ایجاد درز انقطاع در ساختمانهای بزرگ نیز امری معقول است . در این موارد بدلیل تنشهای حرارتی معمول نیز ابعاد ساختمان تغییر کرده و اگر درز انقطاع نباشد ، ترکهایی در ساختمان بوجود خواهد آمد .
اما در هنگام زلزله اتفاق دیگری رخ میدهد.
فرکانس حرکت ساختمانها با یکدیگر یکسان نیست . این بدان معنی است که دو ساختمانی که با درز انقطاع با هم فاصله دارند با فرکانسهای مختلف ارتعاش کرده و در لحظاتی به یکدیگر ضربه میزنند !
خود این ضربات میتواند ساختمان را تخریب نماید !
برای حصول اطمینان از این که دو ساختمان با یکدیگر برخورد نکنند لازم است فواصل زیادی را ببین دو ساختمان داشته باشیم و این امر در بلوک های ساختمانی متداول شهری امکان پذیر نیست . ( در هنگام زلزله رفت و برگشت یک ساختمان چهار طبقه آنقدر که ساختمان فرو ریزد میتواند ادامه یابد . بسته به نوع اسکلت و ارتفاع سازه این میزان میتواند بیشتر از درز انقطاع باشد . )
این بدان معنا است که ساختمانها به یکدیگر ضربه میزنند و نظر به وزن بالای ساختمانها این ضربه ها نیرومند است و میتواند پایداری دیگر ساختمانها را برهم زند.
اگر درز انقطاع ساختمانها کم باشد ( در حد چند میلیمتر که برای رفع تنشهای حرارتی کافی باشد ) در جابجایی ارتعاش ساختمانها وقتی برخورد در فواصل حرکتی کوچک باشد ، نیروی حاصل از برخورد کمتر خواهد بود .
با توجه به تفاوت فرکانس لرزشی دو ساختمان ، برخورد ضعیف آنها و حتی چسبیدن آنها به یکدیگر باعث میشود تا حرکتهای جانبی با یکدیگر خنثی گردد و لرزشها نتواند از یک حدی بزرگتر گردد.
این در حالی است که اگر فرکانسها با هم هارمونی داشته باشد ، میتواند موجب تشدید ( رزونانس) و در نهایت تخریب ساختمانها با زلزله های کوچک گردد. ( هم فرکانسی یا هارمونی سازه ها شرایط خیلی زیادی دارد و معمولا این اتفاق رخ نخواهد داد )
اخیرا در آئین نامه های ساختمانی میزان این درز انقطاع را زیاد کرده تا ساختمانها به یکدیگر برخورد نکنند . این کار نتیجه معکوس دارد و باعث ضربه ساختمانها به یکدیگر خواهد گردید و خود موجب خرابی ساختمانها در زلزله ها میگردد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر