۱۳۹۷-۰۸-۲۸

در بیان رابطه سالک با مرشد

سالک در ابتدا با دنیا کاری ندارد , فقط حق را میطلبد.  لذا به کوچک و بزرگ خلق کاری ندارد. اما در زمانی اشاره غیبی , راهنما را به او نشان می دهد و سالک دست بیعت به راهنما میدهد .
وقتی به راه رفتن ادامه دهد , بسیاری مواقع راهنما را نمی بیند . تصور میکند به تنهایی میرود , اما به محض رویداد های ناگوار , مثل افتادن از پرتگاه , دست او را می بیند که اجازه سقوط نمی دهد.
گاه این کار از روبرو و گاه از پهلو یا از پشت مشاهده میکند .
چون به سمت خدا میرود , آنگاه که مدد از پشت میرسد , خود را پیش می بیند و گاه که از پهلو مدد رسد , خود را با راهنما برابر بیند . گاه که دست از روبرو رسد , راهنما را خدا بیند .
از این رو " علی الهی " و سایر پیر خدا بین ها پدید آمدند .
از اینجا ارادت و انس با پیر پدید آید . این امور به نزدیکی ظاهری نیست . و آن پیر وجه الله است که از مسافات بعید از حال سالک با خبر باشد و در وقت نیاز مدد کند . بلکه قبل از نیاز و قبل از افتادن , مدد فرستاده باشد .
این در شرح نگنجد,  باید رویت گردد و حالات آن بی شمار است .
از ابن رو سالک راه خدا با خلیفه الله آشنا میشود و ید الله را میبیند. چون به این مرحله رسید از تنهایی بیرون شده و همراه را می بیند . گاه در راه سایر روندگان را ببیند و خود را پس و پیش ایشان بیابد .
از اینجا سفر سی مرغی را مشاهده کند .
ارادت سالک بر مرشد نه از نوع محبت معمول است.  از نوع محبت الهی است.  از این رو

هر آنکس عاشق است از جان نترسد *** یقین از بند و از زندان نترسد
دل عاشق بود گرگ گرسنه *** که گرگ از هی هی چوپان نترسد.


هیچ نظری موجود نیست: