داستان قرآنی است و موسی برای وعده الهی به کوه طور میروند .
وَوَاعَدْنَا مُوسَى ثَلاَثِينَ لَيْلَةً وَأَتْمَمْنَاهَا بِعَشْرٍ فَتَمَّ مِيقَاتُ رَبِّهِ أَرْبَعِينَ لَيْلَةً وَقَالَ مُوسَى لأَخِيهِ هَارُونَ اخْلُفْنِي فِي قَوْمِي وَأَصْلِحْ وَلاَ تَتَّبِعْ سَبِيلَ الْمُفْسِدِينَ ﴿۱۴۲﴾ سوره اعراف
و با موسى سى شب وعده گذاشتيم و آن را با ده شب ديگر تمام كرديم تا آنكه وقت معين پروردگارش در چهل شب به سر آمد و موسى [هنگام رفتن به كوه طور] به برادرش هارون گفت در ميان قوم من جانشينم باش و [كار آنان را] اصلاح كن و راه فسادگران را پيروى مكن ﴿۱۴۲﴾
وَإِذْ وَاعَدْنَا مُوسَى أَرْبَعِينَ لَيْلَةً ثُمَّ اتَّخَذْتُمُ الْعِجْلَ مِن بَعْدِهِ وَأَنتُمْ ظَالِمُونَ ﴿۵۱﴾ سوره بقره
و آنگاه كه با موسى چهل شب قرار گذاشتيم آنگاه در غياب وى شما گوساله را [به پرستش] گرفتيد در حالى كه ستمكار بوديد ﴿۵۱﴾
این دو آیه میرساند سی یا چهل شب قرار گذاشتند .
یعنی ابتدا قرار گذاشتند
سپس سی شب قرار گذاشتند
سپس ده شب به این قرار افزودند .
روش عبادت دین بر اساس زمان و درک و فهم مردم در طول تاریخ تکمیل گردیده است . از نماز و روزه و سایر عبادات و واجبات ، در طول تاریخ تغییراتی داشته است .
وعده خداوند با بنده در کوه طور است. کوه طور ، اوج عالم وجود یعنی نفس انسانی است . زمانی که بنده به ملاقات خدای خود میرود را معراج گوییم ( که نماز معراج مومن و البته موسی است )
پس موسی به عزلت رفته و در اوج تنهایی با خدای خود مشغول نماز به سبک زمان خود بوده است . عبادت شوق می آورد و این شوق انس می آورد . پس بنده با حق انس گیرد . و وقت جدایی سخت است .
سال دوازده ماه است و یک ماه ماه رمضان ، ماه میمانی خداست . در این ماه شب قدر قرار داده شد و کرامات این ماه بسیار است .
عبادات بشری بر اساس زمان بشری تقسیم میگردد.
عبادات روزانه – نمازهای روزانه – روزه یک روزه و ...
عبادات هفتگی – یک روز تعطیل و عید الهی و نماز جمعه یا شنبه و یکشنبه و ...
عبادت فوق این عبادات شامل زمان یک ماه میباشد – مثل روزه رمضان و غیره
طبیعی است که مرسوم بود موسی به عبادت میرفت و در مدت زمانی مشخص در پیشگاه حق به عبادت و کلیم الهی مشغول بوده ، ( در اول بار مکالمه خدا با موسی در وادی ایمن زمان کوتاهی داشت و موسی شاید به اندازه یک نماز درنگ کرد و با دستور الهی به مصر رفت ) کم کم اشتیاقش زیاد شده یک روز و چند روز و یک هفته و یک ماه عزلت میگزید و با کلام الهی جان تشنه خود را سیراب میکرد .
قوم او مشاهده زیاد شدن زمان نود موسی را میکردند ، اما تعقل نه در این مورد که خداوند میفرماید و حد نهایی این افزایش است ، قرار سی روز بوده و پس از سی روز جدایی و بازگشت بر موسی سخت آمده به درگاه الهی نالید ، الهی " کفی علمک عن المقال " الهی دوری را طاقت ندارم . لذا لطف حق شامل موسی شده و ده روز به این زمان افزود .
این عمل حق وجوه بسیار دارد ، بعضی از وجوه آن میتواند به قرار زیر باشد
لطف حق به عاشقانش ، و بخشش بی منتهای خدا به خلق
امتحان پیروان موسی ، از هارون تا سامری و سایر عباد . این امتحان همیشه هست و شاخه های زنده را از شاخه های خشک جدا میکند .
نقل است که قوم موسی چهل نبی را در یک شب به قتل رساندند ، به احتمال زیاد آن شب در این چهل روز غیاب موسی رخ داده است . ( نبی نماینده موسی برای قوم بوده اند )
برای موسی و سایرین مشخص نمودن حداکثر عبادت چهل روز . گرچه بنده عاشق دوست دارد دائم به درگاه الهی باشد و از غیر پرهیز کند ، اما نظم زندگی نیاز به معاشرت با خلق دارد . لذا برای این کار( خداوند ) نهایت چهل روز را معین فرموده اند .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر