۱۳۹۷-۱۱-۲۷

قطره و دریا


میگویند اوج حرکت سالک این است که مانند قطره ای که درون دریایی افتاده ، با دریا یکی شود . از این رو تلاش سالک این است که قطره وجود را به دریای خداوندی برساند تا ...
" قطره دریا شود " !
اما یکی از اشکالات این منطق این است که "در ابتدای امر نیازمند دو چیز هستیم" . اول قطره – دوم دریا .این در توحید صحیح نیست . هیچ چیز در مقابل خداوند نمیتواند دومی باشد . این او است که همه اوست . تصور چیز دیگری بجز او – در مقابل او شرک است . نمیتوان به دو چیز معتقد بود که باشند . زیرا میتوان از خدا به آن چیز دیگر هر چند کوچک پناه برد و از دایره خداوند خارج شد . مگر اینکه دایره اراده و قدرت خداوند را جدای از وجود او بدانیم که برای این " چیز جدا از وجود خداوند نیز یک مقابلی در مقابل خداوند قائل شده ایم و همه اینها باطل است .
از منظر دیگر این قطره در دریاست . خوب این قابل تحمل است . اما اگر قطره در دریاست ، آیا وجود مستقل دارد . هویت مستقل دارد ؟ خیر . هویت عاریتی و موقت است . پس ما قطره ای از دریای عظیم و بینهایت الهی هستیم . نیازی نیست به چیزی برسیم و یا جایی برویم . او اینجا است و همه ما اوست . این توحید است .
برای رفع حجاب باید این هویت عاریتی کمرنگ شود . منیت ها کم رنگ شود . این که چرا چنین کرد بحث دیگری است . اینکه "ما که هستیم؟ "مهم است .
یک قطره را درون دریا تصور کنید که برای خود هویت متصور است . در میان دریا گم است . او هیچ است . همه دریا است . اگر دریایی میخواهد باید از این هویت متصور فاصله بگیرد .
حالا قطراتی با هم جامعه ای میسازند . کفی نه بر روی دریا بلکه زیر دریا هستند ( روی دریا در بی حدی است ) این قطرات چند صباحی با هم هستند . هر آنکه زودتر متوجه هویت خود شد ، درگیری ظاهری با دیگران را بهتر تحمل کرده و در فکر دریا خواهد بود . با کمرنگ شدن منیت قطره ، دریایی او بیشتر شده تا حد نهایت که دیگر قطره ای نباشد و همه دریا باشد .
یادمان هست که در تاریخ از کسی صحبت میکردند که سایه نداشت ! او همه دریا بود . رحمه للعالمین

 


هیچ نظری موجود نیست: