۱۳۹۶-۰۲-۰۶

تفکر کردن و جوایز شخصی و جامعه ای ذهن

هر تفکر جدیدی یک مسیر جدید در ذهن میسازد . اگر شخص این تفکر را ادامه دهد ، مسیر پر رنگ شده و بیشتر وقتها آن مسیر برگزیده میشود . به این عادت میگوئیم . "عادت فکری " - ما عادت کرده ایم که یک جوری فکر کنیم . این امر بیشتر در طی زندگی شکل میگیرد.
در طی دوران رشد ، اطفال تا بلوغ ، انواع روشها را امتحان میکنند . آنچه جامعه و محیط خانواده و روحیات خود شخص میسازد ، در نهایت عادت ایام بزرگسالی شخص میشود و از یک سنی به بعد معمولا تغییر روش فکر کردن مشکل میشود . ( دانشمندان ادعا میکنند که روشهای تفکر در خانمها و آقایان متفاوت است ! این نیز میتواند دلایل اکتسابی محیطی و علائق شخصی ایشان باشد . زنان معمولا به چیزهای مشابهی علاقه نشان میدهند و جامعه به ایشان در خصوص آنها جایزه میدهد . مثل بازی دختر بچه ها با عروسک و بر عکس پسر بچه ها با اسباب بازیهای خشن تر مثل ماشین و سلاحهای جنگی - تا حدود زیادی نیز هورمونها افراد را از خردسالی به سوئی حل میدهد . جای این بحث تفاوت نوع در جای دیگر است )
دو گونه افراطی داریم . یکی بر اساسس عادتها و تکرار کارهای دیگران زندگی کردن و دیگری همه کارها را با روش جدید و امتحان نشده انجام دادن . معمولا افراد در بین این دو حد افراطی زندگی میکنند.
اما برای کودک چه چیزی باعث میشود که به سوی ابداع  و یافتن روشهای جدید برود و در به آنسوی مسیر حرکت کند ؟ و یا چه باعث میشود که کودک به مسیر کارهای امتحان شده پیش برود و از ابداع روشهای امتحان نشده فاصله بگیرد؟
دو نوع جایزیه داریم که در طی عمر فرد ، او را به سمتی تشویق میکند . یکی شخصی و درونی و دوومی بیرونی و اجتماعی است .
هر دو دسته نیز به دو نوع حسی و عینی قابل لمس باز میگردد. پس چهار عامل مشوق فرد برای رسیدن غائی به هر نوع تفکر میتوان در نظر گرفت .
حس ارضای روحی از نوعی تفکر برای هر فردی رخ میدهد . اگر این حس با جایزه شخصی باشد ، مثلا موفق شود شیرینی بدست آورد ، یا لذتی ببرد ، یا دیگران را راضی کند یا باعث خوشحالی دیگران شود و غیره ، این شخص به آن مسیر علاقه بیشتری خواهد داشت .
برای این کار جامعه میتواند ابراز تشکر و قدردانی نماید و یا حتی جوایزی بدهد . موفقیت نمره ای در مدرسه - خرید جایزه مدرسه - رشد اجتماعی افراد مشابه و حتی خود شخص . برنده شدن در مسابقات مدرسه و ... ورزشی و غیره .موفقیت اجتماعی و غیره ( برای افراد بزرگسال تر ) یا یا بر عکس همه اینها در جهت تنبیه شخص .
مثبت و منفی و چهار حالت در نهایت هشت احتمال وقوع داریم که با ترکیب حالات مختلف هر یک با یکدیگر ، شانزده حالت ممکن برای هر فرد ، برای هر نوع فکر کردن ( و در مراحل بعدی ، عمل کردن ) پیش می اید .
تعداد زیاد انواع فکر روزانه برای فرد و پاسخهایی که در طی هر روز و هر هفته و هر ماه و هر سال میگیرد ، در نهایت افراد را به سوئی هدایت میکند . بیشتر مبداء یا بیشتر تکرار کن .
گفتیم که افراد بینا بین هستند و در میان این افراد بینابین ، افرادی هستند که به دو سوی افراطی نزیکتر هستند .
حالت مطلوبی برای مبدئین وجود دارد ( نه خیلی زیاد ابداع کننده - چون خیلی زیاد ، یعنی برای رسیدن به موفقیت صبر لازم را ندارند و به کار جدیدی میپردازند ) ککه در آنجا موفقیتها و حل مشکلات اجتماعی محقق میشود . اما جامعه به افراد تکرار کن نیز نیاز دارد . همه کارهای امتحان شده باید عامل اجرایی داشته باشد تا چرخ زندگی و تمدن بچرخد.
پس هر دو قشر افراد و افراد بینا بین در جامعه لازم و مورد استفاده برای رشد جامعه هستند.
همه قرار نیست که اینشتین شوند و همه هم قرار نیست تا پایان عمر یک کار تکراری را انجام دهند . اما جامعه به اینشتین و کارگرانی که کارهای تکراری را خوب انجام میدهند احتیاج دارد .
همه والدین ممکن است دوست داشته باشند که فرزند ایشان اینشتین شود ، اما آنچه بچه باید بشود ، اگر اینشتین نباشد ، آن کودک در همه عمر در رنج خواهد بود . هر کسی باید جایگاه خود را در طی زندگی بیابد . جایگاهی که برای شخص خودش بهترین است .

هیچ نظری موجود نیست: