فرض کنیم یک شهری در تعادل کامل است و هیچ فقیری ندارد . به تدریج بعضی مناطق شهری بهتر از سایر مناطق شده و ارزش ملکی بالاتری پیدا میکند . این امر باعث میشود که یک حرکتی از سایر مناطق شهری به آن نقطه گران صورت گیرد. به تدریج شهر دارای دو جبهه ارزان نشین و گران نشین میگردد.
همچنین از سایر مناطق نزدیک جمعیت برای اسکان به شهرها می آیند . شهرها برای خود حریم قائل خواهند شد و در واقع امکان ارائه خدمات شهری را به میزان نامحدود ندارند. از اینجا به بعد حاشیه نشینها شکل خواهند گرفت که از خدمات شهری محروم هستند.
شهر به عنوان یک مرکز دارنده " کار " و با قابلیت پیدا کردن " غذا " برای سایر افراد حومه نشین نگریسته میشود. این در حالی است که ماهیت شهر برای ساکنین داخل محدوده و حتی بالا نشین ها متفاوت است . آنها سعی در کسب رفاه بیشتر هستند .
اما خد افراد شهر نشین نیز به تدریج دارای فرزند میشوند و این فرزندان ازدواج کرده و خانواده تشکیل میدهند و در واقع شهر نشینها نیز نیازمند رشد شهر هستند. این امر تا حدودی با رشد عمودی شهرها امکانپذیر است ( تبدیل ساختمانهای یک طبقه حیات دار به آپارتمانهای چند طبقه و مجتمع مسکونی )
اما هر چه بیشتر زمان میگذرد گروهی از این فرزندان در مسابقه تهیه زمین ( محدود ) عقب مانده و فاقد مسکن میشوند . این عده به ناچار حاشیه نشین میشوند و یا با سایر همسانان در فضاهای فشرده زندگی خواهند کرد.
برای عده ای امکان ایجاد خانواده فراهم نخواهد بود ( به دلایل اقتصادی ) و در واقع هسته های فقر زائی شهرها ایجاد میگردد.
از دل این عقب مانده ها بخصوص بعد از چند نسل ممکن است افراد شایسته نیز بدنیا بیایند که در طبقه اجتماعی فقرا گیر کرده اند . این هسته ها بالقوه زاینده جرم و جنایت است . گر چه سفارش دهندگان جرم و جنایت میتواند از طبقات شهر نشین و بالا نشین باشند ، اما این گروه توان و انگیزه اجرای فعالیتهای غیر قانونی را دارند.
پاره ای از نکات جالب و یا تحقیقات شخصی من در عالم مجازی Some interesting research on my own or in a virtual world
۱۳۹۵-۱۲-۱۷
شهرها اصولا زاینده فقر هستند !
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر