۱۳۹۳-۰۴-۳۱

وصف بی قابلی خصم حسین ( ع )

وصف بی قابلی خصم شما
گفته آید این زمان در اینجا
لشگری بهر نبرد اعدا شام
گرد آمد در محلی کوفه نام
چون پس دعوت ازآن آل رسول
قصد جانش را نمودند بی فضول
بعد قتل یاوران آن سرو سهی
آن زمان که خواند مردم را بهی
داشت امید ز لطف بی امان
که نجات یابند آن بی قابلان
چون شهید میشد بزرگ کربلا
کل لشگر میشدند دشمن خدا
بهر دلسوزی برای خیرشان
گفت چندین سخن , کو جانشان
گشته فاسد بهر عشق کبریا
میل آتش بردشان بی ناخدا
ماند ارثی این سخن بهر ماها
کل روز عاشور و ارض کربلا
گوییا دارد سخن بر تو و من
که برو پیش امامت این زمن
چند نشستن که امامم می بیا
می برو , در راه صبر باید ترا
این صبر است و انتظار بنده خدا
نی چو خفته مست دنیا که بیا
پر زنیم سوی امام زنده مان
از سر کوی وجود تا اوج جان
گفته آید یک دلیل دانش نشان
که امام را دان چو مکه بهر جان
ظاهرا بر مکه است صورت نماز
لیک نماز را مقصد است صاحب نیاز
این شعر نیمه تمام است
گفتم بماند
تا بعد

هیچ نظری موجود نیست: