی و دانش خیلی عالی و .... همه چیز خیلی عالی ؟ ظاهرا از خداوند داریم صحبت میکنیم .

این خداوند خیلی عالی از اجتماع هوشمندها بوجود آمده .... چیزی در مقابل خداوند ادیان توحیدی که خداوند را قدیم میداند .

بحث بین این دو موضوعی است دیگر . یعنی از بحث وجود ارتباط موجودات فضایی به تئوری جدید خداوند رسیدیم که قبلا فلاسفه و عالمان فن آن را به انواع روشها بحث کرده اند .

اگر چیزهایی مشاهده میکنیم که هنوز علم ما به آن نرسیده است . مثل آنچه به عنوان سفینه های فضایی قلمداد میشود  جزو مجهولات ما است . باید با مجهولات با دید علمی برخورد کنیم و در پی کشف آنها باشیم .یاد عوام زمانهای قدیم خواهیم افتاد که " کسوف"  و " زلزله " و " رعد و رق " را قدرت خدایان دانسته و برای جلوگیری از خشم خدایان فرزندان را نیز قربانی میکردند .

دانش ما ما را به کدام سو هدایت خواهد کرد ؟ ....." کشف مجهولات "    و یا ...." اعتقاد به بازگشت خدایان "

امر به معروف و حفظ سلامتی دیگران

میدانیم که امور دینی , امری فطری ( غریزی ) است و آنچه خداوند فرموده با فطرت انسانی هماهنگ است . از اینجا پی خیلی موارد مورد اختلاف خواهیم برد . یکی از آنها " امر به معروف " است .
یکی از مصادیق " امر به معروف " حفظ جان دیگران است که به قدری مهم است , آنرا جداگانه واجب شمرده اند .
همانطور که در حفظ جان دیگران همه مردم در یک سطح نیستند و نحوه برخورد ایشان چگونه باید باشد ( فرق میکند )
در امر به معروف نیز رفتار افراد مختلف یکسان نیست و تفاوت دارد .
برای مثال دل درد شدید دیگران و رفتار صحیح مردم به ما کمک میکند مسئله را باز و درک کنیم .
انواع دل درد داریم , بعضی از آنها موجب مرگ نیز میشود .
افراد عالم به " دل درد " نوع آنرا تشخیص میدهند و درمان مناسب را میتوانند اعمال کنند . ( این کار صحیح است )
افراد جاهل نیز از هدایت عملی به سمت طبیب و توصیه به خوردن و نخوردن توصیه میکنند . ( این کار صحیح است )
در واقع بی تفاوت نبودن " واجب " است . اما نفوذ کلام گوینده با سطح دانش متفاوت قرق دارد . علاوه بر اینها ، تجویز جاهل برای درمان میتواند موجب مرگ شود و حداقل خطر درد بیشتر را خواهد داشت . یعنی نه تنها درمان نمیکند ، بلکه دردی بر درد قبلی اضافه میکند .

برای همین جامعه به هر کسی اجازه " درمان دل درد " را نمیدهد . افرادی اجازه خواهند داشت که سالها درس خوانده و در امتحانات متعدد قبول شده باشند . حتی این نیز کافی نیست .

هر ساله انجمن پزشکان از پزشکان امتحان میگیرد تا سطح به روز بودن طبیبان را کنترل نماید و در  صورت تشخیص ، اجازه طبابت یکی را ممکن است باطل کنند . امر مهمی است و نمیتوان جان انسان را بدست نا اهل سپرد .

سایر موارد " امر به معروف " نیز از این قیاس مستفاد میگردد .

آنچه بر همه واجب است ، سطحی دارد .

آنچه بر عالمان واجب است ، سطح دیگری دارد . و البته نتیجه بسیار بالاتر .

نیت خیر لازم هست ، اما کافی نیست . کسی باید باشد که تشخیص دهد و سطح " امر کننده " را ببیند و به او اجازه دهد در سطح مشخی " امر به معروف " کند .

داستان " رطب نخوردن پیغمبر و توصیه کردن به کودک که رط نخورد " معروف است . سنت رسول الله بر این است که " امر کننده " خود باید عامل باشد .

گر چه در غیاب " عاملین " نمیتوان از " توصیه به خیر " مانع شد . اما " توصیه به خیر " فرق میکند با " امر به معروف " .

همچنین " توصیه به خیر " نیز شروطی دارد که شخص " امر کننده " باید عالم به " خیر " باشد .

و موارد بیشتر که در این مقال به همین بسنده میشود .

آینده شماره تلفن همراه

شماره تلفن همراه شما چیست ؟ چند شماره دارید ؟ آیا آنرا میفروشید ؟ میتوانید یک شماره جدید بخرید ؟ چند شماره نیاز دارید ؟

پلیس لازم است هر شماره ای را بداند مال چه کسی است . پلیس میتواند در صورت لزوم شما را مکان یابی کرده و یا بدون اطلاع شما بعنوان شنود ، صدای محیط اطراف شما را گوش کند . همچنین همه تماسهای شما ضبط شده و توسط مخابرات برای زمانی مشخص نگهداری میشود . در صورتی که در این مدت پلیس لازم داشته باشد ، آنرا در اختیار پلیس میگذارند . و ....

در آینده نیازی نیست کسی شماره داشته باشد . هر کسی یک شماره ملی خواهد داشت و با آن شماره ملی یک یا چند گوشی میتواند داشته باشد . گوشیها برای تماس با هم نیازی به شماره ندارند . آنها بر اساس اسم و از طریق اینترنت که همه جا به " آی پی " شما وصل میشود ارتباط شما را برآورده میکند .

در اینده در گوشیهایمان شماره کسی را وارد نمیکنیم . اسم دیگران را وارد میکنیم و گوشی و یا سیستم مشابه ، اگر در  دنیا چند اسم از همان که وارد کردیم باشد ، آنرا که به ما نزدیکتر است و مثلا گفتگو میکند و یا در حلقه دوستانمان است را به ما معرفی میکند ، با عکس یا محل کار و آنچه که با ما مشترک دارد . در آنصورت شماره یا اسم را در گوشی ضبط خواهیم کرد .

شماره یا اسامی دیگران در حلقه دوستان – افراد همکار و غیره که دائما در حال تغییر میتواند باشد وارد میشود . و حدود دسترسی یا ساعت تماس آنها را میتوانیم محدود کنیم . چیزی شبیه فیس بوکمان . با ترکیبی از سیستم حلقه های گوگل پلاس برای مدیریت پشت پرده .

موارد بیشمار دیگری نیز در آینده ابداء خواهد شد که در زندگی روزمره بکار خواهد رفت .

آنچه در گردش نقدینگی امروز جامعه وجود دارد و در آینده تغییر خواهد کرد این است که شرکتهای مخابراتی دیگر برای تماس تلفنی از ما پول طلب نمیکنند . آنها اگر هنوز بهاین شکل باشند ، خدمات اینترنت ارائه خواهند داد .

همه جا اینترنت در دسترس است و خدمات دهندگان از شرکتهایی که از راه آنها کلیک صورت گرفته پول دریافت خواهند کرد .

سایتهای اینترنتی پول کلیک مردم را به شرکتهای خدمات رسان پرداخت میکنند .

البته هنوز سایتهای مجانی مثل " فیس بوک " و " ویکی پدیا " و غیره خواهند بود .

چند سال بعد به اینجا خواهیم رسید ؟ کشورهای مختلف و حتی شهرهای متفاوت ممکن است در زمانهای متفاوتی به این مرحله برسند . اما دیر یا زود همه خواهند رسید .

در اول سال 2016 کجای جهان هستیم ؟

امروز تقریبا با کشور امارات در یک سطح هستیم  با 54صدم درصد اقتصاد جهانی ! و عربستان با اقتصادی دو برابر ما روزگار میگذراند .

اگر امروز را نقطه شروع بگیریم ، تا ده سال دیگر به کجا میخواهیم برسیم ؟ یک درصد اقتصاد جهانی یا 10 درصد اقتصاد جهانی ؟

سوال بعدی این است که تا ده سال دیگر اقتصاد کدام کشورها درصد کمتری از اقتصاد جهانی را خواهد داشت ؟

آمریکا

روسیه

عربستان و سایر کشورهای نفتی ( نیجریه – ونزوئلا – نروژ و ... )

برزیل

ترکیه

و ...

داعش و شیر خشک

در سرزمین داعش باید اقلامی مثل شیر خشک ، فیلتر روغن ماشین تویوتا لند کروز و سیاری موارد دیگر مصرف گردد ، که از سرزمین تحت کنترل داعش نخواهد آمد .

کافی است یکی از این مواد ( حتی مصرف شده ) را برداشت و به شماره سریال آن نگاه کرد . از روی شماره سریال میتوان پی برد که کارخانه سازنده ، آن قلم جنس را به کجای دنیا فرستاده است .

به این ترتیب کشور و یا کشورهای حمایت کننده و تجارت کننده داعش مشخص خواهد شد .

بدیهی است که با توجه به حجم بالای اقلام مصرفی یک سرزمین ، یک همچین سرزمینی باید با دنیای بیرون تجارت نماید . و تجارت گسترده و راه عبور و مرور کالا باید باز باشد .

این یعنی در دیوار محاصره داعش سوراخ بزرگی وجود دارد که نمیتوان گفت دو طرف سوراخ بزرگ از وجود آن آگاه نیستند .وجود سوراخ فراتر از تجارت نفت داعش است و آنرا با بهانه های طرف ترک نمیتوان پنهان کرد . در این سوراخ بسیاری از شرکتهای سراسر دنیا با شماره سریال ثبت شده وجود دارند .

به نظر میرسد با این تفاسیر ، کسانی که داعش را شارژ کرده و میخواهند از ترکیه نیز حمایت نمایند ، باید زودتر پرونده داعش را در " عراق و سوریه " ببندند تا کشورهای حامی داعش شناخته نشوند .

تعداد محور زمان از دید مادی و معنوی

در کتابها خوانده ایم که خدا اول جهان را خلق کرد و سپس آدم را آفرید . این یعنی یک بعد زمان داریم که از جائی شروع میشود و ادامه دارد .

از طرفی در عالم بالا کل اتفاقات همه زمانها برای خداوند ( و برای کسانی که به عالم فوق مادی میرسند ) مشهود است . یعنی از اول تا آخر را میبینند .

بخصوص برای کسانی که به آن مرحله بالا میرسند . باید گفت اول اینطوری نبوده اند ، بعد از طی زمانی به آن حالت رسیده اند . طبیعتا جدای از جهان مادی این افراد رشد کرده و از آن حدود هم خواهند گذشت .

این یعنی یک محور زمان که در جریان است و از طرفی در هر نقطه آن به کل محور زمان مادی ما میشود نظر انداخت .

این یعنی حداقل دو محور زمان داریم . نظر به این که آفرینش بهینه است . پس دو بعد زمان کافی است و ابعاد دیگر زمان مورد نیاز نیست .

با این دلایل باید دو بعد زمان در جهان جاری باشد .

سیستم لوله کشی و تصفیه فاضلاب شهری و بیوگاز

حدود هفتصد سال پیش شیخ بهائی از فاضلاب شهر اصفهان برای گرم کردن آب " حمام شیخ بهائی استفاده کرده بودند . یعنی این تکنولوژی سالها است که در این سرزمین بومی شده و مورد استفاده بوده است .

در سیستم بیوگاز ، حجم مشخصی از فاضلاب را در محیطی بدون هوا نگاه میدارند . میکروارگانیزمهای غیر هوازی باعث خروج گاز متان و دی اکسید کربن از فاضلاب شده و در نهایت فاضلاب با فروپاشی شیمیایی تصفیه شده و با جدا کردن قطعات جامد از آن آب خروجی قابل کشاورزی و بدون هر گونه آلودگی خواهد بود .

اینکار از طریق هوا دادن فاضلاب نیز قابل اجرا است .

با توجه به این که برای انتقال فاضلاب نیاز است در زیر شهر لوله کشی انجام گیرد و همه این مسیرها ، همواره پر نیستند ، میتوان با تمهیداتی از شبکه لوله های زیر سطح شهر به عنوان مخزن بیوگاز فاضلاب شهری استفاده کرد . به این ترتیب ضمن تصویه فاضلاب در طی مسیر از بالای شهر به سمت پائین ، گاز متان نیز بدست می آید که میتوان از آن برای استفاده در شهر استفاده نمود .

در نظر بگیرید در یک طول مشخص از لوله ای که در مسیر عبور جریان فاضلاب است ، در ورودی و خروجی دو مخزن کوچک در نظر بگیریم به محض ورود فاضلاب در بخش ورودی ، به همان میزان از بخش خروجی فاضلاب تصفیه شده خارج میشود . در میان مسیر گاز بخش کوچکی برای جمع شدن گاز متان در نظر گرفته میشود . یک شناور میزان گاز جمع شده را کنترل میکند تا با زیاد شدن گاز ، دریچه گاز باز شده و گاز تولیدی به شبکه مصرف تخلیه گردد . اگر این شناور خراب نیز شود ، گاز متان از دریچه های ورودی یا خروجی خارج خواهد شد و مشکلی برای سیستم پیش نخواهد آمد . یعنی مکانیزم ، بدون خرابی نیز به کار خود ادامه خواهد داد . کاهش هزینه و انرژی تصویه فاضلاب یکی از مزایای این روش است .

با گاز تولیدی ، ضمن کاهش آلودگی محیط زیست تا حدود زیادی تاسیسات تصفیه فاضلاب در انتهای مسیر نیز حذف خواهد شد .

این سیستم برای همه مکانهای خشک و مرطوب کارائی دارد . اما با توجه مشکل فضا برای تصفیه خانه در شهرهای ساحلی ، این روش ، مشکل فاضلاب شهرهای ساحلی را حل میکند .

قیمت تمام شده نفت شیل آمریکا

برای شروع یک فعالیت به سرمایه گذاری نیاز است . منابع شیل آمریکا نیز برای شروع از نفت بالای 100 دلاری استفاده کردند . اما آیا با کاهش قیمت نفت ، میزان تولید نفت شیل کاهش خواهد یافت ؟ ظاهرا خیر . اما چرا ؟

دلیل واضح است و به مکانیزم تولید نفت شیل برمیگردد . در مکانیزم نفت شیل وقتی چاه به نفت رسید ، برای برداشت باید با فشار آب را به درون زمین تزریق کرد . در این کار ساختار شیل دچار شکست شده و نفت و گاز محبوث در آن خارج میشود که با آب برگشتی از چاه خارج میشود . این فرآیند میتواند میلیونها بار تکرار گردد . هر بار با شکست لایه ها مخزن گسترش خواهد یافت . و در واقع راندمان چاه بالا خواهد رفت ! این کار تا آنجا که آخرین رگه های شکست خیلی از مدخل چاه دور شوند میتواند ادامه یابد . تازه در آن صورت ، فرایند به راحتی گاز تولید خواهد کرد و فقط سفر نفت از سرشاخه ها به مادر چاه زمان بیشتری میبرد . نظر به این که هر چه جلوتر بروند ، سرشاخه ها نیز بیشتر میشوند . در واقع جبران کاهش دیر رسیدن خواهد شد .

این سطور میرساند که نباید انتظار کاهش تولید نفت شیل را داشته باشیم .

با طراحی مکانهای مظهر چاه های شیل در یک دشت ، به راحتی کل فضای دشت را میتوان پوشش داد . تازه این فرآیند نه فقط در سطح ، که در عمق نیز کار میکند . در واقع چیزی شبیه یک درخت معکوس که هر بار در زیر زمین رشد خواهد کرد .

این همه میرساند که کاهش قیمت نفت ادامه خواهد داشت و با خارج شدن چاه های گرانقیمت . این آمریکا است که در بازار باقی خواهد ماند .

بعضی چاه های آرتزین نفتی که هزینه استخراج آنها پائین باشد نیز میتوانند به حیات ادامه دهند .

این سناریو فارغ از دغدغه محیط زیستی است و باید انتظار حضور قوی آمریکا را در همه بازارهای نفتی داشته باشیم .

درس " تفسیر موضوعی قرآن " در دانشگاه ها

برای برخی از رشته های دانشگاهی درس " تفسیر موضوعی قرآن " را گذاشته اند ! در این درس آموخته میشود فلان آیه قرآن این منظور را داشته و از کل یک خروجی میگیرند .

وجود این درس برای دانشجویان به این صورت غلط است . ظاهرا نه تنها افرادی که این درس را برای دانشجویان گذاشته اند ، بلکه اساتید مدرس نیز چیزی از مقدمه تفسییر قرآن نمیدانند .

اگر مقدمه یکی از تفاسیر قرآن را درس میدادند ، اثر بخشی آن بسیار بیشتر بود و یا بخشی از تفسیر یکی از مفسران مشهور درس داده میشد برای دانشجویان خیلی مفیدتر بود .

در مقدمه همه تفاسیر مهم دیده ایم که میگویند قرآن شامل مفاهیم بسیاری است و کسی نمیتواند بگوید که یک منظور خاص که توسط کسی درک میشود ، منظور نظر خدا نبوده است . با این ویژگی اساتید چه چیزی را میخواهند امتحان بگیرند ( آن هم به صورت تستی ) که منظور از این آیه کدام یک از موارد زیر است !؟ در اکثر موارد باید گفت " همه موارد "

اگر مدرس بگوید " آنچه درس داده ام " یا " منظور من از این آیه این بود ! " .... که بدتر از بد است . تفسیر به رای مذموم در مبحث تفاسیر خواهد شد .

همچنین با یک درس این چنینی که مفسر قرآن نمیسازیم . یا با گرد آوری چند آیه در مورد خاصی که حکم آن مورد بدست نخواهد آمد . قرآن پیوسته و یکپارچه است و اغلب میبینیم که آیات به یکدیگر مرتبط ، متصل و از مجموعه آیات مفاهیم مهمی استنباط میگردد .

اگر مسئول مربوطه میخواهد دانشجو با مفاهیم تفسیر قرآن آشنا شود بهتر است که بخشی از یکی از تفاسیر مشهور مثل " تفسیر گازر " و امثال آنها را برای درس مطرح نماید و از آن امتحان بگیرد که در آن کتاب مثلا منظور از بهشت و عرش چه چیزها بوده است ؟ و امتحان باید غیر تستی باشد تا استاد و ممتحن از آنچه مفسران آنرا نحی کرده اند دور باشد . در نهایت نیز این قبیل موارد برای نمره دادن بسیار سخت است . زیرا نمیتوان آنچه دانشجو ( و هر شخصی ) از قرآن و تفسیر آن درک کرده غلط دانست . حتی اگر تا این زمان کسی به آن درک نرسیده باشد .

در بین دانشمندان ، کسی که اجازه داشته باشد قرآن را ترجمه و یا تفسیر نماید بسیار کم بوده اند . زیرا به قدری خطر در این کار وجود دارد که کمتر کسی به واسطه خطر گناه آن و گمراه کردن مردم به این کار دست میزده است .

بهتر است تا زمانی که شرح درس این کلاس دانشگاهی اصلاح نگردد ، تدریس آنرا معلق کنند . ضمنا موارد مهمتری برای دانشجویان وجود دارد که از این کلاس تفسیر مهمتر است . و آن " خواندن روزانه قرآن " است .

امروز به همه محصلین به قدر کافی عربی تدریس شده است . اگر آنها عادت به خواندن قرآن بصورت روزانه داشته باشند ، نه تنها بسیاری مفاهیم آنرا درک خواهند کرد ، بلکه خود قرآن آنها را از بسیاری از گناهانی که روزمره شاهد آنها هستیم نگاه خواهد داشت .