۱۳۹۷-۰۸-۱۵

وقتی ما میگیم خدا کرد , خدا بکند , بقیه متوجه نمی شوند !

از این رو کم کم حرف زدن کم میشود . خود به خود  کم می شود.
برای درک ما , میروند کتاب می خوانند که اینها اینطور می گویند .
فاصله ها با هم زبانان زیاد می‌شود.  فاصله باورها زیاد می‌شود.
گروهی اقل رو به بالا می روند . گروهی جا می مانند .
میگوییم کاش فلانی فوت نمی کرد , میماند . میگویند مرگ حق است و همه نمی توانند بمانند  و ...
نمیدانند که منظور دیدن آن چیزی است که فردا رخ می دهد.
وقتی فواصل زیاد شد , سکوت می آید تا آنجا که دلیل برای ماندن کم می شود.
مرغ باغ ملکوت از این لانه پر خواهد کشید.
(خدا کرده و می کند,  نه دستی از غیب بیرون می آید ... فاعل او است , هر کس , هر کاری کند او کرده. از این رو هر چه رخ دهد , چون او کرده نیک و زیبا است . این امر رافع مسئولیت کسانی که بد میکنند نیست. نکته ظریفی در اینجا هست که خود افراد باید درک کنند. جهان اجبار نیست . اختیار کامل هم نیست . خروجی مطابق خواست حضرت حق است. میبرد آنجا که خاطر خواه او است )


هیچ نظری موجود نیست: