۱۳۹۳-۰۴-۳۰

آیا آنچه بر ما می‌گذرد عدل است ؟


هر فرد علاوه بر هویت فردی , دارای هوای های اجتماعی بیشتری نیز می‌باشد .
فرد - خانواده - جامعه ( مکانی , محله شهر کشور منطقه کره زمین - سازمانی , شرکت صندوق تامین اجتماعی صنف و ... - دینی )
هر یک برخوردهای داخلی و خارجی دارند .و سرنوشت خود را می سازند , این رفتارها روی یکدیگر تاثیر دارد و همچنین با سایر سیستم های موجود برخورد داشته و تاثیر و تاثر می‌پذیرد .
هر یک از این واحدها , بر اساس شرایط محیطی [ انسانی و غیر انسانی ] که به آن ورودی می‌گوییم , رفتاری را از خود بروز می‌دهد که به آن خروجی سیستم می‌گوییم .
بین این ورودی و خروجی , فرآیندی در سیستم ( فرد - خانواده - جامعه ) اتفاق می‌افتد که برای سیستم های مشابه خروجی های متفاوتی را با یک ورودی ثابت شکل می‌دهد .
این فرآیند , شامل یک بخش احساسی و یک بخش منطقی و یک بخش عقلانی ( جدای از بخش منطقی ) است .
بخش منطقی شامل جذب منافع و دفع مضر است و بخش عقلانی , فراتر از این است و ممکن اسا نفع نهایی سیستم را در جذب مقطعی مضر ببیند . مثل خوردن داروی تلخ یا انجام هزینه‌ اضافی برای کسب سود در آینده و از این قبیل موارد و گاهی با پیچیدگی بیشتر .
سیستم ها در طی زمان آموزش می بینند و کم کم رفتار آنها از بخش منطقی ( جذب نفع و دفع ضرر ) به سمت احساسی ( دوست دارم و دوست ندارم ) منتقل می‌گردد و در مرحله نهایی , کارکرد عقلانی ( عاقبت اندیشی ) قرار دارد که حد مطلوب سیستم است .
معمولا سیستم ها دارای درصدی از هر یک از مجموعه ( احساس , منطق , عقل ) می‌باشد .
طبیعی است که سیستمی که عقل آن غالب باشد و درصد منطق و احساس آن کمتر , مطلوبیت بیشتری دارد .
گاهی سیستم ها بین احساس و منطق , جابجا می شوند و به مرحله عقل نمی رسند , این رفت و برگشت احساس و منطق , سیستم را پایدار ولی ناقص نگه می‌دارد .
برای سیستم‌ها میتوان با آموزش و نشان دادن مطلوب سیستم , انگیزه حرکت به سمت تصمیم عقلانی را فراهم نمود .
( اکثر سیستم‌ها برای این رشد حد نهایی و محدودیت نهایی دارند , که تابع مشخصات آن سیستم است . اما همه , در هر زمان میتوانند از جایی که قرار دارند , حداقل یک گام پیش بروند )
این همه نشان میدهد که هر شخص , تحت واکنشهای ( ورودی به شخص ) فردی و اجتماعی است . لزوما این اتفاقات ورودی برای هر نفر , اثر رفتار خود او نیستند .اما رفتار و طرز تفکر شخص , روحیات فرد را می‌سازد و باعث رشد معنوی یا افول آن فرد می‌گردد . چه آن شخص , فرزند سلطان باشد و در دربار رشد یافته باشد و چه رعیت مورد ظلم ارباب .
هر فرد , در هر موقعیت , حداکثر فشار روحی را متحمل می‌شود و در واقع در حد اعلای امکان رشد قرار خواهد گرفت .
این باعث حرکت و بالفعل نمودن , امانت های الهی است که بصورت بالقوه در وجود شخص موجود است .

هیچ نظری موجود نیست: