نکات جالبی به نظرم آمد که گفتم ثبت شود .
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
وَهُوَ الَّذِي خَلَق السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ وَكَانَ عَرْشُهُ عَلَى الْمَاء لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا وَلَئِن قُلْتَ إِنَّكُم مَّبْعُوثُونَ مِن بَعْدِ الْمَوْتِ لَيَقُولَنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ إِنْ هَذَا إِلاَّ سِحْرٌ مُّبِينٌ ﴿۷﴾
و اوست كسى كه آسمانها و زمين را در شش هنگام آفريد و عرش او بر آب بود تا شما را بيازمايد كه كداميك نيكوكارتريد و اگر بگويى شما پس از مرگ برانگيخته خواهيد شد قطعا كسانى كه كافر شدهاند خواهند گفت اين [ادعا] جز سحرى آشكار نيست.
اما نکته اول در باب شش روز است . شش روزی که آسمان و زمین را خلق نمود .
روز از باب تقسیم بندی مرحله ای است . یعنی در شش مرحله این کار انجام گرفته است . طول زمان این شش مرحله با یکدیگر یکسان است . و چگونگی خلقت جهان را " امیرالمومنین علی ع " در خطبه اول نهج البلاغه شرح داده اند .
عرش خدا بر آب بود تا شما را بیازماید .
اول عرش
دوم بر آب بودن
سوم این کار جهت آزمایش خلق است
اما اول عرش : عرش را محل استقرار خداوند گفنه اند . آن کسی و چیزی که همه جا هست ! با همه چیز هست و از همه چیز جدا ( که سبحان الله ) پس عرش چگونه جایگاهی است ؟
میدانیم که حق تعالی " واجب الوجود " است و کا خلق " ممکن الوجود " این خط جدایش حق و جایگاه اوست از کل خلق .
همچنین میدانیم که " حضرت رسول الله ص " در معراج به " قاب قوسین " رسید . خط جدایش " واجب الوجود " و ممکن الوجود " پس به عرش نرسید و تحت العرش بود . و طبق آیه همین آیه آنجا آب بود . پس تا حدودی معنی آب نیز درک میگردد .
دوم بر آب بودن : آنچه بر آب است ، از آب نیست . در معنی آب بسیار گفته اند و شنیده ایم . مشهور ترین عاشقان که از تشنگی دم زدند ، شهدای کربلا بودند و عاشقترین ایشان و شاه لب تشنگان ، حسین بن علی ع است .
ایشان فرمودند که هر کس آب بنوشد یاد تشنگی ما نماید .
بعضی از دانشمندان نیز تشنگی علم گفته اند و سیرابی در مطالعه !
بعضی دیگر از تشنگی معنوی و سیرابی هنگام خواندن قرآن و یا نماز و سایر عبادات صحبت کرده اند .
همچنین شنیده ایم که در صحرای محشر حوضی است به نام حوض کوثر و امیرالمونین ساقی حوض کوثر است .اگر در حوض کوثر آبی باشد ( که هست ) حتما از همان جنس آبی است که عرش روی آن قرار دارد .
همه این مطالب را که جمع کنیم . آب آن لطف الهی است که بر دل بندگان نازل میشود . باران لطف الهی نیز از همان خانواده است ، که بر هر چیز ببارد ، جنبه لطفی حق خواهد گرفت و بر بنده فزونی رحمت مادی و معنوی خواهد بود .
اما شاه عاشقان ، در هنگامه ملاقات محبوب ، بعید است توجه به دنیای مادی داشته باشد . آن حضرت جنبه تشنگی معنوی را بیان میکردند و این امر مانع تشنگی معروف روز عاشورا نیست . آن سرحلقه عاشقان در عین حال که غرق دریای الهی بودند ،از " هل من مزید عشق " سخن میکفتند و آنچه که در خصوص نوشیدن آب و یاد آن حضرت بیان کردند ، به این گونه نیز معنی میدهد . آن لحظه که خداوند بر قلب شما لطف و نور نازل فرمود و از تشنگی معنوی سیراب شدید ، یادی از شهدای کربلا کنید . در آن هنگام ، بنده در حضور حق است و یاد دیگران ، یعنی عرضه یاد آنها و نیازشان به خداوند . در واقع آن سخن را میتوان به " التماس دعا در هنگام حضور " معنی نمود .
حال که به معنی آب تا حدودی آشنا شدیم ، این عرشی است که فوق آن است . و روی آن است .
اما این که عرش را بر آب گذاشت ، از جهت آزمایش بود . یعنی میتوانست ، راه رسیدن بنده به حق را نزدیکتر قرار دهد ( زیر آب ) ، اما کسانی این راه را طی میکنند که مورد آزمایش قرار گرفته اند . در واقع راه رشد و سیر در آب معنوی ، آزمایشات الهی است .
تا اینجا سخن از جنبه های معنوی رشد و ارتقای انسانی سخن گفته است . حال میفرماید اگر بگوئی که برانگیخته میشوید ، کافران ( آنها که حق را میپوشانند ) میگویند این سحر است . حقه است و تردستی و مایه گول زدن ما است .
پس ایشان در این آب قوس نمیکنند و رشد نمینمایند . و طبیعتا به عرش نمیرسند .
حال کافران حال مسیر سقوط است . و رسول الله ، بشیر و نذیر است . ایشان میدیدند و دوست داشتند که همه کس را بالا بکشند و از سقوط خلق تاسف میخوردند ( و میخورند ، که ایشان شهید است و شاهد ) البته خداوند است که هر کس را بخواهد هدایت فرماید .
اول مسیر رشد در آن آب معنوی ، اعتقاد به معاد است و دوباره زنده شدن . و این کافران ، این در این اولین قدم مانده اند .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر