۱۳۹۷-۱۰-۱۸

هویت جانداران ( انسان از دید ناظر غیر زمینی )


وقتی به جانداران نگاه میکنیم که چگونه به خود و اطراف نگاه میکنند و به چه علت رفتار میکنند , به مراحل ذیل میرسیم.
ابتدا , نوع جاندار در رفتار و نگاه او به خود موثر است.  گوزن , انسان,  دلفین , پرندگان و غیره.
هر نوع ویژگی های خاص نوع خود را دارند .
همه انواع آن موجودات آن ویژگی را دارند .
دوم , در هر نوع جاندار به نر و ماده تقسیم می شوند.  رفتار و ویژگی نر و ماده ها با هم در همه گونه‌ها تفاوت دارد.
سوم , نقش اجتماعی آنها در مقابله با همنوع است.
تشکیل خانواده,  گله , قبیله و جایگاه هر جاندار در آن خانواده,  گله , قبیله و جامعه تعیین کننده نوع نگاه به خود , نوع رفتار و کنش و واکنش آن جاندار است.
پنجم,  خواستن ها و نخواستن ها است. این دفع و جذب شکل دهنده مرحله بعدی رفتارها است.
این خواستن ها مراحل دارد. از نیاز به هوا و آب و غدا تا آخر . ضد خواستن ها نیز در موجودات مشاهده می شود.  اغلب این ضد خواستن ها باعث نابودی موجود شده و اصلاح طبیعی در آن گونه مشاهده خواهد شد.
ششم , کشش های معنوی است. از قبیل محبت و عشق که در حیوانات نیز مشاهده می شود.

برگردیم به انسان. فرض کنیم از یک سیاره دیگر برای شناخت این موجود آمده ایم .( اینکار را از این جهت انجام میدهیم که به عنوان یک محقق بدون وابستگی به عقاید زمینی بتوانیم رفتار انسانی را آنطور که باید باشد تحلیل کنیم و بتوانیم اعتدال انسانی را بشناسیم . بعد میتوانیم روی زمین آمده و قوانین را بر اساس اعتدال انسانی دوباره نویسی کرد )

در این سیاره و در بین جانداران ، انسان گونه ای از پستانداران است . بنابراین ، این گونه را از منظر اینکه چه میخورد ( همه چیز خوار ) و در چه محیط هایی زندگی میکند و الی آخر . مشابه ترین موجودات انواع میمونها هستند که جمعی زمدگی میکنند . در جمع آنها یکی رئیس گروه میشود و بقیه بصورت خانواده زیر نظر رئیس قبیله زندگی میکنند. در بعضی انواع میمونها نیز یک نر قالب و چند ماده و بچه و نر کوچکتر داریم ( و انواع میمونها و اجتماعاتی که میسازند .) این نشان میدهد انسان باید اجتماعی باشد .

در میان انسانها رفتار نرها و ماده ها متفاوت است . تفاوت این گونه با سایر میمونها ، آن جنبه انسانی گونه را میسازد . میتوان با مطالعه انسانها و رفتار عمومی نرها و ماده ها پی برد که عموما این موجود بصورت تک همسری زندگی میکند و نرها برای تامین مایحتاج به مکانهای دور از خانه میروند و برعکس ماده ها در منزل یا مناطق نزدیک منزل مشغول فعالیتهای تکمیلی نرها برای ادامه زندگی - نگهداری از کودک و افراد پیر و یره میباشند.

گرچه هر یک از نرها و ماده ها در صورت ضرورت امکان زندگی و تامین مایحتاج مستقل دارد . اما عموما با وجود وابستگی نوع ماده به نر ، دو طرف مطلوبیت بیشتری دارند و احساس خوشبختی بیشتری مینمایند. حفاظت از ماده جزو غرایز نوع نر است و ماده این غریزه را نسبت به کودکان دارد ( نسبت به نوع نر ندارد ) بر عکس حس پرستاری و مراقبت از نر و سایر افراد خانواده ( پیرها و کودکان ) در نوع ماده قوی تر است .

نوع کارهایی که نوع نر و ماده با آن احساس راحتی میکنند نیز متفاوت است . فعالیتهای احساسی تر و نرم تر با ماده ها و برعکس فعالیتهای خشن و سخت و دورتر با نوع نر است و هر دو احساس راحتی در آن دارند . 

از این جهت خود ایشان اینگونه فعالیتهای را در زندگی بیشتر انتخاب کرده اند . ( گرچه فعالیتهایی در جهت خلاف نیز مشاهده شده است این امر بدلیل استفاده از منبع کار زنان برای استفاده سرمایه داران شروع شد. اما عمومیت ندارد و همچنین نرها و ماده ها مطلوبیت کمتری را تجربه کرده و موفقیت نهایی جامعه کاهش داشته است )

مهم است به این امر پرداخته شود که احساسات و رفتار و نوع کار کردن دو جنس ، ربطی به اهمیت و ارزش نوعی اشخاص ندارد . همه انسانها اعم از نر و ماده انسان هستند و در یک گونه تقسیم بندی میگردند . با ارزش تر کردن و کم ارزش کردن آنها همانقدر اهمیت دارد که در گله گرگ ها یکی برای مدتی رهبر است و پس از مدتی نقش اجتماعی هر گرگ تغییر میکند . این نقش های اجتماعی ربطی به ارزش موجودات ندارد .

بجز ملکه زنبورها و حشرات مشابه که بدلیل منحصر به زایش بودن آنها امکان جایگزینی در زمان کم وجود ندارد ، و در این گونه های اجتماعی ارزش ها بین یک گونه متفاوت است ، اما در اغلب جانداران ، ارزش موجودات یکسان است و نقش های اجتماعی در گذر زمان به دبگران واگذار میگردد.



هیچ نظری موجود نیست: