اول از جزء به کل . میگوییم این همه موجودات هست با این تفاسیر , پس این موجودات نیاز به خالق دارد ... خالق کل را خدا میگوییم.
دوم از کل به جزء . میگوییم خدا هست , از جمله صفات خدا خلاقیت است , پس همه ممکن الوجود را آفرید .
سوم از کل به کل . یعنی خدا را با خود خدا قبول داریم و درک میکنیم و ...
مثال برای مراحل
اول : از لامپ روشن در منازل پی میبریم که یک کارخانه برقی باید در جایی باشد .
دوم : کسی که کارخانه برق را دیده باشد و بداند , از وجود کارخانه برق پی میبرد که باید لامپ روشنایی در جایی باشد که بعض را دیده و بقیه را هنوز ندیدهایم.
سوم : کسی که کارخانه برق را بداند و بشناسد ( دو مرح قبل را گذراند باشد ) و از وجود مجموعه کارخانه برق و شبکه روشنایی , ماهیت و ساختمان مجموعه را بشناسد و درک کند .
البته مرتبه اول برای مبتدی است و مرحله دوم برای خواص است و مرحله سوم برای خاص الخاص .
پاره ای از نکات جالب و یا تحقیقات شخصی من در عالم مجازی Some interesting research on my own or in a virtual world
۱۳۹۵-۰۴-۱۲
یه چیز فلسفی در انواع درک خداوند
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر