۱۳۹۵-۱۱-۰۸

حفظ سر

حفظ سر
ابتدا باید دانست "سر" چیست؟
سر آن چیزی است که درست باشد و با تجربه یا روشهای دیگر بدان پی برده باشیم ولی مشهور عام نباشد.
مثل اینکه اگر در غذا نمک ریخته شود , غذا طعم شوری میگیرد.  این امر سر نیست.
اما اگر کسی دریافت مثلا لبخند زدن دائمی باعث رفع بیماریهای روحی خود لبخند زننده میشود,  این امر مشهور نیست.  پس سر است.
گر چه روانشناسان به این امر اذعان دارند و در درسها از آن یاد میکنند. اما آنکه آنرا از راه غیر تعلم دریافته باشد, برای آن شخص حکم سر و دارو دارد.
طبیعتا آنکس که با تجربه به داروهای داروخانه اشراف داشته باشد,  به طبابت محق تر است تا کسی که فقط آنرا خوانده باشد. اما دانستن به هر نوع شرط طبابت نیست.
اجازه است. استادی باید باشد که بداند آنچه دریافت شده درست است و اشتباه در آن نیست.
اگر استاد برای کسی چنین تشخیصی داد, آنوقت اجازه طبابت و تجویز دارو به آن شخص داده میشود. با اگر های بسیار.  یکی اینکه جامعه نیز طبیب بخواهد. اگر جامعه نیاز به طبیب نداشته باشد, این اجازه بی فایده و عبث خواهد بود.
پس شرط قابلیت و دانستن صحیح,  از جمله شرایط طبیب است, اما همه آن نیست.
حفظ سر برای مردم نافع است که با آنچه بر ایشان غایب است متوحش نشوند.
همه کس توان پی بردن بر خیلی از مسائل را دارد, اما همه در پی آن نمیروند. اگر با بعضی از این موارد روبرو شوند, آنرا انکار میکنند و برای خود و دیگران زحمت و ناراحتی ایجاد میکنند.
دوم بر خود شخص است که با حفظ سر , تمرین بالا بردن ظرفیت میکند. چون ظرف بزرگتر شد , محتویات بیشتری دریافت میکند.
آب کم جو تشنگی آور به دست ...
روش افزایش تشنگی دم فرو بستن است و بسیاری دیگر.

هیچ نظری موجود نیست: