نگاهی به جهان و درگیریهائی که در همه جای جهان بخصوص بعد از جنگ دوم جهانی وجود داشته به ما سرنخ میدهد .
حتما مدیران ارشد کشورهای غربی باید افراد نظامی باشند که بیشتر از ابزار نظامی در برخورد با اتفاقات جهان عکس العمل نشان داده اند .
نگاهی به فیلمهای هالیود به ما میگوید که آدمها دو نوع هستند !
آدم کش بد
آدم کش خوب
پس چه بهتر که ما ( غریها ) " آدم کش خوب " باشیم !
و آنچه
میخواستند شدند.
اگر این مدیران ارشد حقوقدان بودند چه برخوردی با وقایع داشتند ؟ کار را به دادگاه ها میکشاندند و الان همه کشورهای جهان سوم تا گلو در بین پرونده های حقوقی پیچیده اسیر غرب بودند .
اگر این مدیران ارشد حقوقدان بودند چه برخوردی با وقایع داشتند ؟ کار را به دادگاه ها میکشاندند و الان همه کشورهای جهان سوم تا گلو در بین پرونده های حقوقی پیچیده اسیر غرب بودند .
اگر بازرگان میبودند چه ؟ ارتباطات تجاری توسعه میافت و امنیت جهانی برقرار میشد . امنیت و اطمینان لازمه تجارت است . همه مردم دنیا مصرف کننده ( مشتری بالقوه ) هستند .
این مدیران ارشد غربی یک رئیس باید داشته باشند . روی سخن با آن روسا است .
در حلقه مدیران ارشد غربی باید یک تعادلی بین نظامیان و سایرین باشد . تعادل لازمه سیاست متوازن است . زمانی که به یک سو تمایل زیاد شد ، عواقب نا مطلوبی بروز خواهد کرد که تاثیرش به خود غربیها نیز برخواهد گشت .
نه از ترس آن عواقب ، بلکه برای رشد متوازن جهانی باید تعادل در همه موارد رعایت گردد . تجار از هزینه بیزارند و معمولا این هزینه را به دیگران واگذار میکنند . نتیجه آن آلودگی محیط زیست و رشد سرطان و بیماریهای مشابه در سرتاسر جهان است .
یک عامل متعادل کننده در میان مدیران ارشد لازم است که الان وجود ندارد .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر