۱۳۹۵-۱۲-۱۷

شهرها اصولا زاینده فقر هستند !


فرض کنیم یک شهری در تعادل کامل است و هیچ فقیری ندارد . به تدریج بعضی مناطق شهری بهتر از سایر مناطق شده و ارزش ملکی بالاتری پیدا میکند . این امر باعث میشود که یک حرکتی از سایر مناطق شهری به آن نقطه گران صورت گیرد. به تدریج شهر دارای دو جبهه ارزان نشین و گران نشین میگردد.
همچنین از سایر مناطق نزدیک جمعیت برای اسکان به شهرها می آیند . شهرها برای خود حریم قائل خواهند شد و در واقع امکان ارائه خدمات شهری را به میزان نامحدود ندارند. از اینجا به بعد حاشیه نشینها شکل خواهند گرفت که از خدمات شهری محروم هستند.
شهر به عنوان یک مرکز دارنده " کار " و با قابلیت پیدا کردن " غذا " برای سایر افراد حومه نشین نگریسته میشود. این در حالی است که ماهیت شهر برای ساکنین داخل محدوده و حتی بالا نشین ها متفاوت است . آنها سعی در کسب رفاه بیشتر هستند .
اما خد افراد شهر نشین نیز به تدریج دارای فرزند میشوند و این فرزندان ازدواج کرده و خانواده تشکیل میدهند و در واقع شهر نشینها نیز نیازمند رشد شهر هستند. این امر تا حدودی با رشد عمودی شهرها امکانپذیر است ( تبدیل ساختمانهای یک طبقه حیات دار به آپارتمانهای چند طبقه و مجتمع مسکونی )
اما هر چه بیشتر زمان میگذرد گروهی از این فرزندان در مسابقه تهیه زمین ( محدود ) عقب مانده و فاقد مسکن میشوند . این عده به ناچار حاشیه نشین میشوند و یا با سایر همسانان در فضاهای فشرده زندگی خواهند کرد.
برای عده ای امکان ایجاد خانواده فراهم نخواهد بود ( به دلایل اقتصادی ) و در واقع هسته های فقر زائی شهرها ایجاد میگردد.
از دل این عقب مانده ها بخصوص بعد از چند نسل ممکن است افراد شایسته نیز بدنیا بیایند که در طبقه اجتماعی فقرا گیر کرده اند . این هسته ها بالقوه زاینده جرم و جنایت است . گر چه سفارش دهندگان جرم و جنایت میتواند از طبقات شهر نشین و بالا نشین باشند ، اما این گروه توان و انگیزه اجرای فعالیتهای غیر قانونی را دارند.

زبان شیر


با دقت در فیلم متوجه میشویم که وقتی اولین شیر ماده متوجه حامله بودن گاومیش میشود, با زبان شیرها به دیگران خبر را میرساند.
عرف و منطق فرهنگ شیرها , نکشتن مادران حامله است!
این امر کمک میکند که در آینده غذا داشته باشند.
در واقع نکته مهم زبان ارتباطی این حیوان است.
چیزی شبیه زبان رفتاری سایر گربه‌سانان  (حتی گربه خانگی )
جا دارد که زبان شناسان حیوانات در شناسایی زبان گربه‌سانان تحقیق نمایند و به انسانها آموزش دهند. تا بخصوص در زمانی که در چنگ گربه‌سانان گرفتار میشوند بتوانند با رفتار مناسب زندگی خود را نجات دهند.

ویژگیهای غذا


غذا سه ویژگی باید داشته باشد.
اول: مواد غذایی جسم و روح را تعمیین نماید
دوم: حجم کافی داشته و شکم را پر نماید. نه زیاد باشد و نه کم.
سوم: با مزاج فرد سازگار باشد. بعضی شیرینی دوست و برخی ترشی دوست هستند. سرما و گرما در غذا نیز بسته به سلیقه و مزاج فرد متغیر است.
اگر غذایی این سه ویژگی را داشته باشد مطلوب و در غیر اینصورت نامطلوب است.

مدیریت و میانگین کارکرد در ایران

اذعان میشود که میانگین کارکرد ایرانیان 20 دقیقه است !
اگر به کارکنان ایرانی نگاه کنیم ، می بینیم که آنها منتهی سعی و تلاش خود را میکنند. در واقع زمانی آنها بیکار هستند که کاری  برای انجام نباشد .
اما این مدیریت مجموعه ها است که از کارکنان خروجی و بهره وری استخراج میکنند. متاسفانه اکثر مدیران ما از مقوله مدیریت بیگانه هستند و بالا بردن راندمان کاری را در فشار به کارکنان می بینند. در حالی که برایند کاری کارکنان بسیار کم است .
نمونه سوء مدیریت جمعی را در مقوله کنکور و حجم زیاد کلاسهای کنکور و کمک درسی های کنکور و کلاسهای فوق برنامه مدارس را شاهد هستیم . آیا این حجم از سرمایه گذاری و تولید ناخالص ملی و اشتغال ، چه چیزی به کشور اضافه میکند؟
همه این تلاشها ارزشی به مجموعه کشور اضافه نمیکند . در واقع این حجم بزرگ گردش نقدینگی و تولید شغل و درگیری خانواده ها برای کنکور و آموزش آن در طی این همه سال ارزشی برابر با هیچ داشته است !
موارد زیادِ از این گونه میتوان در شبکه فعالیتهای کشور شاهد بود. اندازه های خرد و کلان کارهای بیهوده که در سطح ملی صورت میگیرد حجم بزرگی از تولید ناخالص ملی را به خود اختصاص داده است .
سر جمع همه این فعالیتها در بخش نیروی انسانی چیزی کمتر از 20 دقیقه فعالیت مولد و بهره ور در طی روز به ازای هر کارکن کشور میباشد !
جا دارد از دور خود شروع کنیم و فعالیتهای بی سود و ضرر ده را انجام ندهیم . از کنار خودمان باید شروع کنیم .

افزایش جمعیت هندوستان, سلاحی بر علیه هند است


در کوتاه مدت رشد جمعیت میتواند به عنوان ابزار رشد اقتصادی و حتی بالا رفتن اهمیت استراتژیک مطرح گردد. احتمالا این موارد در مورد هندوستان در کوتاه مدت رخ خواهد داد.
اما فاصله طبقاتی در هندوستان بسیار شدید است و حرکتی برای کاهش آن صورت نمیگیرد.
از طرف دیگر هر اقلیم توانایی گنجایش میزان معینی از جمعیت را دارد. این رشد سراسرس جمعیت باعث میشود در بعضی نقاط که توانایی گنجایش جمعیت در آنها زیادتر از ظرفیت گردد، دچار تنشهای اجتماعی گردند.
تفاوت فرهنگی جوامع بالادست و فرودست از یکطرف و تفاوت فرهنگی جوامع مختلف هندی از سوی دیگر باعث میشود امکان وجود تنشهای داخلی در هند زیاد گردد.
در این میان رشد جمعیت و پاسخگو نبودن امکانات طبیعی  میتواند مهاجرتهای داخلی را در هندوستان ایجاد نماید .
تضاد منافع گروه های جمعیتی میتواند تنشهای زیادی را در جوامع ایجاد نماید.
اگر همین الان هم اراده به توقف رشد جمعیتی صورت گیرد ، سالها طول میکشد تا فرهنگ و اثرات اقدامات کاهش جمعیتی نمایان گردد.
در نتیجه باید از هم اکنون راه کاری سنجید تا هندوستان بتواند در آینده از مشکلات جمعیتی آینده بدون خطر گذر نماید .

آموزش اخلاقیات با بازی کامپیوتری


میدانیم که امروز بچه های ما از اخلاقیات که در گذشته های نه چندان دور برای انسانیت ارزش قلمداد میشد ،فاصله گرفته اند . همچنین طبیعی است که از ابزارهای جدید برای آموزش فرزندانمان استفاده نمائیم .
یکی از این ابزار بازیهای کامپیوتری است . متاسفانه اکثر بازیهای کامپیوتری جنبه آموزشی ضد انسانی دارد . عواملی مثل قتل و خشونت از یک طرف و حتی برنده و بازنده شدن قهرمان از مواردی است که در آموزه های اخلاقی جای بحث دارد.
در دنیای واقعی نیز اگر شخصی موفق باشد ، نشان از کارکرد تیمی دارد و در واقع آن یک نفر حاصل کارکرد یک تیم را نمایش میدهد .
از این رو جا دارد که بازیهای کامپیوتری از نظر اخلاقی نیز رطبه بندی گردند .
مسلما اکثر بازیهای فعلی نمره قابل قبول نخواهند گرفت . اما وجود این جنبه امتیاز دهی باعث میشود تا بازی سازان در سرتاسر دنیا به این پارامتر توجه کنند و کم کم بازیهای اخلاقی بیشتری وارد بازار گردد.

۱۳۹۵-۱۲-۱۳

قبح مطلب


زمانی که قبح مطلبی از بین برود , مردم آن مطلب را بدون شرم و در عیان انجام میدهند.
از جمله مواردی که قبح آنها در جامعه ما از بین رفته عبارتند از
دروغ
غیبت
دشنام
قسم
رشوه
و بسیاری دیگر از رفتارهایی که شایسته انسان متمدن نیست.
این ازاله قبح از رفتارهای غلط به هر تقدیر در جامعه اتفاق افتاده است.  باید روشهای مناسب برای اصلاح آن بکار برد تا این خصائل غلط از جامعه زدوده شود.

سهم خرید از سهام شرکتها ( یک نگاه نو به مسئله )


دارنده سهام یک شرکت چه کسانی هستند ؟ طبیعتا دارندگان شرکت . کسانی که درائیهای شرکت را داشته و کنترل شرکت را به عهده دارند .
اما از سوی دیگر اگر مشتریان از این شرکت خرید نکنند ، معنای شرکت از بین خواهد رفت . در اینجا خرید مشتریان یک ارزش افزوده ای را برای شرکت ایجاد میکند . این تفاوت شرکت با و بدون مشتری است . طبیعتا این میزان از سرمایه شرکت مختص مشتریان است و باید به آنها واگذار شود ، اما چگونه ؟ ( قابل بررسی است )
از طرف دیگر فروش سهام به مشتریان آنها را به مشتری وفادار تبدیل خواهد کرد . در واقع یک فروشگاه که سهامدار آن همسایگان فروشگاه باشند ، باعث میگردد که همه سهامداران از این فروشگاه خرید کنند و حتی المقدور از جای دیگر خرید نکنند.
از سوی دیگر این روش سهامداری باعث میشود که مردم نیز از خرید خود سود کسب کنند. در واقع این گونه سرمایه گذاری یک ترکیب مناسب از اقتصادی خواهد بود که همه کس از ویژگیهای خود منتفع میگردند.
این امر را در واردات شرکتهای خارجی نگاه کنیم . شرکت اپل ایران میتواند با سهمی 40% شرکت اپل و 60% ایرانیان شکل بگیرد . این شرکت میتواند نسبت به عرضه و خدمات پس از فروش محصولات اپل اقدام کنند. در واقع عمگان از این شرکت منتفع خواهند بود.
همینطور است " استارباکس " ایران . این شرکت نیز با سهامداران ایرانی میتواند استاندارد خدمات " استارباکس " را در به مشتریان ایرانی عرضه نماید و همگان از این عامل اقتصادی منتفع گردند .
وجود این شرکتها و این روش سرمایه گذاری باعث میشود تا افراد در طی عمر خود سرمایه گذاری کرده و وابسته به صندوقهای بازنشستگی نباشند . از طرفی این سهامها سود عرضه مینماید که برای افراد بازنشسته لازم و مفید است .
یک عمر مصرف باعث آسایش زندگی در سالهای آینده شده و پس از هر شخص بصورت ارث به بازماندگان افراد نیز خواهد رسید .
این نگاه به صندوق بازنشستگی میتواند افراد را از روشهای معمول صندوقهای بازنشستگی نجات دهد و درمدها با تورم رشد کرده و مسئله کمبود موجودی صندوقها پیش نخواهد آمد .
سایر روشهای حمایتی میتواند افرادی که در این چرخه سرمایه گذاری و بهره بردن از آن عقب میمانند را از خطر سقوط نجات دهد .

۱۳۹۵-۱۲-۱۲

اندر احوالات مدیریت به زبان ساده

یک مدیر باید بر شخص یا گروهی مدیریت کند. از این جهت مدیر و گروه ( یا شخص ) را یک تیم در نظر میگیریم . در مقام مقایسه با بدن انسان ، رابطه مدیر و تیم مانند مغز است برای کل بدن . ( بخشی از بدن )
هیچوقت مغز از دست یا پا گله نمیکند که چرا توان کمی دارند. همچنین اگر ظرفی از دست شخصی افتاد، فرد به دست خود ایراد نمیگیرد که چرا ظرف را انداختی ؟
در افتادن ظرف تعدادی عوامل دخیل بودند که از جمله توان کم دست است . اما مغز مسئولیت هر پیروزی و شکستی را در بدن قبول میکند . انتظار از مدیر نیز اینچنین است .
اگر بنا به دلیلی مدیری نیاز به تغییر اعضای تیم داشت ، یعنی از مدیریت این بدن استعفا داده و نیاز به یک بدن دیگر دارد . این یعنی جای خود را از مدیر بدن به طراح بدن تعویض میکند.
گر چه توان هر بدن برای انجام امور در حدی است و برای کار بیشتر باید بدن ورزیده تری داشت . اما غالبا تعویض پرسنل به معنای تعویض دست و پا است . در واقع مشکل در ارتباط بین مغز با اعضا است .
چون اگر دست بار کمتری را حمل کند ، با اضافه شدن ساعت کارکرد آن یا با کمک دست دیگر میتوان ضعف یک دست را جبران کرد . اما ضعف مغز جبران کردنی نیست.
بسیار اتفاق می افتد که مغز برای بی کار نماندن دست ، کارهای عبث تعریف میکند یا آنقدر در حرکت دست و بیکار نماندن یا صحت کارکرد آن غرق میشود که بدن زمین میخورد ( عدم توجه به حرکت پا )
اما مدیریت انسانها با مدیریت اعضا بدن کمی متفاوت است . مدیریت از دید کارکردی شامل وظایفی همچون برنامه ریزی، تصمیم گیری، سازماندهی، نوآوری، هماهنگی، ارتباطات، رهبری، انگیزش و کنترل می‌گردد.
این عمل در بدن بصورت اتوماتیک انجام میشود. در طول میلیاردها سال تکامل موجودات زنده در زمین ، ارتباطات برقرار شده و ساختار بدن شکل گرفته است . مغز نیز با تمرین از کودکی ، توان برنامه ریزی برای انجام کارها ( تکراری و یا جدید ) را پیدا کرده . مغز میتواند امکانات خود را سازماندهی کرده ، با روشهای جدید ( نو آوری ) کارها را انجام دهد و در هر حال هماهنگی بین اعضا را برقرار میکند ( حتی با کند کردن بعضی از اعضا ) تا در نهایت به هدف اجرای کارها برسد .
مغز الگوی خوبی برای تمرین بسیاری از نکات مدیریتی است .

سخنی در باب اشتغال زنان


اشتغال زنان چقدر در تساوی حقوق زن و مرد موثر است؟ آیا اگر زنان شغل هایی مشابه مردان داشته باشند, با آنها مساوی خواهند بود؟
زن فیلسوفی در سخنرانی موضوع دیگری - مثال خوبی زد " چقدر عشق میتوانید به خانواده بدین ؟"
نقش زنها در جامعه فراتر از نقش کار کردن است.
آنها در خانواده عشق میدهند , به همسر و فرزندان.
آنها پایه و مرکز خانواده هستند. در جوامعی که زنها را از خانواده جدا کرده و به بهانه تساوی و درآمد آنها را سر کار فرستادند , خانواده ها با بحران های تربیتی و وجودی مواجه شدند.
حداقل اتفاق رخ داده کوتاه بودن اجتماع خانواده و عواقب تربیتی آن است. بدلیل عدم اطمینان از دوام خانواده , طبیعتا زادآوری کاهش یافته و این جوامع در حال نابودی هستند.
آیا این آن افق مطلوب است که به مردم جهان ارائه میدهیم ؟
این گفتار با حضور زنان در بازار کار و یا اجتماع منافات ندارد. زنها نیز انسان و جزو اجتماع هستند و باید نقش خود را آزاد در اجتماع ایفا نمایند.
اما تصور از یکسان بودن زن و مرد به نظر عاقلانه نیست.  ( حتی مردها هم با هم مساوی نیستند, تفاوت خواستها , مشخصات فیزیکی,  هورمونی , تفکری و غیره از جمله تفاوت افراد است که در دو جنس تفاوت بیشتر است )
ضمن فراهم کردن فعالیت شغلی و اجتماعی برای انسان‌ها  (چه مرد یا زن ) باید به ایشان در نقشی که بیشتر علاقه دارند فعال باشند احترام گذاشت و ایشان را بصورت مصنوعی تشویق به فعالیت در کارهای غیر فطری نمود ( مثلا در ورزشها , زنها نسبت به ورزشهایی که خشونت دارد علاقه کمتری دارند , مثل بوکس و موارد مشابه )