۱۳۹۵-۰۹-۱۵

تعادل استراتژیک سه قدرت


دو کشور چین و هند را در نظر بگیریم,  آنها در تعادل استراتژیک با یکدیگر هستند. تمام کشورهای همسایه کوچک هستند و آنها با یارگیری کشور همسایه رقیب, سعی در گرفتن دست بالا را خواهند داشت.
اگر روزی یکی تصمیم به مقابله قوی بگیرد, ابتدا کشورهای کوچک را به راحتی متصرف شده, سپس از خاک این کشورها به دیگری حمله میبرد.
نمونه این اتفاق در جنگ دوم جهانی افتاد. آلمان هلند را گرفت و بدون درگیری جدی به پاریس رسید!
اما اگر این دو غول قوی, دارای یک کشور قوی همسایه گردند, برای تصرف آن کشور باید نیروی جدی را از مقابل مرز به کشور متوسط ( در اندازه چین و هند ) ببرند. با این کار در مقابل رقیب ضعیف شده و رقیب بصورت مستقیم به آن کشور حمله خواهد کرد.
در اینجا یک تعادل سه طرفه برقرار می‌شود.  در تئوری بازیها میتوان اندازه آن کشور سوم را محاسبه کرد.
به نظر میرسد برای دو کشور میلیاردری چین و هند کشور سوم باید حدود نصف میلیارد جمعیت داشته باشد.
این یعنی یک ایران بزرگ به اندازه پانصد میلیون نفر جمعیت و همسایه چین و هند. هر کشور کوچکی  بین این سه کشور, نقش هلند را بازی خواهد کرد.
با تصرف کشور کوچکتر ( ایران ) توسط هر یک از دو غول , اندازه کشور مجموع از رقیب بزرگتر شده و رقیب در جنبه ضعف قرار خواهد گرفت.
این یعنی رقیب اجازه پیروزی به حمله کننده نخواهد داد. ( هر یک تصمیم به شیطنت بگیرد )
این تعادل میتواند تا سالها پایدار بماند. با توجه به مشترکات فرهنگی و ملی , تمام کشورهای کوچک منطقه میتوانند به هم پیوسته و مجموعا ایرانی در اندازه مناسب بسازند. با اتحاد کشورها, جمعیت ایران بزرگ چند صد میلیون شده که در طی زمان قابلیت افزایش به میزان مناسب را خواهد داشت.
از نظر اقتصادی نیز نه تنها تجارت داخل مرزی توسعه پیدا خواهد کرد, بلکه ارتباط با جهان خارج نیز بر تقویت اقتصادی و سطح رفاه اجتماعی خواهد افزود.

هیچ نظری موجود نیست: