اما کل بشر بخصوص بعد از طوفان نوح در یک کشتی و دارای یک زبان بوده است .
امروزه مشاهده میکنیم دو روستا کنار هم , به دلیل اتفاقات خاص هر محل , اصطلاحات خاص خود را می‌سازند . در طول زمان این اصطلاحات از یک روستا به دیگری میرود . اما معنا و لهجه خاص هر روستا تفاوت جزیی با هم پیدا خواهد نمود .
در مسافات دورتر , بخصوص جاهایی که موانع طبیعی مثل بیابان , کوهستان , دریا و غیره مانع رفت و آمد کافی میشد , این اختلاف بیشتر میشده است .
در طول زمان این شکاف معنایی لغات مشترک و تولد و تبدیل معانی کلمات قدیمی بیشتر میشده و کم کم تفاوت زبان بوجود می آمده است .
این تفاوتها دسته بندی شده‌اند . تفاوتهای فاحش مثل آنچه در شرق آسیا است با زبانهای خاور میانه نشان از شکل گیری و تغییر زبان در مهاجرت های اولیه بشر به سرزمینهای جدید مینماید .
در این میان شاهد هستیم بعضی از سلاطین برای این که بتوانند ملت ایجاد کنند , نسبت به تغییر زبان ( مثل دولت عثمانی ) و یا حتی تغییر لغات نوشتاری اقدام نموده‌اند .
ساخت خط کره ای و خط روسی از مواردی است که در تاریخ ثبت شده است .
پس ابتدا تغییر طبیعی زبان و سپس اقدامات سلاطین در تفاوت زبان نقش داشته است .
سومین عامل خود مردم هستند . ذوق و سلیقه مردم زبانهای محاوره‌ای را میسازد . به تدریج این زبان با گویش مردم ادغام شده و یک تغییر زبانی رخ میدهد .
نمونه این تغییر اخیرا در زبان انگلیسی در بریتانیا و همچنین در زبان فارسی را شاهد بوده‌ایم .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر