۱۳۹۴-۰۹-۲۹

آیا ساخت منزل در کلانشهرها منطقی است

با نگاهی به ظرفیت اقلیمی شهرهای بزرگ میبینیم که ظرفیت جمعیتی اقلیم تکمیل است . یعنی برای مثال , اقلیم زیستی تهران ظرفیت افزایش جمعیت را ندارد . مدتها است که مسئولین شهری مدعی هستند که جلوی افزایش جمعیت شهر را گرفته‌اند .
اما افزایش منازل مسکونی در سطح شهر , خلاف گفتار را اثبات میکند .
با توجه به وضعیت اقلیمی , آلودگی هوا و آب , کمبود و محدودیت آب شرب و سایر معضلات شهرهای بزرگ , افزایش جمعیت این شهرها منطقی نیست .
در نتیجه افزایش واحدهای مسکونی , ساختمانی و به عبارتی ساخت و ساز در این شهرها مخالف منافع عمومی کشور است .
نظر به این که رشد ساخت و ساز به عنوان عامل به حرکت درآوردن اقتصاد انگاشته میشود , باید از روشهای اصلاح شده یر این امر نگاه شود .
مانند توجه به ساخت و ساز در شهرهای کوچک و هدایت جمعیت به سایر مکانهای ممکن .
همچنین ساخت شهرهای جدید . مثل شهر نفت . شهر اینترنت ( اینترنت سیتی ) . شهر سلامت ( با تمرکز انواع درمان ) . و غیره .

۱۳۹۴-۰۹-۲۸

نگاهی به تشابه ضرب المثلهای آلمانی ( و سایر نقاط هم خانواده ) با ایرانی برای نمونه ضرب المثل " دندان اسب پیش کشی را نمیشمرند " را با ضرب المثل آلمانی زیر خیلی نزدیک است . دهان اسب پیشکشی را نگاه نمی‌کنند (Einem geschenkten Gaul schaut man nicht ins Maul)

شاید این ضرب المثلها ، قبل از مهاجرت آریائیها به اروپا شکل گرفته است . اکثر این ضرب المثلها نکات جالب و عمیقا انسانی را در دل خود دارد . شاید بتوان در موارد مشابه مشترکات مذهبی نیز از آنها استخراج کرد .

به هر تقدیر ، نه تنها نسل اروپائیان و ریشه زبان های " هند و اروپایی " ( تقریبا همه زبانهای اروپایی امروز ) یکی است ، بلکه در زمان شروع مهاجرت ، حتما دین و اعتقادات مشترک نیز داشته اند .

http://www.dw.com/fa-ir/%D8%B6%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D9%84%D9%85%D8%AB%D9%84%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D9%85%D8%AD%D8%A8%D9%88%D8%A8-%D8%A2%D9%84%D9%85%D8%A7%D9%86%DB%8C%D9%87%D8%A7/g-18927851

رابطه فضا با زمان

در گذشته رابطه انرژی و ماده مشخص و ثبت گردیده است . این سوال اما وجود دارد که آیا زمان و فضا نیز با یکدیگر رابطه ای دارند ؟

آیا میتوان برای آن رابطه ای پیدا کرد ؟

چه این رابطه کشف گردد و یا نه ، تحقیق در این زمینه  به درک بهتری از فضا و زمان منجر خواهد شد . 

روانشناسی مردم ایران

یکی از آنچه که در فرزندانمان مشاهده میکنیم این است که هر آنچه اتفاق بیفتد ( به خصوص وقایع نا مطلوب ) را به گردن دیگران می اندازند .در ابتدا والدین و کمی که بزرگتر شوند ، جامعه و بزرگترین پدر ممکنه یعنی دولت .

از طرفی بزرگترها و اندیشمندان ما نیز دچار همین مشکل هستند . آنها نیز مشکلات تاریخی ایران را در از دست دادن سرزمینها به گردن امپراتوریهای " روس " و " انگلیس " می اندازند . گر چه نقش این دو امپراتوری  را در مشکلات و مصائب کشور نمیتوان نادیده گرفت .

اما خود ما در این وقایع نقشی نداشتیم ؟

جدای از داستان قاجار و وقایع بعد از آن ، در طول تاریخ موارد مشابه داشته ایم . دولتها به وجود می آمدند ، رشد میکردند ، در حال اوج رشد مدتی به سکون ادامه میدادند و این سکون باعث میشد " آنتلوپی منفی " در کشور جمع گردد ( در هر دوره تاریخی به نوعی ) و با یک تکان کوچک ، امپراتوریها سرنگون میشدند .

آنچه در چند صد ساله اخیر برای ما اتفاق افتاد که از اواسط سلسله صفویه شروع شد ، رخوت و سکونی بود که به همه ملت ایران رسوخ نمود . و آن "دیگران را مقصر دانستن است ، در مقابل آموزه دینی و تاریخی خودمان یعنی خود را مقصر دانستن " .  این را نباید با سرکوفت شخصی اشتباه گرفت . ( از این سوی پشت بام سقوط کرد )

هر یک از ما در سرنوشت خود موثر هستیم و طبیعتا هر جامعه ای سرنوشت خود را میسازد . رفتار دیگران را باید به عنوان شرایط محیطی در نظر گرفت و رفتار خودمان را بر اساس شرایط محیطی تغییر داد .

در زمان حمله مغول ، آنها بصورت مشتی وحشی قاتل از یک سو وارد و از سوی دیگر به صورت حافظین قرآن از سوی دیگر خارج شدند !

این بود تدبیر و رفتار مناسب پدران ما .

به هر دلیلی دچار این مشکل شده باشیم ، برای این روش غلط تفکر عمومی باید فکری کرد و چاره ای اندیشید . ما بید مسئولیت رفتار خود را به عهده بگیریم و با تدبیر به زندگی شخصی و سرافرازی کشورمان بیندیشیم و رفتار نمائیم .

علت مقصر دانستن دیگران چیست ؟

با آموزه های حضرت زرتشت و بعدها اسلام ، مردم ما مسئولیت رفتار خود را به خوشان نسبت میدادند و آنچه در تاریخ بصورت رفتار جوانمردانه میبینیم ، همان بود که اگر واقعه ناخوشایند رخ میداد ، سر در جیب تفکر فرو برده و نگاه میکردند که در کجای کار اشتباه کرده اند .

اما در یکی از سالهای دور ، تفکری در مردم رسوخ کرد و آن این بود که اگر انسان اشتباه میکند ، مقصر شیطان است . یک موجود خارجی که اتفاقا قسم خورده انسان را به اشتباه بیندازد . لذا پرچم دشمنی را برداشته و هر آنچه نامطلوب بوده ، ا یک ناسزا به شیطان از کنارش رد میشدیم .

طبیعتا فکر نکردن و پیدا کردن اشکال خود ، کاری سخت و باعث احساس نامطبوع میشد ، در مقابل پاسخ ساده گناه را به دیگری نسبت دادن " به شیطان رجیم " .

گرچه دانشمندان ما میدانند که این شیطان و خصلت شیطانی یکی از قدرتهای در وجود انسان به ودیعه گذاشته است . " قدرت واهمه " که اگر از آن خوب استفاده شود باعث رشد و اعتلای جامعه و انسان میگردد . و البته اگر بصورت ناصحیح استفاده شود باعث پست تر شدن انسان از حیوانات میگردد .

اما بشر دنبال جواب ساده بود و موارد دیگری نیز بر این امر افزود . در نتیجه در طول سالیان دراز " فکر نکردن را آموخیم " و آنها که فکر نمیکردند " جایزه اجتماعی " میگرفتند و مراتب ترقی را رشد میکردند . این شد که در اواخر صفویه و بعدها اکثر جامعه و به خصوص نخبگان کشور افرادی کوته بین و کم فکر بوده اند . در این بین جزایر کوچک " امیر کبیرها " وجود داشتند ، اما حرکت غالب با افول اندیشه بود .

و شد آنچه باید میشد .

سوره هود آیه 7

نکات جالبی به نظرم آمد که گفتم ثبت شود .

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

وَهُوَ الَّذِي خَلَق السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ وَكَانَ عَرْشُهُ عَلَى الْمَاء لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا وَلَئِن قُلْتَ إِنَّكُم مَّبْعُوثُونَ مِن بَعْدِ الْمَوْتِ لَيَقُولَنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ إِنْ هَذَا إِلاَّ سِحْرٌ مُّبِينٌ ﴿۷

و اوست كسى كه آسمانها و زمين را در شش هنگام آفريد و عرش او بر آب بود تا شما را بيازمايد كه كدام‏يك نيكوكارتريد و اگر بگويى شما پس از مرگ برانگيخته خواهيد شد قطعا كسانى كه كافر شده‏اند خواهند گفت اين [ادعا] جز سحرى آشكار نيست.

 

اما نکته اول در باب شش روز است . شش روزی که آسمان و زمین را خلق نمود .

روز از باب تقسیم بندی مرحله ای است . یعنی در شش مرحله این کار انجام گرفته است . طول زمان این شش مرحله با یکدیگر یکسان است . و چگونگی خلقت جهان را " امیرالمومنین علی ع " در خطبه اول نهج البلاغه شرح داده اند .

عرش خدا بر آب بود تا شما را بیازماید .

اول عرش

دوم بر آب بودن

سوم این کار جهت آزمایش خلق است

اما اول عرش : عرش را محل استقرار خداوند گفنه اند . آن کسی و چیزی که همه جا هست ! با همه چیز هست و از همه چیز جدا ( که سبحان الله ) پس عرش چگونه جایگاهی است ؟

میدانیم که حق تعالی " واجب الوجود " است و کا خلق " ممکن الوجود " این خط جدایش حق و جایگاه اوست از کل خلق .

همچنین میدانیم که " حضرت رسول الله ص " در معراج به " قاب قوسین " رسید . خط جدایش " واجب الوجود " و ممکن الوجود " پس به عرش نرسید و تحت العرش بود . و طبق آیه همین آیه آنجا آب بود . پس تا حدودی معنی آب نیز درک میگردد .

دوم بر آب بودن : آنچه بر آب است ، از آب نیست . در معنی آب بسیار گفته اند و شنیده ایم . مشهور ترین عاشقان که از تشنگی دم زدند ، شهدای کربلا بودند و عاشقترین ایشان و شاه لب تشنگان ، حسین بن علی ع است .

ایشان فرمودند که هر کس آب بنوشد یاد تشنگی ما نماید .

بعضی از دانشمندان نیز تشنگی علم گفته اند و سیرابی در مطالعه !

بعضی دیگر از تشنگی معنوی و سیرابی هنگام خواندن قرآن و یا نماز و سایر عبادات صحبت کرده اند .

همچنین شنیده ایم که در صحرای محشر حوضی است به نام حوض کوثر و امیرالمونین ساقی حوض کوثر است .اگر در حوض کوثر آبی باشد ( که هست ) حتما از همان جنس آبی است که عرش روی آن قرار دارد .

همه این مطالب را که جمع کنیم . آب آن لطف الهی است که بر دل بندگان نازل میشود . باران لطف الهی نیز از همان خانواده است ، که بر هر چیز ببارد ، جنبه لطفی حق خواهد گرفت و بر بنده فزونی رحمت مادی و معنوی خواهد بود .

اما شاه عاشقان ، در هنگامه ملاقات محبوب ، بعید است توجه به دنیای مادی داشته باشد . آن حضرت جنبه تشنگی معنوی را بیان میکردند و این امر مانع تشنگی معروف روز عاشورا نیست . آن سرحلقه عاشقان در عین حال که غرق دریای الهی بودند ،از " هل من مزید عشق " سخن میکفتند و آنچه که در خصوص نوشیدن آب و یاد آن حضرت بیان کردند ، به این گونه نیز معنی میدهد . آن لحظه که خداوند بر قلب شما لطف و نور نازل فرمود و از تشنگی معنوی سیراب شدید ، یادی از شهدای کربلا کنید . در آن هنگام ، بنده در حضور حق است و یاد دیگران ، یعنی عرضه یاد آنها و نیازشان به خداوند . در واقع آن سخن را میتوان به " التماس دعا در هنگام حضور " معنی نمود .

حال که به معنی آب تا حدودی آشنا شدیم ، این عرشی است که فوق آن است . و روی آن است .

اما این که عرش را بر آب گذاشت ، از جهت آزمایش بود . یعنی میتوانست ، راه رسیدن بنده به حق را نزدیکتر قرار دهد ( زیر آب ) ، اما کسانی این راه را طی میکنند که مورد آزمایش قرار گرفته اند . در واقع راه رشد و سیر در آب معنوی ، آزمایشات الهی است .

تا اینجا سخن از جنبه های معنوی رشد و ارتقای انسانی سخن گفته است . حال میفرماید اگر بگوئی که برانگیخته میشوید ، کافران ( آنها که حق را میپوشانند ) میگویند این سحر است . حقه است و تردستی و مایه گول زدن ما است .

پس ایشان در این آب قوس نمیکنند و رشد نمینمایند . و طبیعتا به عرش نمیرسند .

حال کافران حال مسیر سقوط است . و رسول الله ، بشیر و نذیر است . ایشان میدیدند و دوست داشتند که همه کس را بالا بکشند و از سقوط خلق تاسف میخوردند ( و میخورند ، که ایشان شهید است و شاهد ) البته خداوند است که هر کس را بخواهد هدایت فرماید .

اول مسیر رشد در آن آب معنوی ، اعتقاد به معاد است و دوباره زنده شدن . و این کافران ، این در این اولین قدم مانده اند .

 

۱۳۹۴-۰۹-۲۷

یک درس از بانک مرکزی اتحادیه اروپا

بانکهای مرکزی کشورهای اتحادیه اروپا ابزار کافی برای اثر بخشی خود را از دست داده بودند . در واقع نسبت عکس به اندازه اقتصاد خود دچار مشکل شدند .
آنها که کوچکتر بودند بیشتر و آنها که بزرگتر بودند کمتر دچار مشکل گردیدند .
از منظر قانونی کمبود قوانین برای کشورهای عضو اتحادیه مشخص است . و از منظر هر کشور , وجود بانک مرکزی مستقل به این شکل عملی اشتباه است .
محدودیت فعالیتهای بانکهای مرکزی کشورها باید خیلی بیشتر از این گردد و بخش مهمی از وظایف آنها به بانک مرکزی اتحادیه انتقال یابد .
اگر از مشکلات پیش آمده درس گرفته نشود , وقوع دوباره آن محتمل خواهد بود . باید با هر اتفاق راه بوجود آمدن آن مشکل مسدود گردد .
احتمالا سایر انواع اتحادهای اقتصادی منطقه ای نیز ممکن است مرتکب اشتباهات مشابه شوند . برای همین دقت و دوربینی در آنها باید افزایش یابد .

۱۳۹۴-۰۹-۲۶

چه کسی قابلیت ایجاد امپراتوری اسلامی جنوبی را خواهد داشت ؟

کشور ایران میتواند مرکز تشکیل امپراتوری اسلامی شمالی گردد . این که در این راه با چه مشکلاتی دست به گریبان خواهد بود ، موضوع این نوشتار نیست .

اما کشورهای جنوبی نیز نیاز به تشکیل یک اتحاد و تمرکز دارند . یک امپراتوری اسلامی جنوبی .

اروپا برای کشورهای شمال آفریقا نیازمند یک ثبات – امنیت و پیشرفت اقتصادی است . این امر توسط تعداد زیاد کشورهای کوچک و با ایدئولوژیهای متفاوت مذهبی برقرار نمیشود . یک پارچگی باید بین این کشورها رخ دهد تا تنوع فرهنگی بصورت یک امر طبیعی پذیرفته شود و تفاوتها مشکل امنیتی ایجاد نکنند . کشورهای شمال آفریقا تا تمام سرزمینهای دارای اکثریت مسلمان میتوانند محدوده این امپراتوری باشند .

بصورت  سنتی عربستان سعودی میتوانست این مرکزیت را شکل دهد . متاسفانه با رویکردهای سالهای اخیر این کشور در پرورش طالبان و القاعده و داعش و دیگر گروه های تروریستی و فتواهای غیر انسانی سیاری از علمای آن کشور ، این امر قابل اجرا نیست . در واقع عربستان بالقوه توان تشکیل این اتحاد را ندارد .

در سالهای گذشته کشورهای عرب زبان نزدیک ایران ، به دلیل داشتن منابع نفتی مورد توجه بوده اند . در آینده نقش نفت در انرژی جهانی کاهش خواهد یافت و از طرفی با ایجاد اعتماد و رفع تنشهای ایران با غرب ، باعث میگردد که اهمیت و امکانات ( درآمدی ) این کشورها کاهش یابد . در واقع این کشورها در آینده آن اهمیتی که در سالهای گذشته داشته اند ، نخواهند داشت و کاهش درآمدهای این کشورها ( به همراه تغییرات اقلیمی ) باعث سیل مهاجرت گروه بزرگی از آنان به غرب خواهد شد . مگر امکان اتحاد و ایجاد ثبات اقتصادی و امنیتی مشترک بین آنها فراهم آید .

در واقع بخشی از سرزمین کشورهای عرب زبان میتواند جزو آن امپراتوری اسلامی جنوبی باشد . آینده حدود این تقسیم بندی را مشخص خواهد کرد .

امنیت و ثبات خاورمیانه و شمال آفریقا ، تامین کننده امنیت اروپا خواهد بود . بنابراین قابل پیش بینی است که غرب نیز این امر را دریافته و از این کار حمایت میکنند .

اما چه مرکزیتی برای این امر میتوان پیدا کرد .افراد لائیک شمال غرب آفریقا یا خاور میانه نمیتوانند این هدف را تامین کنند . در سایر منطقه نیز یک چنین تفکر و مرکزیتی متصور نیست . تنها جائی که مانند یک جزیره در این سرزمینهای وسیع خود نمائی میکند ، الازهر است .

گر چه به نظر نمیرسد که امروز یک چنین توانی در آن دانشگاه موجود باشد ، اما میتواند توسط ذی نفعان این مرکزیت و فردی که بتواند این امر را رهبری کند ، در آنجا ایجاد گردد .

نظر به این که این امر زمان بر است ، خوب است ذی نفعان برای این کار اقدام نمایند . در واقع تصمیم برای ایجاد این امپراتوری توسط ذی نفعان در آینده صورت خواهد گرفت ، اما داشتن امکان وجود آن امتیاز بزرگی است که فرصت آن را نباید از دست داد . 

خطر برای مسلمینی که در غرب زندگی میکنند

هنوز ابهامات یازده سپتامبر حل نشده است . ابهاماتی که به دست داشتن دولت آمریکا در حوادث یازده سپتامبر اشاره میکند . از طرفی مشابه آن وقایع را در غرب شاهد هستیم . نه تنها اروپا ، بلکه در آمریکا نیز حوادث مشابه که باعث مسلمان ستیزی در آمریکا میشود .

داستان دو برادر متهم به کار گذاری بمب پیچ و مهره درون زودپز و در یک مسابقه دو همگانی که در سالهای پیش اتفاق افتاد تا حادثه کالیفرنیا که موجب مرگ 14 نفر بیگناه شده است .

اگر در یازده سپتامبر دولت آمریکا در آن فاجعه دست داشته باشد و موجب مرگ 3000 نفر شده باشد ، کشته شدن 14 نفر و کشته و زخمی شدن گروه دیگری در مسابقه دو همگانی نیز میتواند توسط دولت اتفاق افتاده باشد .

در این میان مسلمانان بیگناه قربانی و متهم عملیات تروریستی میشوند .

مسلمانان باید خیلی مراقب خود باشند تا ابزار این گونه فعالیتها قرر نگیرند . فعالیتهای گروه های اجتماعی و غیره میتواند زمینه ساز استفاده از مسلمانان باشد .

لازم است همه مسلمانانی که در غرب زندگی میکنند در فضای مجازی خود نوشته باشند که از تروریست و شیوه های خشونت آمیز همه گروه های تروریستی بخصوص القاعده و داعش تنفر دارند و هر گونه همکاری با این گروه ها را محکوم میکنند .

در این صورت احتمال این که مورد سوء استفاده قرار گیرند کاهش ( صفر نمیشود ) خواهد یافت .

غربیها اگر یازده سپتامبر را طراحی کرده باشند ، توان طراحی اقدامات کوچکتر با اثر بخشی بزرگ را نیز دارند .

۱۳۹۴-۰۹-۲۴

سواد مدرن !

گفته می‌شود سواد مدرن فقط به معنای دسترسی به ابزار مدرن نیست بلکه توجه به مسائل جهان مدرن هم هست و البته کم توجهی به مهم‌ترین و رسانه‌ای‌ترین مسئله جهان مدرن (دست کم در این هفته‌ها) نشان می‌دهد که مشکل فقط این نیست که ما بیشتر از بقیه گرم و خشک می‌شویم، مشکل این است که ظاهراً ما کمتر از بقیه ظرفیت و آمادگی سازگاری با این وضعیت ناگزیر را داریم.

http://www.bbc.com/…/sc…/2015/12/151213_nk_paris_cop21_final