پسری در خانواده بر دیگران سبقت میجست در گفتار و غیره ، لذا پدر در نصیحت او برآمد که ای جان فرزند بدان که تا زمانی که تو تنهایی ، هر کار خواستی میکنی و هیچ مشکلی نیست . این حق آزادی است که خداوندبر همه بندگان روا داشته است . اما وقتی با کسی به مسافرت میروی ، در چه صورت به تو خوش خواهد گذشت ؟
پسر گفت ، اگر هم سن باشیم خوش خواهیم بود .
پدر گفت : اگر همسفر تو مرتب به شما بگوید چنین کن و چنان نکن ، به تو خوش نخواهد گذشت و بر عکس اگر همسفر در خواست تو تاثیر بد نگذارد طبیتا به تو خوش خواهد گذشت .
خوانواده نیز چنین است و در حد بالاتر اجتماع ، مردم نیز برای زندگی با هم همین گونه هستند .
تا اینجا مشکلی پیش نمی آید ، اما از آنجا مشکل آغاز میشود که خواست یکی با خواست دیگری در تضاد قرار میگیرد . در اجتماع برای این موارد قانون میگذارند ، اما در خانواده برای این کار قانون نداریم . طبیعت و فطرت انسانی است که مسیر را نشان میدهد . افراد خانواده در یک سطح نیستند . خانواده ، اجتماع دو نفر است و از ایشان نسل اضافه شده و فرزندان تربیت میگردند تا به تنهایی بتوانند در اجتماع زندگی کنند . این که در مرحله تربیت ، والدین به فرزندان آموزش میدهند تا زمانی که آنها مستقل گردند امری طبیعی است . پس رای والدین با فرزندان یکسان نیست . و نظر والدین ارجح است و باید ملاک قرار گیرد .
گر چه والدین معصوم نیستند و امکان اشتباه دارند . اما اطاعت آنها شرط عقل و همچنین فطرت انسانی است .
جامعه نیز چنین است و بزرگانی در جامعه هستند که باید از آنها اطاعت نمود تا جامعه تربیت گردد و زمانی که جامعه تربیت گردید افراد جامعه بدون برخورد میتوانند کنار یکدیگر راحت زندگی نمایند . در آن زمان اگر مشکلی پیش آمد یا برخوردی رخ داد ، اطاعت از بزرگتر حل کننده مشکل است و این امر عقلی و فطری بشر است .
این که این بزرگان جامعه چه کسی هستند و چطور انتخاب شوند ، امری است که در سرزمینهای مختلف به روشهای گوناگون معین کرده اند .خداوند نیز روش فطری این انتخاب را به بشر آموزش داده است .
فرزند در خانواده بریا این که همه راحت زندگی کنند ، باید سعی کنیم که تا حد ممکن به دیگران نگوئیم " چنین کن " و " چنان نکن " اگر رعایت اعضاء خانواده را کردیم و همه چنین کنند ، خانواده در آسایش و راحتی خواهد بود . هر چه یکی بگوید اینچنین کنید و آنچنان کنید ، آسایش خانواده مخدوش میگردد .
والدین نیز با ترفندهای تربیتی با نشان دادن درست و غلط به فرزند آموزش زندگی میدهند . اگر فرزند جائی را خوب نفهمید و یا اشتباه کرد ، آنگاه شفاهی میگویند که این راه است و آن چاه و از این سو برو و ...
در امور تربیتی یادمان باشد که مثل ورزش جسم ، در هر قدم باید کمی به وزنه افزود تا توان جسمی افزایش یابد . یعنی ورزشکار و در اینجا فرزند ، همواره باید در قدمی بیش از قبل بردارد تا حرکت کرده باشد . اگر در جا زند یا متوقف شود که اولا دیگر به مربی نیاز ندارد ، دوما اشکال مربی خواهد بود که شاگرد را خوب تربیت نمینماید .جامعه و مربیان جامعه نیز همچنین هستند .
فرزند سعی کن همیشه در سخن گفتن ادب را معمول داری ، خصوصا در حق والدین که مربی جسمی و روحی تو هستند . در جامعه نیز چنین است و بی ادبی در اجتماع نشان از آن دارد که مربیان جامعه در تریت جامعه موفق نبوده اند .
رفتار فرزند در رعایت ادب ، معرف تربیت خانوادگی اوست . پس اگر در جایی پیش آمد که اختیار رعایت ادب داشت از دست خارج میشد ، به خاطر آور که بی ادبی را اشکال بر والدین خواهند گرفت . این امر کمک میکند که بیش از پیش بتوانی خود را کنترل نمایی .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر