۱۳۹۶-۱۱-۱۰

مضرات عمر طولانی براي بشر

بيائيد فرض كنيم در حال طراحي انسان ، اين موجود راست قامت هستيم .
از جمله موارد طراحي طول عمر اين موجود ميباشد . براي عمرهاي كوتاه ، اين موجود نميتواند تجربه زيادي داشته باشد . چند پارامتر را بايد با هم به تعادل درآورد.
طي دوران طولاني آموزش توانمنديهاي بشر را براي كار اصلي كه بايد انجام دهد بالا ميبرد.( از منظر طبيعي - نه از منظر مصنوعي كه گاهي خلاف طبيعت انساني نيز ممكن است پيش بيايد )
اما اين افزايش سالهاي آموزش نيز حدي ميتواند داشته باشد. بيش از يك ميزان آموزش توسط والدين شخص توانايي آموزش از تجربه  و اجتماع را بدست خواهد آورد. بنابراين نه صد در صد ، بلكه به ميزان زيادي براي تجربه از والدين بي نياز ميگردد.
بشر نيازمند سالهايي براي تجربه در جامعه و شناختن خود است . اثبات خود - شناهت خود - يافتن وظيفه منحصر به فرد شخصي 
از مراحل رشد معنوي فرد است . ( بعضي در همان مرحله آغاز باقي مي مانند و خيلي ها در راه متوقف ميشوند . اما هستند كساني كه به آخر ميرسند)
اگر طول دوره عمر براي بشر در اين مرحله زياد شود ، علاقه بشر به ماندن و توجه به آنچه ماندني است بيشتر ميشود. فرض كنيد بشر 400 ساله داشته باشيم كه داراي توان مشابه يك فرد مثلا 40 ساله است ( البته با همان 18 سال فعلي براي رشد اوليه ) اين شخص 400 ساله بعد از 40 سالگي ( اگر قبل از آن حس و حال همان فرد 40 ساله امروزي را داشته باشد ) يك حالت سكون شخصيتي را تجربه خواهد كرد. اين فرد نگران افت بدن و نزديكي مرگ نخواهد بود. اين شخص برنامه ريزي بلند مدت براي زندگي خواهد كرد و احتمالا به جاي جمع آوري اموال براي پيري ،‌دنبال انواع تفريحات زود گذر خواهد رفت . در آن غرق شده و از پرداختن به ادامه سفر زندگي با اين شكل امروزي باز خواهد ماند.
قوانين زندگي اجتماعي ايشان تغيير خواهد يافت . زاد آوري كاهش يافته ( بر عكس اين كه سالهاي زاد آوري به نظر اضافه خواهد شد، اما حال نگهداري از فرزند كمتر ميشود) و توجهي كه به عالم بعد از مرگ ميشود كاهش خوهد يافت .
حال يك حداكثر عمري را براي رسم منحني در نظر ميگيريم . عمر كوتاه تر باعث ميشود بشر زودتر به عالم بعد از مرگ بپردازد و بر عكس . از سوي ديگر توجه به دنيا و مدنيت ، باعث يك رشد مدنيت در جامعه ميشود و اين رشد درك اجتماعي باعث افزايش توانمندي ذهني و روحي بشر براي پرداختن به عالم بعد از مرگ ميگردد. 
رشد عمر و رشد توجه به دنيا و مدنيت و سپس رشد ذهني و روحي بشر از يك سو - در كنار نياز به توجه به عالم بعدي يك نقطه بهينه در هر زمان را براي طول عمر بشر بدست مي دهد .
يعني با كاهش رشد بشريت در علوم و مدنيت ،‌عمر طبيعي بشر بايد بالاتر باشد و بر عكس با افزايش رشد مدنيت و رشد روحي و معنوي بشر ،‌ميزان عمر حداكثري بشر بايد كاهش يابد تا توان نهايي انسانهاي گذشته و آينده در يك سطح بهينه بتوانند به دانستن آنچه دانستني و نهايي است ،‌ دست يابند . ( حالا آن غايت انساني با بيان هر يك از انديشمندان بشري هر چيزي كه باشد )
مشاهده نيز ميشود كه افرادي كه در گذشته هاي نه چندان دور زندگي طبيعي كرده و به مرگ طبيعي ( پيري )‌از دنيا ميرفتند ، عمر بيشتري از افراد مشابه امروزي خود داشته اند.
بنابراين عمر طبيعي براي هر دو گروه جمعيتي فرصت دست يابي يكساني را براي رسيدن به غايت وجودي شخصي ايشان فراهم آورده است .
همان گونه كه عمر كوتاه براي بشريت ، مانع رشد معنوي و رسيدن به غايت وجودي انسان ميشود ، همانطور عمر طولاني ( بيش از حد طبيعي )‌نيز مانع از رسيدن به هدف وجودي انسان ميگردد.
از اينجا ميتوان اين نتايج را گرفت . 
اول وجود " مديريت " و قرار دادن عمر بهينه براي همه انواع بشر در همه ازمنه و امكنه با توجه به توان رشد روحي و معنوي شخص .
دوم عدم امكان منطقي براي رسيدن بشر به عمر طولاني . در واقع اگر بشر بتواند به عمر طولاني ( مصنوعي ) دست يابد از هدف وجودي خود دور شده و آن مديريت مرحله قبل مانع دستيابي به اين امر خواهد شد.



مدیریت هرج و مرج آیا میتواند مدیریت ثبات هم بکند ؟

مدیران هرج و مرج پدید آورندگان هرج و مرج هستند. آنها روشهای بهم زدن و استفاده از فرصتها را بکار میبرند و تجربه میاندوزند.
آنها حتی توانایی ایجاد ثبات از هرج و مرج را نیز ندارند . که این خود کاری دیگر است.
از سوی دیگر مدیریت وضعیت ثبات امر دیگری است.
تخصص و توانایی های دیگری نیاز دارد. شرح این مجموعه توانایی ها برای هر یک از انواع مدیریت ها در کتب تخصصی موجود است. (علاقه مندان به کتب تخصصی مربوطه مراجعه نمایند )
ذینفعان تصمیم گیر امور کلان در مواقعی که ثبات مد نظر ایشان است , مدیران را عوض میکنند.
و برعکس آنجا که به جای ثبات هرج و مرج بخواهند مدیران متخصص هرج و مرج را روی کار می آورند.
این مراتب نه فقط در ابعاد کلان کشورها و اتحادیه ها( مثل اتحاديه اروپا) برقرار است , بلکه در موارد به چالش کشیدن یک موضوع در رسانه‌ها و حتی به چالش کشیدن یک موضوع درسی در کلاس درس نیز میتواند کاربرد داشته باشد.



۱۳۹۶-۱۱-۰۹

قلب عالم و اعضا

ایشان جان عالمند,  چنان بست است جان تو به جانم ,,, که هر چه اندیشی بدانم.
در لحظه تمام عالم به او متصل و او عالم به همه
مانند قلب و اعضا
ما هم یکی از اعضا هستیم , حال ما را قلب میداند.
اما اگر عضوی درد گیرد , اعضای دیگر بفهمند و عکس‌العمل نشان دهند.
آیا ما نیز چنین هستیم. سعدی فرماید :
بنی آدم اعضای یکدیگر ند که در آفرینش ز یک گوهرند
چو عضوی بدرد آورد روزگار دگر عضوها را نماند قرار
اما این درد عضو به دیدن و خبر گرفتن نیست. پا که درد گیرد , دست به مدد خواهد رفت . چشم دنبال عامل درد میگردد و ...
پس آیا ما چنین هستیم که از احوال دیگران با خبر باشیم؟
فرموده بپرهیزید  از فراست مومن ... یعنی مومن نگاه کند میبیند آنچه را یک عضو نسبت به عضو دیگر باید بداند . و میکند آنچه یک عضو برای عضو دیگر باید بکند.

اقدامات جنگي دولت افغانستان

دولت افغانستان اذعان ميدارد كه در حال جنگ است . خوب وقتي دولتي درگير جنگ ميشود ، يك اتاق جنگ درست ميكنند و بزرگان دولت نيز در آن اتاق حضور يافته و هدايت جنگ را به عهده ميگيرند.
در سالهايي كه دولت فعلي افغانستان سكان كشور را به عهده گرفته ، عمليات جدي بر عليه طرف مقابل جنگي مشاهده نشده است. همه منتظر هستند كه طرف مقابل اقدامي انجام دهد تا افغانستان اقدام متقابل انجام دهد.
وقتي نيز طرف مقابل اقدامي ميكند ، آنقدر سيستم سنگين است كه تا همه سربازان افغانستاني درگير نابود نگردند ، كمك هاي دولت مركزي به سربازان نميرسد!
در واقع مشاهده گر درك نميكند دولت افغانستان طرفدار كدام سوي نبرد ميباشد . 
چند عمليات ضد طالبان يا ضد داعش توسط نيروهاي دولتي سازماندهي شده و به موفقيت رسيده است ؟ اگر نيروي كافي نيز نداريد ، حداقل اقدامات چريكي كه ميتوانيد انجام دهيد . همان كار كه آنها با مردم بيچاره افغانستان ميكنند.
اگر افق ديد مديران كشور كوتاه باشد ، نيازي به انجام عمليات نميبينند و يا اين كه منافع ايشان در ادامه وضع موجود بايد باشد .كه اين امر نيز بسيار دور از ذهن است . آخر همين مردم كه در كوچه و خيابان كشته ميشوند شما را انتخاب كرده اند.
تنها احتمال ممكن اين است كه مديران كشور افغانستان خود داعش يا طالبان باشند و از اين رو با ترفندي به سمت هاي اداره كشور رسيده اند . حالا براي دوستان خود زمينه را ساده ميكنند. گر چه اين امر با مشاهدات تائيد ميشود ، اما بعيد است كه همه كساني كه در دولت حضور دارند چنين اعتقادي داشته باشند. اكثر ايشان بايد به نحوي خواهان ثبات و آرامش براي كشور باشند و در مجموعه قوانين و شرايط گير كرده اند.
وقت آن است كه آزادمردان افغانستان اتاق جنگ ضد آرامش درست نمايند و بر عليه هر كسي كه افغانها را به كشتن ميدهد ( چه با تفنگ و چه از داخل دولت )‌ مبارزه نمايند. 


۱۳۹۶-۱۱-۰۷

مدرس فرشتگان

به فرشته جاذبه,  جاذبه آموخت . این کیست ؟ شیطان . گويند شيطان وهم است كه همه ما داريم .

(اين كه جاذبه و ساير امور مشابه ،‌قوانين طبيعت فاعلي دارند و اين رفتار را آموخته اند . امري است ممكن . اما اين كه در زماني فرشته ها آمدند و كار خود را نميدانستند، نشان ميدهد قبل از خلقت جهان هستي بوده. از سوي ديگر مقام شيطان آن چنان بوده كه قبل از اين كه فرشتگان به فعل خود آگاه باشند ،‌آنرا ميدانسته و علاوه بر دانستن ،‌آنرا به فاعلين آن كار آموزش ميداده است . ) نكته اينجا است كه شيطان معلم فرشتگان بوده است . اما نه معلم همه فرشتگان . بلكه بعضي از ايشان را درس ميداده و اين در حالي است كه خداوند به آدم كل اسما را آموخت و آدم ع مدرس همه فرشتگان بود. مقام آدم بسي بزرگتر از شيطان است.

اما بعد 

همه ما قوه شيطنت ( وهم ) در وجودمان داريم . اگر بتوانيم شيطان را منقاد خود كرده و بر شيطان وجود خودمان پيروز گرديم ، بر علمي كه به فرشتگان نيز مي آموخت دست خواهيم يافت . بنابراين فرشتگان زيادي را منقاد خود خواهيم داشت و ميتوانيم كارهايي انجام دهيم كه ديگران از انجام آن عاجزند.

مثلا فرشته جاذبه را ميتوانيم بخواهيم كه نكن و اجسام سنگين را بدون جاذبه ميتوانيم حركت دهيم و امثال آنها . ( اين موارد استنتاجي و عقلي است )

شناخت و منقاد نمودن شيطان وجود بخشي از شناخت خود است . و البته چون خود شناسي كامل گردد ، توان آدم ع و عالم بودن به كليه علوم و همه فرشتگان را ميتوانيم بدست آوريم . اين مرتبه را در هر زمان يك نفر ميتواند تصدي نمايد و او خليفه الله است ع .

مابقي بر حسب مراتب وجود به آن مرتبه نزديك ميگردند. وجود خليفه الله نيز مانع رشد نيست . مراتب بالاتر در وراي زندگي زميني ممكن است و ميتوان مراتب بالاتر را در عوالم بالاتر كسب نمود. و اين براي هر كس بر اساس مرتبه رشد و مسير حركت در طي حيات زميني ممكن خواهد بود. 

از اين رو آن شخص كه مراحل اعتلاي شخصيتي را طي ميكند ،‌پس از مرگ به راه خود ادامه ميدهد و رشد ميكند و بر عكس ،‌ان شخص كه مراتب نزوله انسانيتي را طي ميكند ،‌پس از مرگ به سير و سفر خود ادامه ميدهد . ( اگر كسي دست او را نگيرد . شفاعت كساني كه خداوند اجازه داده به اين گروه نيز ميرسد )




مجموعه دریل اعماق کف دریا , مستقر در کف دریا

امروزه مجموعه دریل کف دریا , روی شناورها سطحی یا پایه هایی در بیرون سطح آب مستقر هستند.
میتوان تجهیزات را بصورتی ساخت که پکیج دریل کاری کف دریاها , روی بستر دریا قرار گیرد و انرژی و پشتیبانی لازم از سطح دریا اعمال گردد.
کاهش هزینه عملیاتی,  سبک سازی مجموعه و کاهش هزینه احداث چاه از مزایای این کار است.
همچنین برای استخراج نفت و گاز نیز هزینه های نگهداری و عملیاتی کمتر از حالتی است که این تجهیزات روی سطح آب مستقر باشند .

همچنين كل مجموعه مستقر در كف دريا نقش لنگر را براي مجموعه پشتيباني روي اب دريا خواهد داشت .



در تکرار خواندن قرآن

اول قرآن , اقرا باسم ربک الذی خلق , است. 

اول مواجهه بنده است با حق تعالی. اما وقتی به نهایت رسید ، اذا جاء نصرالله و الفتح را به عينه ميبيند.

و اين سفر از فرمان به خواندن كه اول مرحله تفكر و شروع سفر مذهبي است شروع ميشود و تا مشاهده پيروزي حق تعالي بر جهل و توبه به درگاه او و نشستن بر سفره ماعده الهي است ادامه ميابد.

در تكرار
دوباره از اول , گویی در دور اول قرآن 

شهری را کوچه به کوچه گشته و زیبایی آنرا دیده 

و در دور دوم طبقه بالاتری رفته و همان شهر را از طبقه بالاتری بازدید میکند .
این طبقات را حد نیست. از این رو هر میزان تکرار 

زیبایی مضاعف دارد و اشتیاق خواننده بیشتر می‌شود. و این برای کسی است که قرآن میخواند .

مرحله پایینتر خواندن بدون توجه به معانی است. بی فایده نیست.  اما ناقص است.
مرحله پایینتر نگاه به آیات و لغات و کتاب است.
مرحله پایینتر توجه به لغات و اصوات  , بدون معانی است.
و الی آخر



تشابه تامین اجتماعی و شرکت های هرمی

تامين اجتماعي در ايران بصورت " سيستم پونزي " عمل ميكنند . مردم در شركتهاي تامين اجتماعي سرمايه گذاري كرده و انتظار دارند مطابق قراداد هزينه بيماري - از كار افتادگي و در نهايت بازنشستگي ايشان را پرداخت نمايد.
اما سازمانهاي تامين اجتماعي به جاي سرمايه گذاري ، هزينه هاي امروز را از پولهايي كه بايد سرمايه گذاري گردد پرداخت ميكنند.
شركتهاي هرمي نيز اينچنين هستند . آنها نيز با بخشي از پولهاي جديد دريافتي ، به عنوان سود به سهامداران پرداخت انجام ميدهند.
هر دو گونه اين سازمانها وقتي به قدر كافي بزرگ و سنگين شوند،‌بر اساس وزن خود " درهم خواهند پاشيد "
اين اتفاق در خصوص سازمانهاي تامين اجتماعي در حال مشاهده است. منابع مالي كافي براي پرداختهاي تعهد شده وجود ندارد. جالب اينجا است كه همه اين اقدامات قانوني بوده و براي اجراي شآنها مصوبه داريم . 
در واقع نمايندگان مجلس يا جاهل بوده اند و كار غلط انجام داده اند و يا عالمانه خيانت ورزيده اند. ( چه در قالب كارهاي سياسي و هماهنگي با ديگران بوده باشد يا علت ديگري داشته باشد) 
نظر به اين كه چاره جويي عملي فقط بر اساس داشته هاي امروز ميتواند انجام پذيرد . بهتر است كل سرمايه موجود را به نسبت مشخص بين سهامداران تقسيم كرد . به نحوي كه اين ميزان سرمايه نه بصورت نقد ، بلكه بصورت سرمايه در گردش در سيستم بورس قابلت تبديل داشته باشد . ( سود فعاليتها بتواند به حساب قابل خرج كردن به نام صاحب حساب بازگردد) 
يافتن مقصر و سوء استفاده هاي انجام شده و بازگرداندن آن به سهامداران مبحث جداگانه اي است كه ميتواند بصورت موازي صورت پذيرد. كاهش بروكراسي تامين اجتماعي ها و صندوقهاي رفاه و بازگشت سرمايه ساختمانها و دارائيهاي مبحوث شده اين مجموعه ها به سرمايه گردش كشور در بورس ميتواند از جمله مزاياي سيستم جديد باشد.


۱۳۹۶-۱۱-۰۴

به من چه ؟ به تو چه ؟

این دو جمله سوالی توجیه کننده بسیاری از رفتارهای افراد در جامعه میباشند. نه تنها رفتار اجتماعی بسیاری از افراد را میتان در قالب این جملات توجیه کرد ، بلکه رفتار افراد خانواده را نیز با یکدیگر در قالب این جملات میتوانیم مشاهه کنیم .
بعضی افراد نیز مطابق فرمایش سعدی شیرازی که :
بنی آدم اعضای یکدیگرند که در آفرینش ز یک گوهرند  *** چو عضوی بدرد آورد روزگار ، دگر عضو ها را نماند قرار
با دیدن مشکلی و مسئله ای برای دیگران ناراحت شده و گاهی به واسطه این ابراز ناراحتی مورد شماتت دیگران نیز قرار میگیرند.
از سوی دیگر سعدی علیه الرحمه مطلب را به نحو شیرینی و به صورت داستان توضیح داده است.
" گروهی حکما به حضرت کسری در به مصلحتی سخن همی‌گفتند و بزرگمهر که مهتر ایشان بود خاموش. گفتندش چرا با ما در این بحث سخن نگویی گفت وزیران بر مثال اطبا اند و طبیب دارو ندهد جز سقیم را پس چو بینم که رای شما بر صوابست مرا بر سر آن سخن گفتن حکمت نباشد.
چو کاری بی فضول من بر آید *** مرا در وی سخن گفتن نشاید
و گر بینم که نابینا و چاه است *** اگر خاموش بنشینم گناه است "
در اینجا این موارد با دستورالعمل " امر به معروف و نهی از منکر " برخورد پیدا میکند.
جدای از ناراحتی شخصی به واسطه " به سوی دره رفتن دیگران " ما چه وظیفه ای داریم ؟ چه باید بکنیم ؟ آیا ممانعت فیزیکی کرده یا با گفتار مانع فرد شویم ؟ و بسیاری حالتهای ممکن دیگر .
در مبحث امر به معروف شرایطی ذکر شده ، اولا شخص باید عالم به معروف باشد . پس گمان کافی نیست. و از سوی دیگر شخص مخاطب نیز باید به این علم گوینده آگاه باشد. مسلما اگر پزشکی توصیه های پزشکی به ما بگوید و ما ندانیم آن شخص پزشک است ، آن توصیه ها را قبول نخواهیم کرد.
مورد دیگر میزان خطر و مرحله و مسیری که شخص در درون خود طی میکند مهم است.
اگر خطر حاصله کوچک باشد و شخص برای رشد شخصیتی از مراحلی باید عبور نماید گر چه کمی سخت به نظر برسد ، در این صورت نیز اذعان مطلب صحیح نیست.
پس شرط گوینده
شروط شنونده 
شروط موضوع 
در نحوه بیان کردن یا نکردن و غیره موثر هستند.
واقعیت این است در جهان کنونی جملات " به من چه ؟ " و " به تو چه ؟ " معنا و مفهوم ندارند.
آنچه مهم است ارتباط همه امور به همه کس است. اما همه کس چگونه باید با یکدیگر ارتباط برقرار نمایند و چه رفتاری باید داشته باشند . قانون رفتار افراد جامعه را با یکدیگر معین میکند.
اول قانون جاری کشور
دوم قانون عرف اجتماعی 
سوم قانون باورهای مذهبی افراد
اولویت هر یک از قوانین و تضاد آنها با یکدیگر ( برای هر فرد ) میتواند تنشهای داخلی برای شخص ایجاد نماید که چگونه با دیگران و رفتار ایشان واکنش نشان دهد.

مربیان اجتماع باید روش صحیح برخورد های اجتماعی را به همه مردم آموزش دهند و حدود آنرا محافظت نمایند.


۱۳۹۶-۱۱-۰۳

دلار تا اواسط اسفند به کجا میرود؟

روند رو به رشد دلار ادامه خواهد یافت. دلیلی نداریم که جلوی تغییر روند رشد دلار گرفته شود.
بنا براین احتمال این که تا اواسط اسفند ماه دلار به مرز 5000 تومان برسد وجود دارد.