۱۳۹۲-۰۷-۲۰

جلوگیری از مرگ مهاجرین افریقایی

جلوگیری از مرگ مهاجرین افریقایی ها به اروپا
آفریقاییها پول زیادی میپردازند تا به اروپا مهاجرت کنند.
دولت اروپا باید جلوی شبکه قایق های مهاجرین رااز طریق اقتصادی بگیرد.
خود اروپا با ثبت نام مهاجرین در افریقا باید تز آنها پول گرفته و آنها را به اردوگاههایی در اروپا برای بررسی انتقال دهد.
از بهره ابن پولها هزینه جاری ایشان پرداخت گردد.و فقط از نیان این مهاجرین کشورهای اروپایی مهاجر بپذیرند.سایر مهاجرین به این اردوگاهها انتقال داده شوند و پس از یک زمان محدود یک ساله به کشور های مبدا با سایر کشورهای افریقا انتقال دهند.
این کار را میتوان تا چند سال ادامه داد تا مانند ترکیه، مهاجرین دیگر به اروپا نروند.

۱۳۹۲-۰۷-۱۴

دانشمند و تحصيل

دانشمندان در پي تحصيل هستند تا بتوانند در تلاشي که براي روشن نمودن تاريکي ( جهل ) دارند با ابزار دانش قبلي  در زماني کمتر به پيش بروند و راه رفته ديگران را  دوباره نروند ، گام در حد علم گذاشته و بخش تاريکي از اندیشه های بشری را  روشن نمايند.
اين است که در بر اصحاب ظاهر، دانشمند شدن با تحصيل علم ممکن شود و لذا لشگري از همه فرزندان را به تحصيل علم (مکتوب) ميگمارند ولي نتيجه مطلوب از اين لشگر متعلم حاصل نمي شود.
جالب آن که اين تحصيل بر ايشان  مشتبه گردد که عالم و دانشمندند و از جامعه طلب مزد عالم نمايند. که قابل پاسخ گوئي نباشد ، زيرا آنها گندم نماي جو فروش هستند.
در اقتصاد نيز هر کارشناس دانشگاهي پنج ديپلمه را ميطلبد که هر ديپلمه بر پنج زير ديپلم توان کنترل دارد!!!
و در جامعه اي که همه کارشناسند با کمبود زير مجموعه مواجه گرديم و کارشناسان را به کارهاي پائين تر ميگمارند تا آنجا که اکثر اين کارشناسان تن به کارهاي پست ( به ذعم آنها ) نميدهند و بيکاري نهادينه شود.
در بهترين حالات استفاده بهينه از نيروي تحصيل کرده مقدور نميباشد.و جامعه هزينه غير بهينه نموده و بهره لازم نبرده است.
پس اولا شناسائی دانشمندان بالقوه و تربیت آنها مهم است.
و در ثانی رعایت نسبت تحصیل کرده و کم تحصیل کرده بر اساس توان بالقوه ایشان در هم افزائی اجتماعی مهم میباشد.
رعایت این دو برجامعه بهینه لازم است

انواع دیدن

صحبت ديدن خدا بود و صحبتهاي مرتبط؛خواستم ببينم چند نوع ديدن داريم.
ابتدا رسيدن نور است به چشم ؛ بدون ديدن ؛ اين شد که از جماد شروع کردم.( جماد=غير جاندار) نور که به جماد برسد باعث گرم شدن آن ميشود. در اثر نور واکنشي فيزيکي و يا شيميائي انجام ميشود و اين نهايت اثر نور است بر جماد.
در گياه ؛ حرکت است و غير از ساخت غذا از نور ، رشد است به سمت نور. پس تشخيص و ميل به نور پديد مي آيد.
در حيوان ترکيب نورها ، اشکال را ميسازد و تشخيص اشکال و جذب و دفع و استفاده از ابزار( پرندگان- ميمونها و...) بنابراين مرحله ديدن و فکر کردن و استنباط نور براي حيوانها ديگر است.
در انسان ، علاوه بر مراتب قبل ، انواع ديدن ديگر نيز داريم.
ديدن مادر بر فرزند ، بس متفاوت است.
همچنين است ديدن پير نسبت به جوان ( که آنچه جوان در آئينه بيند پير در خشت خام بيند ) و همچنين استنباط پير از وقايع و...
ديدن معلم نيز متفاوت است. چه او در متعلم چيزي ميبيند که ديگران نه. استعداد  متعلم براي او قابل ديدن است ودر نهايت مرتبه استادي ، حد نهائي رشد متعلم بر استاد معلوم است.
اين نوع ديدن ادامه دارد تا در نهايت ميرسيم به
ديدن مشيت الهي توسط افراد بينا
و باز هم بيشتر تا نهايت ديدن  ، ديدن  است با عين الله
پس زماني که ديدني در لفظ درآيد ، مرتبه نوع ديدن و چشم ديدن متفاوت است با ساير انواع ديدن و چشم ديدن....
اين سخن پايان ندارد اي پسر***اين دو خط کافيست بر اهل بصر
.
سهيل

آینده ناتو

استراتژی آینده ناتو در جهان چه خواهد بود؟
تامین امنیت کشورهای عضو در دنیای پیش رو، چگونه تامین خواهد شد؟
مسلما با اعظام نیروی نظامی( سرباز) این کار را انجام نخواهند داد. طبیعی است که از کشورهای گروه بیست انتظار داشته باشند امنیت منطقه ای را نیز تامین نمایند.(مثل اعزام سربازان روسی به سوریه برای از بین بردن تندروهای مذهبی در سوریه)
پشتیبانی تجهیزات و اطلاعات و خدمات آموزشی و غیره ، احتمالا راهکار ناتو در این زمینه ها خواهد بود( به جای اعزام سربازان فرانسوس به آفریقا از سربازان آفریقای جنوبی و نیجریه با پشتیبانی مناسب میتوان استفاده نمود. در کشورهای کنگو-مالی-سودان و حتی کشورهای شمال آفریقا)
ضمن این که با حفظ ارتش مشترک  ازهزینه های اضافی جلوگیری خواهند نمود. این لشگر مشترک آخرین مرحله دفاعی ایشان خواهد بود.
طبیعی است که در آینده لایه های حفاظتی متعددی را در اطراف خودبرنامه ریزی نمایند.
این استراتژی نه تنها به نفع اعظای ناتو ، بلکه به نفع همسایگان دور و نزدیک و سایر کشورهای جهان هم خواهد بود.
از کشورهای پیشرفته انتظار میرود که با بهینه کردن هزینه های خود، باعث رونق اقتصادی در همه کشورهای جهان گردند و این امر از یک جا باید شروع شود.

۱۳۹۲-۰۶-۲۷

اتحاد سه کشور جمهوری اسلامی

در این مکان ، سه کشور جمهوری اسلامی داریم.
پاکستان
ایران
افغانستان
بدیهی است که این کشورهای جمهوری اسلامی بنا بر دستورات اسلام باید متحد گردند. بنا بر این این کشورها میتوانند یک جمهوری اسلامی را پدید بیاورند  و با قدرت بیشتر در صحنه های داخلی و خارجی نقش آفرینی کنند.
هر یک از این کشورها در صحنه های بین الملل نقش هایی دارند. بدیهی است که اتحاد این کشورها باعث خواهد شد نقش های انفرادی آنها ، با قدرت بیشتر در صحنه های بین المللی تحقق پیدا کند.
این اتحاد نه تنها نقش های فعلی آنها را قوی تر و زیباتر و با صلابت بهتری اجرا خواهد نمود، بلکه توان انجام اقدامات کاملا متفاوت جهانی ، فراتر از آن چیزی که هم اکنون میتوان تصور نمود را فراهم خواهد آورد.
این اتحاد علاوه بر نقش آفرینی های خارجی ، در داخل این کشورها نیز بسیار مفید خواهد بود. گردش مالی و جنسی بین مردم یک کشور، رفع تبعیض های قومیتی ، مشکلات حاصل از ایجاد مرزهای سیاسی در بین اقوام مختلف و ایجاد یک بازار بزرگتر از جمله مزایای این اتحاد خواهد بود که هر یک به تنهائی ایجاد اتحاد را توجیه میکند.
از دید استراتژی نظامی و سیاسی
گر چه این منطقه اروپا نیست . یاد آوری این نکته مفید خواهد بود که در زمان حمله آلمان به فرانسه ، آلمان از کشوهای هلند و لوکزامبورگ برای تصرف فرانسه استفاده نمود، در حالی که خط اصلی مرزی فرانسه و آلمان ، که در آنجا فرانسه آمادگی دفاع در مقابل آلمان را داشت ، اصلا صحنه کارزار نشد.
در اینجا نیز نباید اجازه داد فضاهای خالی در اختیار دشمنان بالقوه داخلی و خارجی قرار گیرد. طبیعی است که همه جبهه های محتمل درگیری باید تقویت گردند. آسایش مردم منطقه و جهان در اتحاد و یکپارچگی ملل اسلامی خواهد بود.
انشاءالله

۱۳۹۲-۰۶-۲۶

یک گام از انسان شناسی-آئینه وجود

شما به هر چه نگاه کنید ، رنگ آنرا میگیرید ، به آن علاقه مند میشوید و کم کم این علاقه تان بیشتر میشود.
انسان حکم آئینه را دارد. هر چه را ببیند- در معرض آن قرار داشته باشد ، در آینه وجودش نقش میبندد .
این نقش میماند و در طی زمان به سختی زدوده میشود.
از همین رو شاعر میفرماید :
بسازم خنجری نیشش ز فولاد ***زنم بر دیده ، تا دل گردد آزاد
و هر چه بیندیشیم نیز چنین است، حضرت فیض کاشانی میفرماید:
ز بس بستم خیال تو تو گشتم پای تا سر من***تو آمد خرده خرده رفت من آهسته آهسته
 
در زمانی که به این داستان آشنا شدیم ، مطلوبمان آن است که به جائی برسیم ، میبینیم که این آئینه وجودمان بسیار پر نقش شده است. حال زدودن این نقوش ساده نیست.
اول گام آن جدا کردن سطح آئینه است از نقوش قبلی و بعد از آن سایر نقوش
مدت زمان اثر و دقت نظر بر عمق نقوش موثر است.
همچنین کندن از روش جاری زندگی ناممکن
بدین ترتیب ، برای زنگار زدائی باید گام به گام و مرحله به مرحله از نقش های کم اثر شروع نمود. تا با تربیت وجود ، قدرت اراده بر نقوش عمیق فائق آید.
هر نقش  که پاک شود ، نور از آئینه بیرون زند .
آخرین مرحله نقوش ، نقشی است که از اول زندگی بر این آئینه زده شده است. وجود خودمان . چون آن نیز زدوده شود ، نور خالص و بی نهایت از آئینه مشاهده میشود.
نقش کردم رخ زیبای تو در خانه دل***
خانه ویران شد و آن نقش به دیوار بماند
این نور از کجاست ؟
از خود آئینه است یا از آنچه بیرون باقی است؟
و یبقی ذوالجلال و الاکرام
( سهیل)
 

۱۳۹۲-۰۶-۲۱

در ارتباط با بوجود آمدن و فرو پاشی قدرت های بزرگ جهان

یکی از مواردی که میتوان به آن پرداخت ، درآمدها و ثروتهای باد آورده است. ثروت آمریکای جنوبی برای اسپانیا  باعث شد که امپراتوری اسپانیا شکل بگیرد و با حجوم مقدار زیادی طلا به بازار اسپانیا باعث افزایش تورم در آن کشور شد. تا در نهایت باعث از بین رفتن اقتصاد مولد و سالم بومی و افزایش فساد در کشور گردید. این موارد با توجه به رقابت برای کسب قدرت در سطح جهان باعث گردید تا قدرت اسپانیا افول نماید.
این داستان را برای بسیاری از قدرتهای قدیم و جدید میتوان تعمیم داد .
یک نکته که در این داستانها نهفته است ، این است که قدرت اقتصادی و جهانی ، هم سنگ هستند. شما نمیتوانید قدرت بزرگ و تاثیر گذار جهانی باشید در حالی که اقتصاد ضعیفی دارید ، و بر عکس.
کشور ایران با جمعیت یک دهم درصد  جمعیت جهان ، متاسفانه دارای بازرگانی خارجی کمتر از یک دهم درصد تجارت خارجی جهانی  است.
مطلوب همه انسانها است که نیروهای بالقوه را تبدیل به فعل کنند و نهایت حدودی که قابل دستیابی است طی نمایند. این حرکت نه تنها برای یک کشور( در اینجا کشور خودمان ) مطلوب است ، اما این نهایت با افزایش توان کشورهای دیگر افزایش خواهد یافت . یعنی در یک جمع قوی ، توان قویتر شدن هر یک از اعضاء تیم اضافه خواهد شد تا این که به تنهائی در پی توانمند شدن باشد.
باید در این میان ضمن تلاش برای رشد بیشتر ، به دیگر کشورها نیز کمک کنیم تا قوی تر شوند ، به این ترتیب امکان توانمند تر شدن خودمان را فراهم نموده ایم.

۱۳۹۲-۰۶-۱۹

یک استراتژی ممکن برای بعد از سال 2050

در دنیای سالهای بعد تغییرات استراتژیک زیادی در جهان اتفاق خواهد افتاد. از جمله
از جمله در دنیای آن روزها ، از دو ابر قدرت شرق و غرب خبری نخواهد بود . در مبارزات جنگ سرد جدید ، این دو کشور ضعیف شده و با فروپاشی و یا بدون آن ، دیگر در صحنه های این روزها اثر زیادی نخواهند گذاشت.
در این روزها دو کشور چین و هندوستان هریک با بیش از یک و نیم ملیارد نفر جمعیت ، هر یک ابرقدرت های بزرگی خواهند بود.در کنار ایشان منطقه ای شامل ایران فعلی و سایر کشورهای همسایه آن ( و اغلب مسلمان ) خواهد بود 
سایر کشورهای مسلمان جنوبی  و از جمله کشورهای شمال آفریقا در گروه دیگری خواهند بود. کشور اسرائیل نقش زیادی نخواهد داشت ولی کشور ترکیه به عنوان حائل و حمایت اروپا نقش آفرینی خواهد کرد.
مانند سایر جنگ های جهانی جنگ بین این سه منطقه اقتصادی ( هندوستان – چین – فلات ایران ) نیز بدلیل مسئله منافع احتمالا اقتصادی شروع خواهد شد.
اروپا در این میان به عنوان یک منطقه دفاعی به ایران نگاه خواهد نمود و ایران نیز به عنوان یک عقبه و تکیه گاه به اروپا نگاه میکند. ترکیه بعنوان  پل ارتباطی ایران با اروپا ، در حمایت ایران خواهد بود. سایر کشورهای مسلمان و شمال آفریقا نیز بدلیل پارامترهای استراتژیک و نزدیکی فرهنگی و اهداف مشترک با ایران خواهند بود.
این سه کشور بزرگ ( چین – هندوستان – ایران ) با یکدیگر در تعامل خواهند بود. طبیعی است که دو تا از این سه کشور با یکدیگر متحد شده وبر کشور سوم پیروز خواهند شد.
اگر چین و هند با یکدیگر متحد شوند ، جلوی سه ملیارد نفر را گرفتن بسیار مشکل خواهد بود. و نباید اجازه داد این اتفاق بیفتد.
به دلیل مناسبات قدیمی، احتمال این که ایران با هند یک ارتباط استراتژیک داشته باشند زیاد خواهد بود.اما تا آن روزها ، ممکن است شرایط تغییر نماید، بنا براین روی این اتحاد نمیتوان حساب کرد.
از طرفی لازم است در هر دو کشوری که جمعیت بالای یک ملیارد نفر دارند بررسی های لازم و استراتژیهای لازم طراحی و در طی زمان به کار گمارده گردد.

قرمه سبزی

مثال  :
فکر کردم که یک روز جمعه با خانواده رفته بودم منزل مادرم و برای صرف شام در آنجا ماندیم . مادرم سئوال گرد که :پسرم ، چه غذائی برای شام دوست دارید برایتان تهیه کنم ؟ 
عرض کردم قرمه سبزی ( من ایده پرداز شدم )، مادرم گفت ، همه مواد غذائی را در یخچال داریم ( او استراتژیست شد) و همچنین ظروف در کابینت های آشپز خانه موجود است . اگر چیزی کم داشتیم  میتوانیم به برادرم که در بیرون خانه بود و به خانه بر میگشت تلفنی بگوئیم تا بیاورد.
از همسرم خواستم که کارهای اجرائی را انجام دهد .( او مدیر پروژه شد) زمان لازم برای پختن  و میزان برنج و گوشت و سبزی را همسرم تعیین نمود.در اینجا از دخترم که تازه پختن قرمه سبزی را یاد گرفته بود استفاده نمود تا تجربه اش زیاد شود. ( دخترم کارشناس قرمه سبزی شد)همسرم به او گفته بود که چه کند و او که قبلا این کارها را انجام داده بود شروع کرد . گر چه قرمه سبزی خوبی درست شد و خوردیم اما چند نکته برایم جالب بود. . برنج را آورد داد به من تا تمیز کنم .( در اینجا من کارگر شدم ) همچنین قدش به قفسه بالای آشپز خانه نمی رسید. لذا از برادرش استفاده کرد ( او نیز کارگر بود) کمی دوغ برای صرف غذاخواسته بودکه به برادرم تماس گرفت و او نیز آن را تهیه کرد و برای صرف غذا به موقع رساند. ( در اینجا برادرم و  پسرم نیز کارگر شدند) گر چه غذا خوب بود، اما طعم خاصی در غذا بود که برایم تازگی داشت، لذا ازهمه سئوال کردم که این طعم چیست؟
دخترم گفت که برای ترشی ، علاوه برلیمو ی امانی برای ترشی قرمه سبزی ، کمی از لواشک الوچه محلی که مادرم داشت استفاده نموده است.
پرسیدم چرا این کار را کردی ؟ گفت به دنبال یک مزه جدید بوده است - آیا او نیز در اینجا ایده پردازی کرده بود؟
از همسرم پرسیدم که آیا شما متوجه شدید و چرا اجازه این کار را دادید؟
او گفت ، متوجه شدم ولی این اجازه را به او دادم تا زندگی را تجربه کرده و راه خاص خودش را پیدا نماید.ضمنا میدانستم که کیفیت غذا خیلی تغییر نخواهد یافت و با توجه به ذائقه همگی، فکر میکردم تغییر حاصله در جهت رضایت جمع باشد.
اما مادرم اصلا در جریان نبود. من هم از غذای حاصله خوشم آمده بود.
گر چه با ذکر این مثال میخواستم بگویم ، هر کسی در هر کاری میتواند تمام مراحل - ایده پردازی - استراتژیستی- مدیریت پروژه و کارشناسی و کارگری را طی میکند. اما میزان و درصد آن متفاوت است و بستگی به توانمندیهای آن شخص دارد.ماهیت وجودی افراد مهم است ، هر کسی بر اساس جوهره وجودی خود زندگی میکند. مهم نیست که چه کاری میکند ، اما بر اساس جوهره وجودی ، دارای اولویت در یکی از این تقسیم بندی ها در زندگی میباشد.یک ایده پرداز در گذشتن از خیابان نیز با دید حل مسئله ، پیدا کردن راه های ممکن و بهترین راه های ممکن که اهداف دیگر را نیز تامین کند ، می پردازد. یک کارشناس نیز دارای هر موقعیتی باشد ، دید کارشناسانه در مسائل و موارد پیش رو در پیش خواهد گرفت.
واقعا نمیدانم که این روش زندگی اکتسابی است و یا انتخابی ، چه میزان آن به آموزش و چه میزان آن به جوهره وجودی شخص مرتبط است.اما نظر به این که برای استفاده از کارکنان در سازمانها وقت برای ساختن انسانها نداریم ، باید روش مناسب برای شناسائی این افراد را به کار گیریم و در پست های مناسب از آنها استفاده کنیم.
ایجاد یک سیستم هوشمندانه برای شناسائی این افراد بسیار مهم است .