۱۳۹۶-۰۲-۱۴

مغز و فکر کردن


ارسال سیگنال از بخشهای مختلف به هم و به بدن. تولید هورمونها و شروع حس کردن ...
این همه ما است ؟
دوست داشتن , فکر کردن , رفتار غریزی
این سه بخشی از وجود ما هستند ... ما گر چه همه اینها ولی جدا از اینها هستیم . پس آن چهارمی ما هستیم.
برگردیم به مغز,  آیا همه فرآیند فکر و درک و شهود و غیره در مغز رخ میدهد ؟
تا امروز به اینجا رسیدیم که بلی و با این روشها , این اتفاقات می افتد , اگر چیزی را هم ندانیم در این محدوده دنبالش میگردیم . یک نظریه میدهیم و فرآیند اثبات آن را طی میکنیم. اما اگر ما آن چهارمی باشیم و بخشی از ما فیزیکی نباشد و در کنش با بخش فیزیکی باشد , در آن صورت چه ؟
آیا آزمایشات و نتیجه گیری ها همین خواهد شد ؟
آنرا چگونه میتوان آزمایش کرد ؟
در واقع همه به آن اطمینان داریم , اما نمیدانیم چگونه آنرا آزمایش و اثبات کنیم . در واقع ترجیح بر این است که به سادگی در مسیرهای قبلی یک گام پیش رفت تا راه جدیدی را امتحان کرد.
امتیاز مقالات به ارجاع است و ارجاع به راه قدیم خیلی رهگذر بیشتر دارد تا یک راه جدید .
بنابراین دانشمندان نیز کمتر به راه جدید میروند یا اگر کسی هم برود , دنباله رو کمتری دارد .
این روش فعلی پیشرفت انبوه علم است. که البته مزایا و معایبی دارد.
بگذریم,  همه فرآیندها در مغز رخ نمیدهد و آن بخش غیر فیزیکی هم در کنش با بدن و مغز است .
طبیعتا چه این حرف درست باشد یا نباشد , در طی هزار سال آینده دانش ما از مغز خیلی بیشتر خواهد شد و نسبت آن با آنچه امروز می دانستیم,  چیزی معادل دانش ما نسبت به مغز در امروز و هزار سال پیش خواهد بود.

هیچ نظری موجود نیست: