۱۳۹۳-۰۹-۱۶

واکنش فطرت انسانی با بکارت

امروزه واکنش مردم با پدیده بکارت و صف آرایی صاحب نظران با عقاید مختلف
در جوامع اسلامی مطرح گردیده است . آنچه امروز در هر جامعه اتفاق می افتد
، شامل تجارب نسلهای هر جامعه است که روی فطرت انسانی تاثیر گذاشته و
آنرا از فطرت حقیقی انسان جدا کرده است .
رویداد جنگها و کاهش یکنواخت یا کاهش جنسیتی جمعیت که برای همه ملل جهان
اتفاق افتاده یکی از مهمترین این اتفاقات است .
از جمله تغییرات ناشی از جنگها ، کاهش تعداد نر در جامعه و افزایش نسبی
تعداد ماده ها پس از جنگ است . چون لشگر متخاصم اغلب شامل نرها است ، اگر
سرزمین توسط نیروی خارجی اشغال گردد ، به همراه کشته شدن نرها ، نرهای
دشمن با ماده های موجود ، مانند متاع رفع نیاز برخورد میکنند و حرمت
انسانی را که با قتل قبلا شکسته اند ، با جفت گیری با ماده ها ادامه
میدهند .
بعد از جنگ نیز تفاوت تعداد نر و ماده ، بر روابط سرزمینهای غالب و مغلوب
تاثیر میگذارد ، مواردی مثل نیاز به غذا و سایر نیازمندیهای زندگی – شدت
اعتقادات دینی و غیره نیز روی روابط بعد از جنگها تاثیر میگذارد .
از ناهنجاریهای ممکن و اتفاق افتاده سرفنظر میکنیم ، اما هر انحرافی در
یک اصل طبیعی ، میل به اصلاح به سمت وضعیت نرمال طبیعی خود را خواهد داشت
.
در اینجا این سوال مهم را مطرح میکنیم که فطرت انسانی در این مورد چیست ؟
انسان نیز مانند سایر حیوانات نیازمند رفع نیاز طبیعی جفت گیری است . این
رویداد در سن خاصی برای نوع بشر اتفاق می افتد .
به طور طبیعی انسان نیز مانند سایر حیوانات تن به هر جفت گیری نمیدهد .
عملیات جفت یابی بین انسانها رایج است و حق انتخاب جفت و عملیات جذب جنس
مخالف در روابط انسانها معمول است .
وقتی دو نفر یکدیگر را به عنوان جفت انتخاب کردند ، به یکدیگر وفادار
هستند . گر چه انسان نیز مانند انواع میمونهای بزرگ در صورت وجود ماده
های بی سرپرست ( بدون جفت ) نسبت به جذب ماده های بیشتر به صورت طبیعی
اقدام خواهد کرد .
این رفتار نه فقط جنسی ، بلکه حمایتی ( غریزی ) است . مانند نگهداری
فرزند سایرین برای نوع ماده انسان که حتی بدون فرق با فرزند خود، به آنها
شیر نیز میدهد . ( این مورد نیز غریزی است )
انسان بر خلاف اغلب حیوانات ، زمان خاصی برای جفت گیری ندارد و از نوع
حیواناتی است که همیشه آماده جفت گیری است .
این موارد را با هم اگر ملاحظه کنیم ، میبینیم که یک دختر باکره به طور
طبیعی با یک نفر پسر باکره جذب و جفت گیری کرده و به او وفادار خواهد
ماند . به طور طبیعی این جفت تا مرگ یکی از آنها با هم خواهند بود .
بیماری یکی و ناهنجاری یکی از دو جفت ، باعث ترد شدن توسط جفت دیگر میشود
. اگر دختری ترد گردد ، نشان میدهد که با قضاوت ( عاشقانه و با دید اغماض
نگاه کننده ) اولین مرد زندگی دارای عیب بوده است .
به این ترتیب تفاوت دختر باکره و غیره باکره در گام اول عدم سلوک و مناسب
نبودن برای تشکیل خانواده است . گر چه این قضاوت طبیعی همیشه درست نیست ،
اما وجود دارد .
مورد دیگر در خصوص فرزند آوری است . در گونه انسان و بخصوص برای نوع نر،
محل کشت دانه در بدن زن مهم است که پاک باشد . مفهوم ناپاکی ، نه فقط از
آلودن با بذر مردان دیگر است ، بلکه حفظ بهداشت ، عدم وارد شدن به آبهای
آلوده و غیره را نیز در بر میگیرد .
سلامت بدن ( اندام موزون ) ، قابلیت شیر دادن خوب ( سینه بزرگ ) ، قابلیت
نگهداری کودک در زمان حاملگی و زادن موفق و سالم ( در داشتن لگن بزرگ )
از زیبایی های طبیعی نوع ماده است ، که نوع نر بدون اختیار آنرا به عنوان
زیبایی دسته بندی میکند .
همینطور بر عکس ، نوع نر باید دارای شش های بزرگ برای دویدن بدنبال شکار
( سینه ستبر و پهن ) عضلات قوی برای دفاع از خانواده و یافتن غذا (
ماهیچه های محکم و بزرگ ) ، امکان دیدن دشمنان و شکارچیان احتمالی ( قد
بلند – چشمان درشت – نگاه نافذ ) و غیره داشته باشد.
در این موارد افراط و تفریط داریم . گروهی ازدواج با زنان غیر باکره را
ممنوع و بر عکس گروهی اعتقاد به داشتن تجربه برای زنان هستند و هر یک
دلایل خاص خود را ذکر میکنند . بازگشت به فطرت انسانی و تحقیق در آن مشکل
را برطرف مینماید .
آنچه همه مذاهب الهی در این خصوص گفته اند ، بازگشت به اصل فطری انسانی
انسان است و قوانین الهی برای ضابطه مند بودن این ارتباط طبیعی انسانی
است . همه ملل نیز با تجارب و اعتقادات خود در اطراف این اصل فطری گردش
می نمایند .

هیچ نظری موجود نیست: