۱۳۹۳-۱۰-۲۹

اگر من تروریست وقایع پاریس بودم !

اگر من آن تروریست باشم و از توهین به پیغمبر اسلام خیلی ناراحت شده و تصمیم به قتل دیگران گرفتم و در پاریس هم اسلحه داشتم ، چگونه اقدام تروریستی میکردم؟

انتخابهای من عبارتند از

سلمان رشدی با کتاب آیات شیطانی ( کل علمای جهان اسلام فتوا به قتلش دادند و میلیونها دلار نیز جایزه کشتن دارد )

سران اروپا ( افراد سیاسی که با اسلام مخالفند ، اثر رسانه ای آن بیشتر از هر ترور دیگر است )

یا چند روزنامه نگار که کپی کار دیگران در روزنامه آنها چاپ شده است ؟

( جبهه انسانی جهان در مقابل قتل روزنامه نگاران بر کسی پوشیده نیست )

اگر روزنامه نگاران را میخواستم به قتل برسانم ، آیا سراغ کسانی که اولین بار این کار را کرده بودند نمیرفتم ؟ حتما ، آنها در اولویت قتل هستند .

شخصا در اولویت اول ، سلمان رشدی و سپس سران اروپا را در لیست قرار میدهم ، اگر روزنامه نگاری باید به قتل برسد ، آن هم طراحان این کار در دانمارک یا هلند خواهند بود و نه در پاریس .

خوب فرض میکنیم آنها از کسی دستور گرفته باشند . و آنها بعنوان عوامل اجرایی و بدون فکر اقدام به ترور کرده اند ( در واقع سرباز یک فرمانده بوده باشند ). خوب تمام این فکرها برای کسی که تصمیم به این ترور گرفته نیز برقرار است . این که چه کسی باید ترور شود ، عامل مهمی است و این تصمیم حتی از بن لادن نیز بعید است .

مرحله بعدی نوع ترور است ، با اسلحه ، بمب و انفجار یا تصادف درون خیابان و غیره ؟

شخصا بمب گذاری را ایمن ترین روش ترور میدانم . نگاهی به ترورهای گذشته نشان میدهد که در بمب گذاری بیشترین موفقیت حاصل میگردد و خطر گیر افتادن نیز کمترین مقدار میباشد .

از ترور رفیق حریری گرفته تا بمب گذاریهای عراق . مواد منفجره که در هر شرکت راه سازی نیز موجود است . یعنی لازم نیست خود را زیاد سختی داده و تکنولوژی ساخت بمب را بلد باشید . امروزه با کنترل از راه دور با فاصله ایمن هر بمبی را میتوان منفجر نمود .

مورد سوم زمان ترور است . داشتن اطلاعات از قرار داشتن چهار نفر کاریکاتوریست در یک اتاق ، داشتن نقشه محل و غیره نشان میدهد حداقل یک نفر از داخل ساختمان با آنها در تماس بوده و اطلاعات به ایشان میداده است . میدانیم که پلیس محافظ در محل حضور داشته ، دور از ذهن است کسانی که با اسلحه وارد ساختمان میشوند ، موارد ایمنی را رعایت نکرده باشند . ( من بودم حتما رعایت میکردم )

ضمنا کشتن پلیس زخمی در هنگام فرار ، زمان بعد از ترور ( که گلوله خیلی کم داریم و باید به جای امن برسیم ) شلیک غیر ضروری است که اصلا کار درستی نمیباشد . تیر خلاص نباید میزدند مگر چیزی را دیده باشد مثلا این که از ظواهر تشخیص داده که این تروریستها اروپایی هستند و نه خارجی .

ضمنا اگر من تروریست بودم ، گواهینامه ( و هر گونه کارت شناسایی ) خود را در زمان ترور با خودحمل نمیکردم . و اگر میکردم ، آنرا در خودرو دزدی جا نمیگذاشتم .

پس چه کسی این قتل را انجام داد ؟ حتما کسی  که توانسته سلاح داشته و راه فرار را در شهری که همه جایش دوربین مدار بسته دارد پیدا کند .

بلی چند ماسک دار ، سخت نیست چند کماندو ی اروپایی که قبلا این کارها را در عراق و افغانستان انجام داده اند ، این کار را در پاریس تکرار کنند . و در نهایت هم چند جنازه به عنوان قاتل تحویل مردم فرانسه گردد .

بی بی سی میفرماید : نخست وزیر بریتانیا افزود: "فکر می‌کنم در یک جامعه آزاد، حق توهین به دین دیگران وجود دارد. "

آیا هزینه یک تفکر در غرب جان چند انسان است ؟ جدای از نوع فکر و موضوع آن با گفتگو و تعامل به نتیجه رسیدن بهترین روشها است . و راه دیگر استفاده از رسانه ها است در ترویج فرهنگ و ساخت تفکرات غربی برای سایرین ( که غرب تجربه آنرا زیاد دارد ) پس چرا حتما باید چند نفر جانشان را از دست میدادند ؟

برای تغییر نگرش مردم اروپا نسبت به چی؟

 

۱۳۹۳-۱۰-۲۷

فرهنگستان زبان فارسی

کارهایی توسط افرادی صورت میگیرد که از گذشته آمده و نگاه به گذشته دارند . نتیجه کار گذشته سالاری است و آنچه خروجی فرهنگستان است .

اگر گوشه چشمی به سایر کشورها میداشتند ( نگاه بی طرف ) کارهای بزرگی میتوانستند انجام دهند . یکی از افاضات این موسسه ، نام گذاری فرزندان خارجی است . فرزندان غرب مثل هلی کوپتر را چرخ بال اسم گذاشته اند . بگذریم که در امروز مردم ما برای یک مفهوم ناچارند دو کلمه بیاموزند و در آینده دور برای این لغت ( چرخ بال ) فرزندان ما باید به کتاب لغت مراجعه کنند ، اما سرعت تغییر جهان به قدری شده است که  تا برای فرزندان جدید نامی انتخاب کنی ، عمر آن محصول عوض میشود و کالاهای جدید وارد چرخه بازار میشوند . شاید روزی میشد این کار را کرد ، اما امروز و فردا نه .

به جای این کار باید لغت جدیدی که وارد زبان شده را شناسایی کرد و در کتابهای لغت نوشت . زبان زنده است و تنفس میکند . لغات جدیدی که مردم در کوچه و بازار به کار میبرند . شاید بتوان پیش افتاد ( از خرد جمعی ) و یک روزی لغاتی را ساخت که فردا در خیابان و کوچه و بازار نیاز جامعه گردد ، اما کار موسسه گردآوری اطلاعات است و اشاعه آن ، نه ساخت اطلاعات . کارخانه اطلاعات سازی جامعه است .

فرصت صادرات لبنیات به روسیه

این فرصت را باید بصورت یک فرصت استراتژیک دید. بنابراین حتی با واردات لبنیات از مرزهای جنوبی باید لبنیات ایرانی به روسیه صادر گردد .

برای این کار باید فروشگاه های ایرانی نیز در روسیه بازگشایی شود . ( گام اول صادرات با وارد کنندگان روسی – گام دوم باز نمودن فروشگاه های لبنیات و مواد غذایی ایرانی ) چیزی که در نهایت میتواند بصورت فروشگاه های وال مارت آمریکا ( در ابعاد کوچکتر ) فعالیت نماید . این فروشگاه ها نه تنها سود اقتصادی را برای طرفین فراهم خواهد آورد بلکه ارائه دهنده فرهنگ ایرانی در روسیه نیز خواهد بود .

چیزی که باعث نزدیکی مردم روسیه با فرهنگ ایران گردد .

این کار نیاز به سازمان بزرگی دارد که تنها سازمان اقتصادی فعلی که توان این کار را دارد واحد اقتصادی سپاه پاسداران است . مدیریت متمرکز و داشتن افراد کافی از  موارد مهم این فعالیت میباشد که هر دو در سپاه موجود است . اعزام یک سردار برای هر شهر مهم ( مانند آستراخان ) میتواند ضمانت پیشرفت فعالیت را داشته باشد . سایر مزایا در آینده برای طرفین قابل حصول است که بسته به فرصت پیش آمده باید اقدامات مناسب صورت پذیردد .

منبع تامین لبنیات با حجم زیاد و نسبتا ارزان نیز استرالیا و زالاند نو است . این چرخش کالا و کسب سود در شرایط فعلی اقتصادی است و در آینده نیز کارهای بیشتری میتوان انجام داد .

۱۳۹۳-۱۰-۲۶

عواقب اتحاد دو کره

میگویند که بزرگترین پیروزی , پیروزی است که بدون جنگ حاصل شود .
در جنگ کره مشکلات بزرگی رخ داد تا در نهایت کره به دو بخش تقسیم شد .
اگر دو کره متحد گردند چه خواهد شد ؟
طبیعی است که فرصت اقتصادی بزرگی برای کره جنوبی ( بدلیل نیاز به آبادانی بخش شمالی ) بروز خواهد کرد . از سوی دیگر مشکل تحدید کره شمالی حذف خواهد شد .
گر چه چین متحد ضعیفی را از دست میدهد , اما فرصت اقتصادی بزرگی برای تجارت با کل کره خواهد داشت .
به نظر نمی‌رسد طرف چینی مخالفتی برای این اتحاد ایجاد کند .
مشکل سران کره شمالی و منافع آنها است .
اگر در دولت نهایی کره نقشی را بتوان برای آنها ساخت , طبیعی است که از این اتحاد استقبال کنند .
ساخت یک دربار , شامل گروه رهبری کره میتواند تا حدود زیادی مشکل را حل نماید .
حدود اختیارات این گروه را نیز قانون ( بعدا ) میتواند معین کند .
دو کره نیازمند یک قانون اساسی مشترک خواهند بود و بعد یا طی فرآیند اتحاد میتوانند این قانون اساسی را مدون نمایند .
برای غرب نیز یک پیروزی بزرگ خواهد بود , طوری که کشور کره به مرز چین خواهد رسید و البته کره با قدرت هسته‌ای .

۱۳۹۳-۱۰-۲۵

حافظه ی لیزری رنگی

شاید در همین سال 2015 ظرفیت تولید اطلاعات از ظرفیت ضبط اطلاعات بیشتر شود!

مسئولین امر چاره ای ندارند که در مورد ضبط اطلاعات ، انتخاب نمایند ، بعضی را حذف و بقیه را ضبط کنند .

اما چاره اصلی ( پیشرفت ) در اصلاح تکنولوژی است . باید سیستمی را راه انداخت که حجم بیشتری از اطلاعات را با هزینه کمتری بتوان ضبط نمود . اما چگونه ؟

منطق کار :

ضبط اطلاعات در سیستم کنونی بر مبنای باینری ( مبنای دو ) است . یعنی هر پیکسل ( بایت ) دو حالت دارد ، صفر یا یک ( روشن یا خاموش ) – اگر این امکان وجود داشت که بر مبنای ده ضبط اطلاعات میکردیم ، در همین فضا پنج برابر اطلاعات بیشتری را میشد ضبط نمود . این یعنی هر پیکسل را بتوان ده حالت متفاوت ایجاد کرد و بعد هم آنرا خواند .

اگر اینکار را با مبنای صد ، هزار ، یک میلیون و چند میلیون بتوان انجام داد ، به یکباره تا حدود زیادی مشکلات حافظه برای سالها حل خواهد گردید . اما چگونه؟

روش کار :

فرض کنیم که سه رنگ اصلی داریم . اگر روی یک سطح بتوان این رنگها را ایجاد نمود و آنرا خواند ، یعنی روی هر پیکسل میتوانیم ( یک حالت همه خاموش – سه حالت ، هر کدام روشن – سه حالت ، دوتا روشن – یک حالت همه روشن ) هشت حالت داشت .

این یعنی خواندن و نوشتن در مبنای هشت ، روی یک پیکسل .

دستگاه باید بتواند روی یک سطح با پیکسل کوچک بنویسد ( چاپ لیزری رنگی ) و بتواند هر پیکسل را بخواند چراغ لیزری و مجموعه سه دریافت کننده نوری که مسیر لیزر را جاروب میکند . اطلاعات جایی که روشن شده را میخواند .

این تکنولوژی موجود است . روشهای دیگری نیز برای پیکسلها موجود است و آن سطوح ال ای دی است . ، اگر روی این سطح یک لایه تاریک داشته باشیم ، که با سیگنال لیزری ( برای خواندن ) شفاف شود و دریافت کننده ها بتوانند رنگ زیر آنرا ببینند ، مشکل حل شده است .

میتوان اطلاعات هر پیکسل را خواند . و البته نوشت .

امروزه میتوانیم روی یک سطح کوچک ( پیکسل ) انواع رنگها را ایجاد کنیم . از نظر تئوری تا بیش از دو میلیون رنگ ( گر چه چشم ما این تفاوتهای کوچک را تشخیص نمیدهد ، در غیر اینصورت میتوانستیم این کار را بیشتر ادامه دهیم ) حد این کار در توان نوشتن تفاوت رنگها و تشخیص این تفاوت در سنسورهای نوری است ( که در بازار موجود است )

در عمل میتوان روی سطوح خیلی کم ، اطلاعات زیادی را در مبنای چند میلیون را ثبت کرد و البته خواند .

مرحله بعدی برای پیشرفت و ارزانی این تکنولوژی ، امکان چاپ رنگی لیزری ، بدون مواد اضافه است ( فقط نور لیزر ) که موجود است . همچنین میتوان این نوشته ها را با پرتو لیزر پاک کرد ( تبخیر نمود ) و سپس دوباره روی آن نوشت .

این تکنولوژی امکان رشد و گسترش زیادی را فراهم خواهد آورد ....

۱۳۹۳-۱۰-۲۴

چه عواملی مانع رشد هند است

اگر هندوستان را با چین مقایسه کنیم مواردی وجود دارد که مانع رشد هند مانند چین خواهد شد.
در هندوستان میل به جدا بودن بیشتر از وحدت است . حتی دو روستای کنار یکدیگر گاه تقابل چند هزار ساله دارند .
این در کنار روش فدرالی مدیریت کشور نتیجه ای در بر ندارد جز ضعف حکومت مرکزی و برنده بودن شعارهای پوپولیستی منطقه ای . این امر مانع رشد پیوسته و بالا خواهد بود .
مشکل دوم رشد بی وقفه جمعیت هند است .
این رشد جمعیت در مرحله اول مقداری از رشد کشور را به خود جلب کرده ( باعث کاهش خالص رشد میشود ) و از سوی دیگر با جلب منابع بالقوه که در زمینه رشد در دسترس هستند , میزان رشد نهایی را کاهش می‌دهد . از دیگر سو اثر بخشی رشد کاهش خواهد یافت .

حتی امروز تفاوت میزان رشد مناطق مختلف باعث شکاف طبقاتی و اجتماعی گردیده که با توجه به دهکده جهانی شدن ارتباطات و اطلاعات ( و اطلاع یافتن فقرا از وضع متمولین و مقایسه خود با آنها ) برای جامعه دموکراسی محور هندوستان مشکلات اجتماعی را میتواند ایجاد نماید .

البته نکات مثبت زیادی نیز وجود دارند . در سالهای آینده شاهد تقابل این دنیای تضادها با یکدیگر  و دیدن میزان رشد نهایی هندوستان خواهیم بود.

در معنای تحجر که شرقی و غربی ندارد

تحجر یعنی خود را مانند سنگ کردن , درزمینه خاص .
آنچه مشهور است , ابتدا اعراب جاهلیت در زمینه پرستیدن بتها فکر نکرده و تحجر ورزیدند .یعنی پرستیدن بت را اصلی دانستند که نباید راجع به آن فکر کرد.
دوم گروهی از مسلمانان در زمان خلیفه چهارم , علی ( ع ) آنها به ظاهر دین تحجر ورزیدند و فهم خود را مبنا قرار دادند ( امکان خطا را به خود ندادند    (

امروز در میان مذهبیون همه مذاهب تحجر وجود دارد . کسانی که بحث و سوال را مردود میدانند ( چیزی را آنقدر مقدس می‌کنند که نباید راجع به آن اندیشید ) – ( البته ذات خداوندی استثناء است که دلایل زیادی برای نرسیدن اندیشه به آن موجود است ، طبیعی است که کسی که بهخواهد به ذات بپردازد ، باید از تفکر به صفات شروع نماید . این تفکر آنچان درجه ای از دانش میشود که شخص متوجه میشود " اندیشه به ذات نمیرسد" )
در غرب هم مفاهیم زیادی است که مایه تحجر غربی است  .
از هلوکاست که امروز معروف است ( راجع به آن نباید فکر کرد و ... ) گرفنه تا اصول اصالت انسان نیز چنین است  .
مفهوم آزادی هم همینطور , فرانسه ( به عنوان سردمدار آزادی ) چند صد سال است که برای آزادی انقلاب کرده واین مفهوم آزادی فرانسوی مایه تحجر امروزه آنها است .
خوب بودن پیچیدگی و تکنولوژی نیز مایه تحجر غربی است . دموکراسی و انتخابات نیز همچنین و ...
مشت نمونه خروار است ( ضرب المثل فارسی ) از این دست مثالهای زیادی میتوان زد .

۱۳۹۳-۱۰-۲۱

درس تاریخی از وقایع بزرگ اخیر

برای همه ملتها یک اتفاق وجود دارد که حساسیت شدید به ان وجود دارد . مثل یازده سپتامبر( و حمله به خاک آمریکا !)  و مجله شارل ابدو در فرانسه ( آزادی بیان ) .
در سایر کشورها و ملتها نیز چنین حساسیتهایی و اتفاقاتی وجود دارد . به خاطر داریم مردم بریتانیا نیز زمانی راضی به حمله عراق شدند که دیدند یک نفر نقاب به چهره ، سر یک نفر را جلوی دوربین برید ! ( واقعا وحشی بودند و حقوق بشر لازم داشتند ! )

مردم آلمان ( صلح سبز و مواد رادیو اکتیو ) ، مردم ژاپن ( حمله به خاک اصلی ژاپن ) و شیعه و سنی ، هر یک به نوعی ....

باید این موارد را برای همه ملتها شناخت و گوش به زنگ بود که چه کسی با چه ترفندی وارد این داستانها میشود و چه اهدافی دارد .

۱۳۹۳-۱۰-۱۹

در معنی تروریست‌

آیا سلمان رشدی تروریست نیست ؟ امروزه سیاستمداران از معنی تروریست سوء استفاده می‌کنند . گروههای ضد دولت سوریه تروریست نیستند , اما آزادی خواهان بحرین و عربستان تروریست هستند .قتل زنان و مردان بیگناه غزه و افغانستان توسط اسرائیل و آمریکا تروریستی نیست ، اما ....
اندیشمندان باید معنی تروریست را مشخص کنند . مکانیزمهایی برای فعال سازی قتل و کشتار وجود دارد .
مثل توهین به اعتقادات گروهی از مردم . مثل آنچه در کاریکاتورها و یا نوشته‌های سلمان رشدی وجود دارد .
آیا عمل این افراد نوعی خودکشی نیست ؟
آیا برای مشهور شدن اجازه دارند هر چه میخواهند بگویند . حد گفتار آیا وجود دارد ؟
آیا این حد گفتار , تابع احوال گوینده است یا شرایط محیط ( احوال و شرایط شنونده ) را نیز در نظر میگیرد ؟
طبیعی است که هر کس در خلوت خود و یا با همفکرانش بعضی سخنها را میتواند بیان کند , اما نه در میان همگان .
حتی آزاد ترین دولتها نیز مسئله شرط سنی و رعایت گروهی از افراد جامعه را در مورد بعضی سخنها قبول دارند . پس چرا سایر مشخصات انسانی را در سخن گفتن در نظر نمیگیرند ؟

آنچه در پاریس اتفاق افتاد و همگان خواهان محکومیت قتل و ترور هستند ( گر چه قتل و ترور به هر عنوانی محکوم است ) ظاهر ماجرا است . اصل ماجرا در مشکل قانونی کشور فرانسه ( و کشورهای مشابه ) است که به این افراد آزادی که حق آنها نبوده است را میدهد. آزادی در توهین به اعتقادات دیگران  ! ( منهای هلوکاست ) – این آزادی مانند این است که به گروهی اجازه خودکشی دهید و دیگران را وادار به قتل نمایید .

این هشداری جدی به آزادی نابجا در غرب است . هر چیزی حدی دارد و افراط و تفریط در آن باعث بیماری ( در اینجا اجتماعی ) میگردد .
هر سخن وقتی و هر نکته مکانی دارد.

۱۳۹۳-۱۰-۱۸