۱۳۹۵-۰۸-۰۱

داستان پزشکی و دندانپزشکی و طب سنتی ایرانی


طب سنتی ایرانی یا همان طب یکپارچه نگر سیستم بدن , همان علمی است که ابوعلی سینا و رازی آنرا بسط و توسعه دادند. این علم پایه علم جدید اروپا گردید .
در علم جدید پزشکی,  تا همین صده گذشته دندانپزشکی را جزو پزشکی ندانسته و دندانپزشک را تکنسین آهنگر و نعلبند میدانستند!
با قبول این که دندانپزشکی نیز جزو علوم پزشکی است, نه تنها این علم توسعه بهتری پیدا کرد, بلکه مردم نیز از خدمات با کیفیت و بهداشتی برخوردار گردیدند.
علوم طب سنتی ایرانی نیز همین حالت را پیدا کرده است. پزشکان آنرا جزو علوم پزشکی قبول ندارند و مردم را از مواهب درمانی آن محروم میکنند.  درمانی که هزاران سال مردم همین منطقه جغرافیایی از آن برخوردار بودند.
مسئولین جامعه باید جامعه را از نظرات دگم و بدون انعطاف متخصصین متعصب حفظ کنند. با این روشها علوم توسعه نخواهد یافت .
نتیجه این رفتار جامعه پزشکی این است که طب سنتی به صورت فروش داروها در عطاری و بدون طبابت عطاران اتفاق می‌افتد.  مردم بصورت ناقص از داروهای سنتی استفاده میکنند.  عالمان این طب محجور و عموما تحت تعقیب یا به علت طبابت بدون مجوز در زندان خواهند بود!
برای هر علمی این اتفاق بیفتد, ضرر آن را جامعه خواهد دید و عالمان مربوطه مهاجرت خواهند کرد. آنها به سرزمینهایی خواهند رفت که بتوانند به مردم خدمت کنند.
این امر در همین ایران خودمان بارها اتفاق افتاده است. شاید اولین موارد ثبت شده در تاریخ را بتوان مهاجرت ارسطو به ایران ( آسیای صغير امروز )  و تعیین مقرری برای او و دیگر اندیشمندان مهاجر را بتوان ذکر کرد.
جا دارد به طب سنتی ایرانی و سایر علوم اجازه رشد و بالندگی داده شود.

هیچ نظری موجود نیست: