لزوم سامان دادن به تصاویر مشاهيرکه از چهره آنها مدرکی نیست. مثل حافظ و سعدی و فردوسی

با فراگير شدن رسانه ها و افزايش جمعيت و توليد محتوا ، شاهد هستيم براي مشاهير كشورمان چهره سازي ميگردد اين چهره سازي در جاي جاي كشور و توسط افراد با سلايق و ايده هاي متفاوت و حتي ميزان تبحر متفاوت در چهره سازي توليد و استفاده ميگردد.

در اغلب مواقع شاهد هستيم براي افراد قديمي در جاهاي مختلف كشور چهره هاي مشابه كه توسط افراد مختلف توليد شده وجود دارد و يا بر عكس براي يك شخص شاهد چندين چهره متفاوت هستيم .

نظر به اين كه هنرمندان بخصوص مجسمه سازان و بعد از ايشان نقاشان و هنرهاي وابسته ( مينياتور و غيره ) و بسياري ديگر از متخصصان و غير متخصصان به اين امر ميپردازند و هيچ جايگاه مشخصي براي ارجاع و برداشتن واقعيت يا استاندارد كشوري وجود ندارد . به ناچار هر كسي از روي سليقه چهره مشاهير را رسم ميكند.

لازم است مركز حفظ  فرهنگ كشور ( كه فعلا زبان پارسي را داريم ) اين استانداردها را گرد آوري و براي استفاده عموم و بخصوص هنرمندان در جايي كه قابل دسترسي همگان باشد ارائه نمايد.

بدين وسيله اگر كسي در جايي مجسممه يا تصويري از مشاهير ديد ،‌لازم نخواهد بود به نوشته براي مشخص شدن اسم ، مراجعه نمايد . 

مشاهير نيز براي خود داراي هويت تصويري خواهند گشت و علاقه مندان و ايرانيان در طي سالهاي تحصيل با آنها آشنا خواهند گرديد.

​

اولویت کارها و لیست نویسی کارهای ملی

اگر به هر كسي در مورد اولويت كشور سوال شود ،‌همگان مقوله معيشت و گرسنگان و ايجاد كار و ساير امور مرتبط با اقتصاد كلان كشور را مطرح ميكنند.

اين كه در اين جايگاه به ساير موارد پرداخته ميگردد بخصوص اگر اولويت موارد مطروحه خيلي پايين باشد ، از اين رو است كه اولا در اينجا ليست كارهايي كه بايد به آن پرداخت ثبت گردد. در ثاني افرادي كه به اين كارها ميپردازند در جايگاه هاي مختلف هستند و بصورت موازي ميتوانند كارهي مهم و كمتر اهميت دار را انجام دهند.

بنابراين هر كس بر اساس آنچه ميتواندانجام دهد يا تخصص دارد و ميتواند پيشنهاد بهبود براي كشور ارائه نمايد ميتوانند و بايد فعاليت نموده و قدمي براي پيشرفت كشور انجام دهند.

​

دی ان ای انسان نیست, قالب انسان است

امروزه مشخص است كه انسانيت انسان فراتر از اين بدن قابل مشاهده است. بسياري از احساسات را با هورمونهاي درون مغز مرتبت دانسته اند . اما هنوز در بشريت انسان مواردي مشاهده ميگردد كه فراتر از وجهه بدني است . بنابراين انسانيت انسان فراتر از قالب بدني است .

براي كلون سازي و همچنين انتقال از طريق نابودي ساختار سلولي و ايجاد مشابه در دوردست ها ، پايه ايده بر اساس اين است كه بشر همين قالب بدني او است . تصور بر اين است كه اگر بتوان اطلاعات موجود در اين قالب انساني را خواند ، ميتوان اطلاعات آنرا كپي نمود و به دور دست ها فرستاد و دوباره آن قالب بدني را ايجاد نمود.

تصور كلون سازي نيز بر همين عقيده است. كه با ايجاد يك قالب كاملا مشابه ميتوان افراد مسن را دوباره جوان نمود. اما اگر دانسته هاي قبلي را با پيشرفت تكنولوژي پيوند بزنيم نتيجه متفاوتي را مشاهده خواهيم نمود.

در كلون سازي ممكن است تمام ساختار بدني يك شخص را بتوانيم كپي كنيم . اما آنچه در اين قالب خواهد آمد ، آن فرد قبلي نيست . فرد جديدي است . اين امر را در دوقلوهاي همسان قبلا ديده ايم . حتي وقتي از اطلاعات دي ان اي يك فرد تازه مرده كپي برداري ميكنيم ، فرد قبلي زنده نخواهد شد . بلكه يك فرد جديد بوجود خواهد آمد.

اين فرد جديد شرايط خاص خود و تفاوتهايي را با فرد قبلي دارد . اما ممكناست پارامترهايي كه بدليل بدن ( قالب انساني ) از آن كسب ميشود خيلي نزديك يا خيلي مشابه باشد .

از اين رو خواندن اطلاعات بدني يك شخص و بازسازي آن در هر جاي ديگر يك قالب ايجاد ميكند كه لزوما يك فرد ديگر در آن نخواهد بود . يا اگر با دي ان اي يك نوزاد ايجاد شود ( قالب براي ورود انسان در مرحله صفر ) آن شخصي كه به وجود مي آيد همان فرد قبلي نخواهد بود.

شايد آزمايش ساده آن در مورد پستانداران ساده تر وجود داشته باشد . بدين نحو كه يك تجربه براي يك گوسفند ايجاد نمود ( مثلا حيوان را شرطي كرد كه كار خاصي انجام دهد تا غذا به او داده شود ) سپس از دي ان اي گوسفند براي مشابه سازي استفاده نمود. مسلما گوسفندهاي كلون سازي شده ( با همه شباهت به نمونه اوليه ) تجارب حيوان اوليه را نخواهند داشت .

​

دیتا سنتر در اکثر شهرها با هزینه کم

ادارات دولتی همواره تعویض سیستم های کامپیوتری  دارند. آنچه موجود است معمولا نسبت به تکنولوژی روز عقب است . اما حجم بالا دارد و از همه مهمتر این که قابل استفاده است .

صدها و هزاران هارد دیسک - سی پی یو - و تجهیزات دیگر وجود دارد که با یکدیگر توان بسیار بالایی را دارند. 

معمولا این تجهیزات به حداقل قیمت ممکنه به فروش میرسند یا سالها در انبارها میمانند تا کسی به فکر خالی کردن انبارها بیفتد.

میتوان این حجم از تجهیزات را با نرم افزارهایی با یکدیگر متصل نمود و یک دیتا سنتر ایجاد نمود.

گر چه خود شرکتهای دولتی اولین مشتریان این دیتا سنترها هستند ، اما توان موجود برای ارائه به شرکتهای داخلی و خارجی نیز کافی خواهد بود. 

اگر بانکها و تعویض سیستم بانکها را نیز به مجموعه کامپیوترهای مستعمل اضافه کنیم ، در همه شهرهای کشور میتوان دیتا سنترهای کوچک و بزرگ داشت . و البته با حداقل سرمایه گذاری ممکنه . 

مالکین دستگاه ها بصورت سهامدار و بخش خصوصی فضای استیجاری یا مالکانه برای استقرار مجموعه را ارائه خواهند کرد. میتوان از بورس هر شهر نیز برای جذب سرمایه در گردش دیتا سنتر شهرها استفاده کرد.

نه تنها شهرها ، بلکه روستاهایی مانند کندلوس نیز میتوانند مراکز دیتا سنتر شوند و کامپیوترها ی مستعمل اهالی را در محلی ( که معمولا کم هزینه تر از شهرها است ) قرار گیرند . 

بازاریابی این دیتا سنترها نیز باید توسط شرکت یا شرکتهایی در داخل و خارج از کشور انجام شود. حتی شرکتهای ارائه دهنده فضای ابری میتوانند مشتری اسن دستا سنترها باشند. شرکتهایی مانند فیس بوک و آمازون و گوگل و تلگرام و غیره .

​

توسعه روستاهایی که پایه اقتصادی آنها وابسته به طبیعت نیست

روستاها معمولا وابسته به منابع طبیعی هستند و اقتصاد آنها یا کشاورزی است یا دامداری و شکار یا سایر استفاده از منابع طبیعی مثل منابع معدنی است .

از سوی دیگر میزان رشد جمعیتی این فضاها تابع منابع طبیعی در دسترس است و محدودیتی دارد.

از این جهت افزایش جمعیت به سمت شهرها رشد کرده و در شهرها با معضلات مهاجرت گسترده جمعیتی روبرو هستیم . فقر و حاشیه نشینی یکی از موارد طبیعی این روند زندگی اجتماعی است . انواع مشکلات اجتماعی از توسعه بیماریهای مختلف گرفته تا توسعه مصرف انواع مواد مخدر از موارد دیگری است که مشاهده میشود. مشکلات تنوع و گسترش جرم و جنایت و هزاران مشکل دیگر که ناشی از این روش توسعه زندگی اجتماعی است.

راه کار توسعه روستاها با اقتصاد غیر وابسته به طبیعت است.

روستاهایی که برنامه کامپیوتری مینویسند. روستاهایی که خدمات سلامت ارائه میکنند . روستاهایی که از افراد پیر - بیماران خاص و غیره نگهداری میکنند و هزاران ساختار اقتصادی که میتوانند بصورت روستا و به دور از شهرها ایجاد شوند و جاذب جمعیت فعال کشور بوده و ارزش افزوده ایجاد نمایند.

​

گمراه کردن شبکه اطلاعاتی سایر کشورها توسط اشاعه اطلاعات اغراق شده

فرض کنیم که یک هواپیمای جنگنده ساختیم با برد نهایی 200 کیلومتر. چه پیش خواهد آمد اگر بگوئیم برد این هواپیما مثلا 800 کیلومتر است . چه اتفاقی برای سایر کشورها خواهد افتاد.

آنها در معادلاتشان تعداد و مشخصات هواپیماهای ما را با ادعای ما  وارد خواهند آورد. و این یعنی ما را بزرگتر از آنچه هستیم خواهند دید.

بر عکش هواپیمای 800 کیلومتری را ما 200 کیلومتری اعلام کنیم . آنوقت ما را کوچکتر از آنچه هستیم خواهند دید.

( گر چه توانایی اطلاعاتی سایرین معمولا چنین موارد واضحی را تشخیص میدهد ، اما موارد زیادی وجود دارد که میتواند سایرین را به اشتباه اندازد. مثل تعداد موشکهای دوربرد یا غیره ) 

این که خواست ما برای بزرگنمایی یا کوچک نمایی کلی یا در بخشی از توانمندیها باید چگونه باشد ، موردی است که مدیران اطلاعاتی کشور طراحی و پیاده خواهند کرد.

این گمراه کردن میتواند ابعاد دیگری نیز داشته باشد. میتوان توان دیگران را بزرگ کرد. مثل کاری که اسرائیل در مورد ایران میکند و خطر ایران را در دنیای غرب بزرگ میکند تا امتیاز بگیرد و یا کاری که ترکیه میکند و خطر کردها را بزرگ میکند تا بتواند وضعیت جنگی در کشور داشته باشد و سایر مطامع خود را پیش ببرد .

میتوان توان نظامی دیگران را نیز کوچک تبلیغ کرد. کاری که چین در خصوص کره شمالی میکرد یا دنیای غرب و ناتو در خصوص توان نظامی اروپای غربی میکند.

این کوچک نمایش دادن باعث میشود تا دشمن های بالقوه نیز احساس خطر نکرده و قدرت بزرگ را در مقابل ناتو ردیف ننمایند.

داستان جنگ ستارگان آقای ریگان ( بدون این که غرب توان آن را داشته باشد ) باعث شد که دولت وقت شوروی به جنگ در فضا بپردازد و سرعت سقوط شوروی زیاد گردید. 

از این دست مثالها زیاد است .

امروز نیز چین توان جنگ غیر کلاسیک خود را در فراسوی مرزها کوچک نمایش میدهد و بسیاری از دیگران نمیدانند درگیر جنگ شده اند. 

این بخش از گمراه سازی و پیش برد اهداف نظامی میتواند در کتابها و سمینارهای زیادی مورد بحث قرار گیرد. متخصصین امر به این مقوله آشنا هستند . گر چه در کشورمان بصورت برعکس آن ( خود زنی )‌را زیاد شاهد بوده ایم . یعنی بدون این که برای کسی خطر باشیم ( کشورهای همسایه ) نمایش بزرگنمایی از توان فشار به همسایگان را نمایش دادیم و آنها را ترسانده ایم !

مواردی که شاید لازم نبوده است .

به هر تقدیر احتمال خطای استراتژیک توسط ایران بسیار ضعیف است و احتمالا با مقاصد طراحان این بازی ها آشنا نیستیم .

با مدیریت و تدبر متخصصین میتوان پایه های اقتدار کشور را افزایش داد.

​

تاثیر افزایش جمعیت انسان و مصرف آب و غذا در طبیعت

نگاهي به افزايش جمعيت بشر و سرعت تغيير اين افزايش جمعيت ميتواند كمك كند تا تغييري را كه اين افزايش جمعيت در جهان ميگذارد را بتوانيم بررسي كنيم .

يكي از موارد مصرف گوشت است . چنانچه مصرف گوشت ميانگين را حدود 60 كيلوگرم بگيريم ، مصرف كل گوشت جمعيت 7 ميلياردي امروز برابر 420 ميليون تن خواهد شد .
يعني ما اين ميزان گوشت توليد ميكنيم

و در طبيعت جلوي رشد ساير حيوانات را گرفته تا اين ميزان گوشت را براي خودمان بتوانيم توليد كنيم . ما جلوي مصرف علوفه را توسط حيوانات وحشي ميگيريم تا آب و زمين و علوفه براي اين مقدار حيوان را بدست آوريم . 

اين كار را براي حيوانات دريايي و همينطور محصولات كشاورزي نيز ميكنيم . 

از جمله اقدامات انجام شده ممانعت از مصرف آب شرب براي همه انواع حيوانات است . ما تمام منابع شناخته شده آب را در بخش بزرگي از جهان جمع آوري كرده و در كشاورزي و مصرف شهرها و مراكز جمعيتي مصرف ميكنيم .

اين يعني حيوانات و گياهان امكان رشد و زندگي را از دست ميدهند.

با همين سيستم پيش برويم امكان رشد جمعيت بشري را نيز نخواهيم داشت .

بايد تكنولوژي توليد غذا ( و ساير مايحتاج زندگي ) را به نحوي اصلاح كنيم كه حيات بشري مانع رشد گونه هاي زيستي نگردد.

اين تكنولوژيها در بخشهاي فضايي تحقيق و پياده سازي گرديده است .

ما كلوني هاي انساني را در سفينه هاي فضايي طراحي ميكنيم و روشهايي را براي تهيه غذا به ميزان كافي براي زمانهاي طولاني يافته ايم .

از همين تكنولوژيها ميتوان براي توليد غذا بخصوص براي بخشهاي فقير جهان استفاده نمود.

از جايي بايد شروع كرد و كم كم روش جديد آزاد سازي منابع را انجام داد. داشتن اجازه برداشت از منابع آب و مزارع ديگر نبايد به عنوان موارد كسب سود ديده شود. 

اگر بتوانيم توليد غذا را با تكنولوژيهاي جديد ارزان سازي كرد تا ديگر كشاورزي و باغذاري اقتصادي نباشد ، ميتوان منابع طبيعي را آزاد كرد.

تكنولوژي گلخانه اي ما را از آفات بي نياز ميكند و امكان توليد وارياته هاي خاص در شرايط گلخانه اي را با هزينه كم امكانپذير ميسازد.

​

حركت جوهري جامعه

جامعه نيز مانند افراد باید سیر ذهنی خودش را طی کند. رشد كند و مرحله به مرحله و گام به گام پيش رفته و به كمال خود خواهند رسید

جوامع ميتوانند با يكديگر تعامل كنند و از تجارب يكديگر تاثير بپذيرند.

اين رفتار اجتماع مانند سلوك هر فرد است . رشد و شناخت خوديت خود لازم است رخ دهد.

همچنين جوامعي كه داراي مراتب بالاتر هستند نبايد حالات و قوانين خود را به جوامع ضعيف تر تحميل كنند. 

اين بهبود جوامع بايد با آموزش و رشد جوامع اتفاق بيفتد . مانند معلم كه به افراد كم سواد آموزش ميدهد. با اين كار جوامع بالاتر ميتوانند براي جوامعي كه آمادگي پذيرش تدريس را دارند ، اموزشهاييي را تدارك ببينند. 

جامعه جهاني بشري نيز در طول زمان رشد ميكند . توان ارتباطات باعث شده تا در هر لحظه اگر كسي در يك گوشه جهان سخني گويد ، در سرتاسر جهان قابل شنيدن باشد . قابل ديدن باشد . 

در گذشته كه اين امكان نبود در خصوص ظهور منجي در مكه و اعلام ظهور كه همه مردم دنيا در همان لحظه ميشنوند ، جاي بحث بود.

ايمان و اعتقاد لازم بود كه افراد اين امر را بپذيرند. در حالي كه امروز همه ميدانند كه هر كسي در هر جاي جهان ميتوان سخنش را به همه مردم ديگر جهان برساند .

در خصوص عقب نگهداشتن يا تاخير رشد جوامع ميتوان ترفندهايي را كه استعمار گران بكار بسته اند تحليل نمود. اما اين گونه امور تخصص خاصي است كه متخصصين خاص خود را نيز دارد. اين كه جوامع را چگونه به سويي هدايت كنيم يا از حركت به سويي باز داريم . متخصصين اين امر(  جامعه شناسان  )بايد نقش خود را در اجتماع به نحوي ايفا نمايند كه جوامع با سرعت و سهولت پيشرفت نمايد .

​

مرحله مياني ايجاد عدالت اجتماعي

ميتوان مدينه فاضله عدالت اجتماعي را با بهترين كلمات و به بهترين وضعي شرح داد. اما آنچه مهم است مسير رسيدن به مدينه فاضله است . به نحوي كه آسيب پذير ترين اقشار مردم مشكل معيشت نداشته و وادار به اعمال خلاف ناشي از ناچاري نگردند.
اولين نياز مردم نان است . گرسنگي موردي است كه از آن نمیتوان گذشت .
لازم است در همه محلات و در سرتاسر کشور, در مساجد و در دو جايگاه جداگانه براي زنان و مردان كه سرويس هر بخش را مردانه  توسط مردان و زنانه توسط زنان خدمات ارائه گردد.

در مساجد بر حسب نياز به مردم نان داده شود. نان به ميزان مورد درخواست ارائه گردد و از درخواست كننده سوال نكنند براي چه ميخواهي .

در مدت زمان كوتاه تغييرات اين كار باعث ميشود تا كسي از گرسنگي بيچاره نگردد. 

اقدامات زيادي براي تعيين تكليف همه افراد جامعه بخصوص افراد كم توان قابل انجام است كه بايد به سرعت انجام شود و اين كار مشابه آمارگيري منزل به منزل بايد انجام شود. همچنين با دستورالعمل هايي كه از قبل تدوين شده ، تكليف افراد نيازمند مشخص گردد و اگر نياز به سرپناه يا نياز به حمايتهاي ديگري داشتند بلافاصله نياز ها برآورده گردد.

از مرحله توزيع نان تا هر مرحله بالاتري امكان سوء استفاده افراد خدمات دهنده وجود دارد. گر چه در حين ارتكاب نميتوان آنها را شناسايي نمود. اما با اعلام عقوبتهاي سخت مثل تبعيد به مسافتهاي 1000 كيلومتري براي بقيه عمر و ضبط همه اموال و از اين دست ميتوان خطر سوء استفاده را براي خاطيان زياد كرد و افرادي كه بالقوه ممكن است تمايلي به خلاف داشته باشند ، بدين وسيله از خطا مانع شد.

​
​

كبوتر جستجوگر خانه يار

در مقاطع خاصي از سن افراد وقايعي دروني رخ ميدهد كه بايد در عالم خارج مابه اذا پيدا كند. شخص بدنبال آن نياز در جهان خارج ميگردد تا آن كبوتر پر كشيده وجود در جايي كه بتواند فرود آيد و سكني گزيند.

اين كبوتر يا در محل مناسب مينشيند و جايگاه مطلوب پيدا ميكند و يا در جايگاه غلط قرار گرفته و به سمت ضعف و نابودي پيش ميرود.

چون اين كبوترهاي وجود باعث رشد و ارتقاي روحي و شخصيتي فرد ميگردند ، اگر در جاي مناسب فود آيند باعث رشد و اگر در مسير نابودي قرار گيرند ( يا جاي فرود نيابند ) مشكلات عديده و انواع بيماريهاي جسمي و رواني را براي شخص پيش خواهند آورد.

يكي از اين موارد شناخت و اثبات خود است.

ابتدا براي پدر ( به عنوان خدايگان خانه كودك ) و در مراحل ديگر ساير افراد اجتماع كه براي شخص مهم هستند . مثلا استاد و معلم و همسر و رئيس و الي آخر.

دوم عشق است . كه شخص بدنبال جفت ميگردد. اين جفت را همسر وغيره نيز مينامند و شخص از وجود جفت و وابستگي عاطفي به او قصد تشكيل خانواده را دارد . توليد فرزند و استقلال و وابستگي به يكي ديگر ( در نر و ماده ) نيازي است كه بايد برآورده گردد.

سومين نياز وابستگي به قدرت اول جهان هستي است . اين نياز بدنبال خدا بودن ، ممكن است در جاي غلط نشسته و  بت پرستي و فرد پرستي و خود پرستي و انواع غير حق پرستي ها را سبب گردد.

اشتباه نشستن اين كبوتر يا جايي ننشستن كبوتر باعث مرگ تدريجي يا يكدفعه كبوتر شده و انواع بيماريهاي خاص خود را براي شخص پديد مي آورد.

گر چه آموزش محيطي و فراهم آوردن امكانات بيروني ميتواند در يافتن جايگاه مناسب كبوترها موثر باشد ، اما جاي مناسب پيدا كردن و توجه كردن به جاي فرود براي هر كبوتري بيشتر تابع پارامترهاي دروني و شخصيتي فرد است . بخشي از اين پارامترها وراثتي است و بعضي فرا وراثتي است .

فرا وراثتي آن بخشي از وجود فرد است كه به وراثت و آموزشهاي محيط بيروني ربطي ندارد . اين موارد هست و فعلا علم ما توجيهي براي آنها ندارد.

اگر خوب نظر كينم كبوترهاي زيادي در وجود ما پر ميكشند و شايد هر روز و هر لحظه اين كبوترها را بتوان مشاهده كرد. اما ارتفاع پرش كبوترها و عمر ايشان متفاوت است . نياز و خانه آرامش آنها نيز بسيار متفاوت است.

از اين رو حالات مختلف در طي زمان پديد آمده و آشكار ميگردد.

گويند مومنان هر لحظه هزار تغيير حالت ممكن است داشته باشند ، اما منافقان همواره بر يك حالند!

اين يعني براي منافقان كبوتري پر نميكشد كه جايي بنشيند.....

​