طبیعت رشد بدنی و مغزی انسان در طول صده ها تغییر نکرده است . اما همچنان حجم مطالبی که نیاز است انسان بیاموزد تا بتواند در جامعه موقعیت مناسب پیدا کند بصورت تصاعدی افزایش یافته اند . نتیجه آن شده است که دوره های آموزشی بخش بیشتری از عمر جوانان را به خود اختصاص داده و انسان را از مسیر طبیعی خود خارج کرده اند .
سن طبیعی ازدواج حدود 18 سال است . مردم در این سن باید بتوانند ازدواج کرده و نیازهای طبیعی خود را در زندگی مشترک برآورده نمایند . اما تحصیل باعث میشود که سن ازدواج به تاخیر افتد . همچنین جامعه باید از کار افراد جوان خود برخوردار باشد که تحصیل طولانی مانع آن خواهد شد .
در واقع هزینه عمر – زندگی – سن معاشرت با فرزندان و غیره را از دست میدهیم تا مقداری تحصیل برای آینده ذخیره کنیم .
مواردی دیده شده که افرادی با چهل سال سن و البته تحصیلات عالیه از این که در زندگی عقب هستند . خانواده و خانه ندارند مایوس هستند . اگر به ایشان گفته شود که تحصیلات یکی از عوامل داشتن زندگی خوب است تا عمر پر ثمری داشته باشیم . اما شما عمرتان را برای داشتن یک امتیاز در جامعه (کاری و غیر کاری) مصرف کرده اید ، آنها بیش از پیش مایوس خواهند گردید .
اگر این افراد از راه غیر ازدواج نیاز طبیعی را برآورده کرده باشند ، شاهد معظلات اجتماعی خاصی خواهیم بود . اگر با عزت نفس هیچ کاری نکرده باشند نیز جامعه به نحوی متضرر شده است .
در هر حال مدرک هدف نیست و وسیله زندگی بهتر است . و درست نیست که هدف را برای وسیله هزینه نمودن .
در کنار زندگی طبیعی ، ازدواج – کار ( مفید بودن برای اجتماع ) کسب دانش نیز باید باشد . بر عکس آن غلط است .