۱۳۹۳-۰۴-۱۴

غرب و ازدواج همجنس


نیاز جنسی انسان باید به گونه ای رفع شود.
این نیاز نیز همچون سایر موارد طبیعی , مطابق منحنی نرمال , نوع برخوردهای متفاوتی را باعث می‌شود .
یک اکثریتی در میان منحنی , جنس مخالف را انتخاب کرده و یک حداقلی در هر دو طرف , یا جنس موافق را برای جفت گیری انتخاب میکنند و در دیگر سو , نیاز جنسی را به تنهایی برآورده می‌کنند .
شرایط طبیعی جامعه میتواند کمک کند که از اکثریت میانی , گروهی به هر دو طرف تمایل یافته و جمعیت حداقلی ها افزایش یابد .
یکی از روشهای تشویق مردم به امتحان هیجانهای جدید و از بین رفتن قبح این موارد است .
همچنین با اذعان به طبیعی بودن این رفتار , در زمانهایی که امکان ارتباط جنس مخالف وجود نداشته باشد , این روش ارضاء جنسی افزایش یافته و کم کم در افراد بصورت عادت در خواهد آمد .
اما آنچه که از ازدواج در غرب منظور است , حمایت قانونی از این نوع زیستن انسانها است .
البته نه تنها در این مورد , بلکه برای همه انواع اجتماع باید قانون , حتی اگر آن اجتماع کوچک هم باشد , آن را مورد حمایت قرار دهد .
اما
آیا جوامع معتاد را نیز باید مورد حمایت قانونی قرار داد ؟
آیا بیماران جزامی ( که جامعه به دلیل چهره زشت آنها را ترد میکند ) و یا بیماران دارای سل ( که با تنفس این بیماری به دیگران انتقال خواهد یافت ) نیز باید مورد حمایت واقع شوند ؟
البته قانون گذار باید از اکثریت جامعه دفاع نماید و در عین حال حقوق اقلیت ها را نیز در نظر گرفت .
شاید صلاح باشد برای افراد همجنسگرا , شهری مجزا ساخت , تا آنها به راحتی و بدون انتشار این رفتار غیر نرمال به افراد نرمال جامعه بتوانند زندگی نمایند .
این رفتار نرمال و طبیعی نبست , زیرا کسانی که این رفتار را دارند , امکان ادامه نسل را نخواهند داشت و بنابراین محکوم به نابودی هستند .( غریزه انسانی شامل میل به ادامه نسل است )
رفتار اجتماعات غربی , نوعی راحت نمودن سقوط افراد پر خطر به این عادت نا ثواب را ایجاد نموده است .
متاسفانه این کار آنها , مشوق به فرزندان ایشان , برای رفتن به آن سو خواهد بود .

هیچ نظری موجود نیست: