در گذشته های دور کشورها باید با همسایگان خود در تعادل بسر میبردند . اگر بین دو همسایه یکی کمی قدرت پیدا میکرد و دیگری را ضعف حاصل میشد طرف قوی یا از طریق جنگ و یا با دیپلماسی منافع خود را به دیگری تحمیل میکرد .
با توسعه قلمرو کشورهای استعماری وضعیت تغییر کرد و هر کشوری طرفدار استعمارگران میشد از امنیت نسبی برخوردار میشد . سایر همسایگان این کشورها با توجه به قدرت کشورهای استعماری به ناگاه همسایه این کشورهای استعماری شده و تعادل منطقه ای و کشورشان بهم میخورد .
در بلند مدت نیز به دلیل تفاوت قدرت اقتصادی , منابع انسانی , علمی و البته نظامی این کشورها یا متصرف میشدند و یا بسیار ضعیف نگاه داشته میشدند . ( از طریق جنگ داخلی و غیره )
امروزه همه کشورها با یکدیگر همسایه هستند . آنچه باعث آرامش در جایی است به آن دلیل است که منافع قدرتمندان چنین ایجاب میکند یا فاقد اهمیت هستند . امروز نیز کشورهای بزرگ با هم تعارض دارند . همسایگان این کشورها نیز نقش هم پیمان را ایفا میکنند .
نمونه تعارض قدرت چین و آمریکا و حمایت آمریکا از همسایگان چین نشان از این سلب آرامش دارد .
در این دنیای پر آشوب کشورها باید تعادل منافع با دیگران ایجاد نمایند . در حالت داشتن منافع مشترک است که کشورها اقدامات مناسب و هماهنگ خواهند داشت و آرامش برای سرزمینشان حاصل خواهد شد .
باید توجه داشت این آرامشها موقتی است و استمرار آن از طریق تکرار و هماهنگی های بزرگ با تغییرات جهانی حاصل خواهد گشت . در این دنیای دائما در حال تغییر هوشمندی و انعطاف میتواند تا حدود زیادی آرامش بلند مدت را ایجاد نماید .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر