نه تنها دولتها بلکه هر فردی آرزو دارد که دنیا تغییر نکند . بر اساس شرایط فعلی میتوان برنامهریزی کرد و فردایی بهتر داشت .
تا اینجا مشکل نیست اما اگر شخص فکر کند که این آرزو محقق است کاملا در اشتباه خواهد بود و طبیعتا عواقب ناخوشایند آنرا خواهد دید .
وظیفه دولتها نسبت به افراد سخت تر است . آنها باید بدانند همه چیز تغییر خواهد کرد . اگر آنرا در مسیر مناسب هدایت نکنند به بیراهه خواهد رفت .
کنترل همه چیز نیز مشکل است و حدی دارد . آنچه دولت کمونیستی شوروی تجربه کرد ثبات غلط بودن کنترل همه چیز است .
باید اجازه رشد و اعتلای جامعه را در مسیرهای مثبت داد .
هدایت جامعه نیز با ابزار هزینهای است . باید بیراهه رفتن را گرانتر از راه درست رفتن نمود . بدین ترتیب منطقی است که همه در راه حرکت کنند .
مورد کاوی و مصداق یافتن همه امور با تفکر اصلاح روشها به جهت طبیعی و رفع موانع پیشرفت بشریت مقدور خواهد بود .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر