یک منحنی نرمال تبعیت میکند . از طرفی گروهی افراد روتنی هستند که درد و
رنج چهره ها را تشخیص نمیدهند و نسبت به درد و رنج دیگران بی تفائت هستند
. از طرف دیگر عده ای از مردم هستند که نسبت به درد و رنج بشریت در
کشورهای دور دست عکس العمل نشان داده و برای بهبود زندگی آن مردم تلاش
میکنند . حد زیاد فدا کردن جان برای کمک به دیگران را در کشته شدن چند
نفر آمریکائی در دفاع از مردم فلسطین دیده ایم. آنها جلوی بولدوزرهای
اسرائیلی قرار گرفتند تا خانه فلسطینیان را خراب نکنند. اما راننده
بولدوزر به همراه نیروهای نظامی اطراف و فرماندهان نظامی اسرائیل و حتی
سیاستمداران آمریکا نسبت به این واقعه بی تفاوت بودند !
ثابت شده با انتشار اطلاعات جهانی مردم جهان نسبت به اتفاقات نقاط دور
دست نیز واکنش انسانی نشان داده و کمی نسبت به گذشته جهان انسانی تری
داریم . اما مطلوب بشریت است که این منحنی نرمال به سمت اهمیت دادن به
همنوع حرکت کند .
به صورت فطری ، بشر خواهان حفظ نوع خود است . این حفظ خود در مراتب
بالاتر تبدیل به حفظ همنوع شده و در اجتماعات این حس وجود دارد که حمایت
از انسانیت صورت میگیرد. این امری کاملا فطری است و با آموزشهای غلط تصور
بهتر بودن گروهی از افراد نزدیک نسبت به دیگران برای بشر پیش آمده است .
به نظر میرسد که با اصلاح این آموزشهای غلط بتوان تا حدود زیادی بی
تفاوتی نسبی اکثریت را به سمت اهمیت بیشتر هدایت نمود.
آموزش اخلاقیات ، عدم نمایش خشونت و وحشیگری در رسانه های عمومی باعث
میشود که اکثریت میانگین جامعه نسبت به خشونت علیه بشریت حساس باشند و
عکس العمل نشان دهند . به این ترتیب میتوان کل منحنی نرمال بشر دوستی را
به سمت مثبت حرکت داد .
میدانیم که بشر تا حدود زیادی آموزش پذیر است . علاوه بر آموزش ، با
تمرین نیز بخشهائی از مغز که مسئول این گونه فعالیتها است مسیرهای ثابت
میسازد و با استفاده از این بخش ، قسمت بزرگتری از مغز به این کار اختصاص
پیدا خواهد کرد (به طور طبیعی ) .
حتی در افرادی که به صورت ژنتیکی دارای ضعف در این بخش هستند نیز ، آموزش
عملی و رسانه ای کمک میکند تا حساسیت افراد به این مقوله بیشتر گردد .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر