۱۳۹۷-۱۲-۰۴

ایرانیان مردمانی سخت هستند !

خارجی ها در مواجهه با مردم ایران به این نتیجه میرسند که ما مردمی هستیم که سخت میتوان آنها را شناخت و آنها را درک نمود . اما چرا ؟ آیا این خوب است یا بد ؟
ابتدا معنای سختی را ببینیم چیست . این باز میگردد به تفاوت فکر کردن مردم ایران در مقایسه با مردم سایر سرزمینها . اصولا ایران در میان جهان است . تمام راه شرق به غرب و شمال به جنوب از سرزمین ما میگذرد . بنابراین فرهنگ ما در مواجهه با فرهنگهای دیگر ( بیش از هر جای دیگر دنیا ) قرار گرفته است . از سوی دیگر نه فقط توسط قوای خارجی بارها کشور ما تصرف شده ، بلکه حاکمان محلی نیز بارها شهرها و روستاهای ما را متصرف شده اند . بنابراین برای زنده ماندن در این درگیری ها نوع نگرش و تفکر و رفتار ما با یکدیگر به نوعی شکل گرفته که توان تشخیص دوست از دشمن را داشته باشیم . اصولا اگر کسی این توان را نداشت ، نابود میشد . در طی هزاران سال قبل از هر گونه ارتباطی با دیگران ما ارزیابی میکنیم که این فرد خودی است یا نیست . نقش من در مقابل او بالا دست است یا زیر دست . چه میزان از حقیقت را به او بگویم و خیلی موارد دیگر ....
در واقع به قدری در این کار متبحر شده ایم که به آن فکر نمیکنیم ، اما در ذهن ما این فرآیند انجام میشود . این نوع تفکر را از خانواده و بعد از آن اجتماع ( مدرسه - محیط کاری و غیره ) آموزش دیده ایم و به عنوان جزئی از مربی کل به دیگران آموخته ایم . 
دیگران اینطور نیستند . آنها ساده تر هستند ، زیرا لازم نبوده طی هزاران سال اینگونه بیندیشند . مردم ساده آنها نابود نشده اند . برای همین درک ما برای آنها سخت است . 
از سوی دیگر این امر نه خوب است و نه بد . بستگی دارد از آن چگونه استفاده کنیم . این قوت و قدرت مثل چراغی است که اگر برای دزدی از آن استفاه شود خوب نیست . اما از چراغ هزاران استفاده خوب نیز میتوان کرد . 
جا دارد قدر داشته های خود را بدانیم و از آن استفاده های خوب بکنیم .


تکامل غرب زدگی

شاید در چند صد سال گذشته که جامعه ایران با پدیده غرب زدگی مواجه شده است ، کمتر کسی به پدیده تکامل غرب زدگی پرداخته باشد . امروزه شکل غرب زدگی در حال تغییر است و در تکامل غرب زدگی به مرحله واقعی جذب حسن ها و نگاه داشتن مزایای خودی رسیده ایم .
غرب زدگی را به پسندیدن هر آنچه از غرب است معنا کرده اند . از فرهنگ و اموال و رفتار و هر آنچه آنها میکنند . در مرحله بعدی سعی کردند آنچه آنها دارند را با رنگ و بوی وطنی به خورد جامعه دهند . مدل ایرانیزه کردن فرهنگ غربی و داشته های غربی و ...
اما در نهایت تکامل ، آنچه کم کم امروز داریم به آن میرسیم . مشاده شده که مردم حسن های غربی را جذب میکنند و به داشته های هزاران ساله خود نیز افتخار میکنند . در عین اینکه از شکستهای انگشت شمار طی این چند هزار سال ناراحت و گاهی جبه گیری میکنند ، اما خودیت خود را دیگر ترد نمیکنند.
این حسنی است که جامعه ما بعد از هزارن سال به آن رسیده است . در مواجهه با سایر فرهنگهای غالب نیز احتمالا وضع مشابهی داشتیم ( جامعه شناسان تاریخی باید در این خصوص نظر دهند ) 
جا دارد که رفتار و برخوردهای خودمان را که طی هزاران سال در مواجهه با فرهنگ های دیگر شکل گرفته( نه فقط به صورت متصرف شدن ، بلکه با تبادل تجاری و فرهنگی در زمان صلح نیز این تبادل فرهنگی وجود داشته است) در کنار مشاهدات و مزای جوامع شرقی و غربی ( آنچه بیرون از مرزها میگذرد ) بازنگری کنیم و دنیای نو برای مردم سرزمینمان بسازیم .


۱۳۹۷-۱۱-۳۰

سخن , معاشرت

مردم درد جفت گیری دارند . درد پول و مال دارند . از اینها سخن می گویند. 
برای اصحاب کهف اما داستان چیز دیگر است.  آنها درد عشق الهی دارند . حب الهی دارند . لذا سخت است با دیگران سخن گفتن. نه اینکه بی نیاز از حوائج بدنی هستند , بلکه درد دیگری دارند که اولویت است. 
وقتی در جمعی سخن از وقایعی می‌شود,  ذهن آنها در مسیر اولویت به آبرو,  خدمت , فداکاری , جوانمردی , لطف و غیره میپردازد. ذهن و تفکر در حدود علائق مانور میکند . دیگران هم همینطور,  در پی علائق خود می گردند . 
لذا اصحاب کهف , از جمع گریزان می شوند . 
در میان ایشان نیز مراتب تفاوت دارد.  هستند کسانی که از مرتبه خود بالاتر رفته و درد دیگری دارند . برای آنها هم معاشرت با اصحاب کهف سخت می‌شود.  اما اصحاب کهف پاره اویند. لذا ضمن سختی معاشرت,  دوری نتواند . 
به دنبال هم حال میرود . هم حال ها با هم جمع میشوند . باز مرتبه بالاتری هست و این داستان ادامه دارد تا بنده به مقصود رسد . اصحاب کهف نیز در میان خود کهفی دارند و آنجا هم کهفی است الی بینهایت. 
عجب سیری است سفر بنده از خودیت خود تا ملاقات معبود و تحویل امانت هستی ! 
فتبارک الله الحسن الخالقین 

صف یعنی کالای زیر قیمت در بازار

دو گونه صف داریم . صف خرید و صف فروش . 
صف خرید یعنی افراد زیادی در حال مشاهده یک فرصت هستند و میخواهند از این فرصت بهره برداری نمایند . این فرصت یعنی قیمت فروش ، از قیمت واقعی فعلی کمتر است . ممکن است قیمت آتی کالا بیشتر باشد و با توجه به نرخ بهره ، قیمت حال حاضر کالا تفاوت با قیمت فروش داشته باشد . این صف آنقدر وجود خواهد داشت تا قیمت کالا با نرخ واقعی کالا برابر گردد.
از سوی دیگر صف فروش را داریم . یعنی کالای زیادی برای فروش موجود است که خریدار ندارد . این اتفاق زمانی می افتد که عکس رویداد بالا پیدا شود. یعنی قیمت بازار ، بااتر از قیمت واقعی کالا باشد . 
رخ داد این وقایع در بورس مشهور ( و احتمالا طبیعی ) است و فعالان بازار سعی میکنند از این فرصتها استفاده نمایند . در بازار انتظار میرود مدیران بازار " صف " را مدیریت کنند . یعنی از وقایعی که بتواند صف ایجاد نماید خود داری نمایند . این یعنی اجازه نوسان قیمت کالاها را به نحوی که زیر قیمت واقعی و یا بالاتر از قیمت واقعی باشد را ندهند . 
این امر مدیریتی نه تنها د رکشور ما ، بلکه در کشورهای دیگر و مشهور به پیشرفته نیز همواره رعایت نمی گردد. استفاده از صف برای تبلیغ - فروش اقلام ته انباری و غیره نیز وجود دارد که البته از آنها استفاده میگردد.
مکانیزم های خود کنترلی برای جلوگیری از صف وجود دارد که میتوان از آنها برای کنترل این نابجایی اقتصادی استفاده نمود.

۱۳۹۷-۱۱-۲۹

ایران ایر تور و هزینه های اضافی

یک استانداردی شرکتهای هواپیمایی دارند که خودرو میفرستند تا کادر پرواز به موقع به فرودگاه برسند. اما یک جنبه کناری دارد . افراد کادر پرواز کم کم کار دفتری میگیرند و البته راننده شخصی و خودرو نو و با کیفیت نیز باید باشد !
اما کم کم تعداد این افراد اضافه میشود و حجم خودرو و راننده های آنها زیاد میگردد. این موارد هزینه اضافی هستند که به شرکتهای هواپیمایی وارد میگردد.
در کشور ما خودرو سرویس ، بهترین خودرو خارجی ممکن استاندارد جهانی است . این یعنی سرمایه گذاری برای خرید حجم بالای خودروهای نو و گران قیمت که هزینه جاری و بهره سرمایه آن ماهانه ارقام قابل توجهی است . همه بدوش شرکتهای دولتی و به کام افراد " کارمند " ! 
هدف شرکتهای خدمات هوایی ، ارائه خدمت بار و مسافر با کمترین هزینه به جامعه است . اما در شرکتهای داخلی متاسفانه این اهداف بهانه استفاده از امکانات برای رفاه کارکنان شده است !
میتوان از خودروهای ارزانتر داخلی استفاده نمود .حتی میتوان با آژانس های حمل و نقل مسافر ارتباط داشت تا به موقع افراد را به مکانهای مورد نظر برسانند . هزینه هر سرویس از داشتن و هزینه کردن خودروها خیلی کمتر خواهد بود .
از سوی دیگر به جای پایتخت با ابعاد بزرگ شهری ، میتوان مرکزیت این شرکتها را شهرکهای نزدیک فرودگاه گرفت و کلیه خدمات اضافی به پرسنل در آن شهرکها قابل ارائه باشد .
مثل اکباتان یا شهرک راه آهن .
اما جالب اینجا است که نه تنها شرکتها انگیزه ای برای کاهش هزینه و سود آوری ندارند ، بلکه انگیزه هزینه سازی و عدم سود آوری نیز وجود دارد . 
جایی و وقتی این موارد باید درست شود .

۱۳۹۷-۱۱-۲۸

مکانیزم ساخته شدن ویروس های جدید در بدن انسان

در طب سنتی از بزاق زالو برای رقیق سازی طولانی مدت خون استفاده میشود . بدین ترتیب که در بزاق ناچیزی که از دهان زالو وارد خون میشود ، نوعی آنزیم است که مانع لخته شدن خون میگردد. 
بدن این آنزیم را عامل خارجی به حساب خواهد آورد و در مقابل ضد آنرا میسازد .
این ضد آنزیم تا مدت طولانی در بدن تولید میگرد و حظور خواهد داشت . اما بدن آن ضد آنزیم را نیز به عنوان یک عامل خارجی تشخیص میدهد و ضد آنرا میسازد !
این ضد ضد آنزیم ، همان خواص آنزیم را دارد ! یعنی این ضد ضد آنزیم ، همان عامل ضد انعقاد خون است .  که بدن آنرا به مدت طولانی میسازد و در بدن وجود خواهد داشت .
حالا در مقابل ویروسها نیز بدن رفتار مشابهی دارد . ویروسها خیلی قبل از چند سلولی ها در زمین حضور داشتند . آنها نیز به همراه موجودات رشد و تنوع پیدا کرده و سیر تکاملی خاص خود را داشته اند .
فرض کنیم یک ویروس سرما خوردگی وارد بدن انسان شود . بدن با شکل خارجی آن ( اگر آنرا تشخیص دهد ) مطابق منطق بالا یک ضد و یک ضد ضد خواهد ساخت . این ضد ضد ها در بدن تا مدتها خواهند ماند .
حالا اگر یک نابجایی در آن ضد ضد ها بوجود بیاید ، کارکرد آن ضد ضد ها متفاوت خواهد گردید . ( این اتفاق یک در ملیارد نیز اگر پیدا شود ، به میزان کافی برای تنوع یافتن آن ویروس اولیه وجود خواهد داشت .)
اما بدن فقط یک سیستم دفاعی ندارد (از طریق شکل خارجی ویروس) بلکه در مراحل مختلف امکان شناخت ویروس و از بین بردن آنرا دارد . طبیعتا برای دفعات بعدی همواره اطلاعات موجود ثبت شده و با سیستم شیمیایی اطلاعات ثبت و در گردش خون وارد میشود . همه این سیستمها امکان تغییر و نابجایی دارند و میتوانند باعث تغییر و تبدیل شدن به یک عامل خطرناک گردند. 
اینها جدای از تغییراتی است که بطور طبیعی در ویروسها بر اثر اشعه کیهانی و یا تقسیم دی ان ای ممکن است رخ دهد . 
طبیعتا این تغییرات اگر کاربرد نداشته باشد ویروس از بین خواهد رفت و فقط تغییرات تصادفی که مثبت باشد ، امکان بقا و ادامه رشد را خواهد داشت .

آلوده سازی هوا برای ایجاد هر متر مربع جاده آسفالت و میزان آلودگی هوا برای نگهداری سالانه هر کیلومتر مربع جاده آسفالتی درون و بیرون شهرها

جاده ها علاوه بر مصرف زمان و انرژی انواع ماشین آلات که باعث آلودگی هوا میگردد ، برای ساختار خود نیازمند مقادیر قابل توجهی " قیر " یا " بتن " میباشند . این دو ماده مصرفی نیز در مرحله تولید و حمل و آماده سازی برای مصرف تا مصرف مقادیر زیادی آلودگی ایجاد میکنند . 
از سوی دیگر در طول زمان ، دی اکسید کربن و گازهای آلوده ساز دیگر از قیر متصاعد میشود و در نهایت همه کربن قیر به جو وارد میگردد و جاده ها نیاز به اصلاح پیدا خواهند کرد . ( عمر همه انواع جاده ها محدود است و طی زمان آلوده سازی های خاص خود را دارند )
همچنین برای نگهداری انواع جاده ها نیازمند حمل و نقل و ماشین آلات هستیم . این موارد نیز آۀوده ساز هستند .
در نهایت به این واقعیت میرسیم که :
هر کیلومتر جاده از هر نوع میزان زیادی آلودگی زیست محیطی در مرحله ساخت و بعدها در مرحله نگهداری به محیط زیست وارد میکند .
آیا به همه جاده ها نیاز داریم ؟ آیا درآمد استفاده از جاد ها هزینه های زیست محیطی آنرا جبران میکند ؟
کشورهایی که جاده بیشتر دارند آلودگی بیشتری در طی سال ایجاد خواهند کرد . آیا این حجم از جاده ها و البته خیابانهای شهری برای زیست لازم است ؟
شکل زندگی تمدن انسانی باید تغییر نماید . مراکز جمعیتی را باید باز تعریف کرد و هزینه آلودگی را کشورها از مراکز جمعیتی بگیرند و خود ایشان در کشور خود برای جبران آلودگی هزینه کنند .
لازم نیست این پولها جابجا شود . اگر در یک کشور پیشرفته نیز جنگل ایجاد شود همان نقشی را خواهد داشت که در یک کشور در حال توسعه جنگل احداث گردد . شبکه سیاستمداران میتوانند با واقعی سازی هزینه زندگی و آلده سازی زندگی مردم سرزمین خودشان ، آنها را به استفاده از تکنولوژی و تمدن کمتر آلوده ساز هدایت نمایند . از سوی دیگر هزینه آلوده سازی را گرفته و برای خود مردم کشورشان هزینه نمایند .
(برای راه آهن و سایر تاسیسات مومی و خصوصی زندگی بشر نیز همین بررسی ها را میتوان انجام داد .) 

۱۳۹۷-۱۱-۲۷

قطره و دریا


میگویند اوج حرکت سالک این است که مانند قطره ای که درون دریایی افتاده ، با دریا یکی شود . از این رو تلاش سالک این است که قطره وجود را به دریای خداوندی برساند تا ...
" قطره دریا شود " !
اما یکی از اشکالات این منطق این است که "در ابتدای امر نیازمند دو چیز هستیم" . اول قطره – دوم دریا .این در توحید صحیح نیست . هیچ چیز در مقابل خداوند نمیتواند دومی باشد . این او است که همه اوست . تصور چیز دیگری بجز او – در مقابل او شرک است . نمیتوان به دو چیز معتقد بود که باشند . زیرا میتوان از خدا به آن چیز دیگر هر چند کوچک پناه برد و از دایره خداوند خارج شد . مگر اینکه دایره اراده و قدرت خداوند را جدای از وجود او بدانیم که برای این " چیز جدا از وجود خداوند نیز یک مقابلی در مقابل خداوند قائل شده ایم و همه اینها باطل است .
از منظر دیگر این قطره در دریاست . خوب این قابل تحمل است . اما اگر قطره در دریاست ، آیا وجود مستقل دارد . هویت مستقل دارد ؟ خیر . هویت عاریتی و موقت است . پس ما قطره ای از دریای عظیم و بینهایت الهی هستیم . نیازی نیست به چیزی برسیم و یا جایی برویم . او اینجا است و همه ما اوست . این توحید است .
برای رفع حجاب باید این هویت عاریتی کمرنگ شود . منیت ها کم رنگ شود . این که چرا چنین کرد بحث دیگری است . اینکه "ما که هستیم؟ "مهم است .
یک قطره را درون دریا تصور کنید که برای خود هویت متصور است . در میان دریا گم است . او هیچ است . همه دریا است . اگر دریایی میخواهد باید از این هویت متصور فاصله بگیرد .
حالا قطراتی با هم جامعه ای میسازند . کفی نه بر روی دریا بلکه زیر دریا هستند ( روی دریا در بی حدی است ) این قطرات چند صباحی با هم هستند . هر آنکه زودتر متوجه هویت خود شد ، درگیری ظاهری با دیگران را بهتر تحمل کرده و در فکر دریا خواهد بود . با کمرنگ شدن منیت قطره ، دریایی او بیشتر شده تا حد نهایت که دیگر قطره ای نباشد و همه دریا باشد .
یادمان هست که در تاریخ از کسی صحبت میکردند که سایه نداشت ! او همه دریا بود . رحمه للعالمین

 


تقابل دو نفر – ساخت خانواده – اجتماع و جوامع بزرگتر

بزرگترانمان میگفتند که زندگی زناشویی ، تفاهم است ! یعنی دو نفر بر سر موارد مختلف با یکدیگر نشسته و با بحث و تبادل نظر به توافق برسند . اما آیا این ممکن است یا امری محال است ؟
نظرهای دو نفر چند حالت عمده با یکدیگر دارد .
یا هر دو هم نظر هستند
یا برای یکی بی تفاوت ولی برای دیگری مهم است .
یا هر دو اختلاف نظر دارند
در خصوص دو حالت اول تکلیف تقریبا روشن است . تصمیم با هزینه کم قابل اجرا است . اما در حالت سوم مشکل پیش خواهد آمد . وقتی دمای زندگی اتاق برای تنفس راحت ، بین دو نفر متفاوت باشد ، یکی محیط سرد میخواهد یکی محیط گرم . چگونه میتوان به توافق رسید ؟ اگر کسی غذای ترش مزه دوست داشته باشد و دیگری با خوردن آن بیمار گردد ، چه باید کرد ؟
از سوی دیگر این اختلاف نظر و عدم یکسانی مطلوب ها ، درجه متفاوتی از ناراحتی را برای افراد بشر ایجاد میکند . اگر یک تا ده تقسیم بندی سختی ها را در نظر بگیریم ، یک میزان عدم تفاوق در درجه حرارت محیط برای فردی یک درجه ناراحتی ایجاد میکند و برای دیگری عدم آن دو درجه ناراحتی ایجاد میکند . این که طرفین از میزان سختی ناراحتی طرف مقابل اطلاع ندارند ، آنها را جری میکند که همه منافع را به سوی خود جلب نمایند . اما این امر ممکن است ؟
توافق معنی ندارد . آنچه امکانپذیر است ، گذشت است . در این بازی گاه یکی یا هر دو طرف به حلقه معامله خواهند افتاد . در اینجا هر یک سعی میکند سهم بیشتری را کسب کند . برای همین ، حالت وسط ( خواست طرف مقابل و بی تفاوتی خود ) را به معامله میگذارد . در واقع طرف مقابل برای کسب یک خواسته ، در حالی که طرف دیگر هزینه ای نمی پردازد ، را با هزینه بدست خواهد آورد .
اما اگر دو طرف برای گرم شدن کانون خانواده شروع به گذشت کنند . مسابقه گذشت و فداکاری و عشق پدیدار میشود . این امر در جامعه نیز ممکن است پدیدار شود و مردم جامعه به یکدیگر کمک کنند و بدون چشم داشت مهر و محبت در جامعه جاری و ساری گردد.
پس توافق برای آگاهی از خواست های طرف مقابل خوب است . در اینجا ممکن است یک طرف سوء استفاده نماید . در این حالت سیستم پایدار نیست و بالاخره کسی که هزینه بیشتری میکند از شراکت چشم پوشی خواهد کرد . این در حالی است که ممکن است این محیط سخت زندگی برای یک نفر حکم ورزش و تقویت قدرتهای تحمل را داشته باشد . این امر برای مدتی محدود قابل تداوم است ولی نه برای همیشه .
جوامع نیز اینچنین هستند . محیط همسایه ها – دهکده ها و شهرهای کوچک و بزرگ و در نهایت مردم تمام دنیا ، میتوانند با یکدیگر تعامل داشته و با هم یک جامعه را بسازند ، به شرطی که دیگری قصد سوء استفاده را نداشته باشد.



۱۳۹۷-۱۱-۲۶

مقام و ارزش انسان, مومن

انسان اشرف مخلوقات است و مقام آن بالاتر از همه موجودات.  گر چه انسان ها وجود مستقل دارند . اما همه آنها از یک واحد هستند و به شجره انسانی متصل هستند . از این جهت انسانیت یک واحدی است همه افراد انسان به آن منتصب هستند.  از این رو تک تک افراد با ارزش هستند و اشرف خلقت و مورد احترام سایر موجودات ( اعم از شناخته شده و ناشناخته تا امروز  ) و این جدای از شان و مقام فرد در اجتماع است. داشتن دارایی و میزان آن و غیره. 
و اما مومن شان و مقام بالاتری نسبت به انسان دارد.مومن به شجره ایمان که همان طوبی الهی است متصل است.بلکه شاخه‌ای از آن درخت روی زمین است.  این امکانپذیر نبود مگر که آن شخص انسان , به آن درخت الهی با پیوند بیعت متصل گردیده باشد. هم پیوند زننده و هم پیوند از آن اتصال مراقبت نموده و در نهایت , انسانی به درخت طوبی متصل گردیده باشد . وقتی متصل شد , دیگر هویت فردی او ملاک نیست . او طوبی است . مومن است . هر چه با آن شاخه کنند با طوبی و ایمان کرده‌اند و او هر چه کند درخت ایمان از آن متاثر میشود. 
از این رو فرمودند زین ما باشید و شین ما نباشید ...
پس مومن به محض اتصال خود ایمان است و مرتبه ندارد. چون ایمان یکی است و ذره ندارد که ذره‌ای نزد کسی باشد و کسی ذره دیگری داشته باشد.  و کوچک و بزرگ ندارد. یکی است و در همه هست و همه یکی هستند به وجهه ایمانی . پس هر جا مومنی دیده شد , به وجهه ایمانی مورد احترام حداکثری است .
باشد که مومنین نیز قدر ایمان را دانسته و آن کنند که رضای خداوند باشد .